آفتابنیوز : تیم ملی فوتبال ایران حدود 90 روز دیگر رقابتهای خود را در مسابقات انتخابی جام جهانی روسیه آغاز میکند، هر چند که کارلوس کیروش میگوید دیدارها برای حضور ایران در این مسابقات چند روزی است آغاز شده اما با تدارکاتی که فدراسیون "تاج" رونمایی کرده به نظر میرسد برای رسیدن به وحدت عمل و تقویت امور در راستای منافع ملی باید هنوز هم نگران بود. نگرانی جدی تر از نگرانیهای دوران مدیریت آقای خنده بر فوتبال ایران.
1- امروز دو هفته از آغاز ریاست مهدی تاج در فدراسیون فوتبال میگذرد و او در اولین گام تصمیمات مدیریتیاش توانست پس از 67 ساعت جلسه با کارلوس کیروش، او را در تیم ملی ایران نگه دارد. در واقع او در حدود 10 روز اول حضورش در فدراسیون فوتبال همه تلاش خود را به خرج داد تا سرمربی پرتغالی را راضی به ماندن در تیم ملی کند اما چند روز پس از این توافق، اتفاقاتی رخ داده که نگرانکننده به نظر میرسد.
هر چند در روزهای اول مدیریت تاج موضوعاتی مثل پرداخت معوقه حقوق اعضای کادر تیم ملی و پاداشهای قبلی ملیپوشان حل شد اما اگر این موضوع را جزو بند یک (احترام) خواستههای یازده گانه کیروش برای تیم ملی بدانیم، هنوز تکلیف برخی بندها مشخص نیست.
به عنوان نمونه یکی از بندهای توافق انجام گرفته موضوع ایفمارک یا مرکز تمرینی بود اما هنوز تکلیف این کلینیک پزشکی یا مرکز تمرینی مشخص نیست و این موضوع توسط تاج مدیریت نشده و این بلاتکلیفی باعث شده از یک طرف کارلوس کیروش از این موضوع انتقاد کند و از آن طرف زهره هراتیان با رونمایی از نامههای مختلف سعی در مشروعیت بخشیدن به مدیریتش در ایفمارک داشته باشد و در نتیجه، این جنگ رسانهای بیش از همه به تیم ملی و فوتبال ایران ضربه بزند.
آیا واقعا مهدی تاج برنامهای برای خروج ایفمارک از حاشیه و جنگ قدرتی که بین کیروش و هراتیان بر سر اداره آن سر گرفته، دارد؟ چرا درباره این همه حاشیههای پیرامون این مرکز هیچ صدایی از فدراسیون بیرون نمیآید؟ چرا هیچ مسوولی یکبار برای همیشه درباره توقعات درست یا غلط کیروش از این مرکز اظهارنظر نمیکند؟ این جدیترین نقطه مبهم مدیریتی در فوتبال ایران است که هیچ گاه شفاف درباره اختلافات پیرامون این موضوع اظهارنظر نشده است.
آقای تاج باید بداند که رها کردن اختلافات اینچنینی آن هم با روحیات جنگ طلبانه سرمربی تیم ملی، نمیتواند به جمع شدن حاشیهها بینجامد. لازم است گاهی درباره موضوعاتی از این دست اظهانظر مدیریتی فدراسیون بلندتر از دیگر صداها شنیده شود. نکتهای که تاکنون رخ نداده و نقطه ضعف مدیریت تاج بر فوتبال ایران محسوب میشود.
2- موضوع دیگری که شرایط را برای تیم ملی و حضور پرقدرت در رقابتهای پیشرو نگران کننده کرده وضعیت زمین تمرین است. از یک طرف مهدی تاج برای فراهم کردن زمین تمرینی ملیپوشان با توجه به ارتباطهایی که دارد، قرارداد زمین تمرین ورزشگاه دستگردی را به امضا رساند (البته برخی میگویند توافق شفاهی بوده) اما پس از امضای قرارداد به صورت غیررسمی اعلام شد که وضعیت زمین دستگردی با توجه به استفاده سایپا و تیم ملی عراق از این زمین در طول فصل گذشته با استانداردهای تیم ملی همخوانی ندارد و بعد از ترمیم این زمین، در اردوهای بعدی از آن استفاده میشود.
سوالی که مطرح است، اینکه آیا نمیشد قبل از توافق فدراسیون فوتبال با مجموعه دستگردی، شرایط را برای بازدید مسوولان تیم ملی از وضعیت این زمین فراهم کرد؟ آیا پیش از امضای قرارداد نظر کیروش درباره این زمین و شرایط کنونی آن گرفته شده بود؟
بیتدبیری فدراسیون فوتبال در امضای قراردادی که حتما بار مالی برای فوتبال داشته و عملا هیچ نفعی هم برای تیم ملی نداشته است ناشی از چیست؟
3- زمین شماره یک ورزشگاه آزادی هم این روزها به مشکل بزرگی تبدیل شده است. بعد از اینکه فدراسیون فوتبال به کیروش اعلام کرد که میتواند برای تمرین تیم ملی در اردوی اول در کناز زمین چمن پژوهشگاه نفت روی زمین ورزشگاه آزادی هم حساب باز کند، این زمین زیر کشت رفت تا عملا این زمین تمرینی هم در اختیار تیم ملی قرار نگیرد و نتیجهاش شد اعتراض شدید کیروش با لحنی تند علیه مدیریت ورزشگاه آزادی. آن هم در شرایطی که مدیران ورزشگاه آزادی در پاسخ گفتهاند فدراسیون فوتبال احتمالا از برنامه سالانه این مجموعه برای زیر کشت رفتن زمین خبر نداشته و به خاطر این بی اطلاعی به کیروش قول استفاده از زمین شماره یک را دادهاند.
آیا واقعا فدراسیون فوتبال و شخص مهدی تاج از موضوع کشت زمین تمرین آزادی بیاطلاع بوده است؟ چرا فدراسیون هیچ موضعی درباره اظهارات جنجالی کیروش در حمله به مدیر مجموعه ورزشی آزادی اتخاذ نمیکند؟ چرا سرمربی تیم ملی کشور این همه چالش در سامان دادن تمرینات تیم ملی دارد اما هیچ مقامی در فدراسیون پاسخی برای آن ندارد؟
مگر نه اینکه تاج و کیروش اصل را بر همکاری، توافق و فهم شرایط یکدیگر قرار دادهاند، اگر اینگونه است پس چرا سرمربی پرتغالی تیم ملی بیمحابا درباره هر موضوع یا هر مدیر ورزشی اظهارنظر رسانهای میکند اما در آن سوی میدان هیچ کس یارای پاسخ به او را ندارد؟
اگر سیاست بر توافق در جلسات محرمانه دوطرفه و حل و فصل مشکلات است پس این همه بلندی صدای کیروش را چگونه باید توجیه کرد؟ اگر هم سیاست در علنی شدن مشکلات از زبان کیروش و سپس حل آن در جلسات است که باید فدراسیون یک بار برای همیشه تکلیف خود را با این موضوع به صورت علنی روشن کند.
به گزارش ایسنا، این موارد همه ناشی از ضعفی است که در سیاست اجرایی فدراسیون در راه تعامل با کیروش دیده میشود. مشکلاتی که به نظر میرسد باید برای آن سیاستی روشن و دقیق در قبال آنها اتخاذ و بعضا رسانهای شود و گرنه ممکن است مدتی بعد به جایی برسیم که فدراسیون عملا زمام امور را از دست خارج شده ببیند و چارهای جز همراهی کورکورانه از سیستمی که خود مبدع آن نبوده است نداشته باشد.
به هر حال با شرایطی که وجود دارد و مشکلاتی که در سر راه تیم ملی به وجود آمده و گلایههای ناتمام کیروش، رییس جدید فدراسیون فوتبال باید تدبیر جدیدی بیندیشد تا از یک طرف امکانات حداقلی فراهم شود و از طرف دیگر اظهارنظرهای کیروش به پایان برسد تا شرایط بلبشوی فوتبال ایران از آن چیزی که هست بدتر نشود.