آفتابنیوز : ۷۷ سال سن و ۷۱ سال سابقه بازیگری دارد؛ اما ایستادن بر سکوی چنین افتخار بزرگی مانع از آن نشده که در فَلَـک فراموشی ما چرخ بخورد و هزارها سال نوری با سپاسگزاری ما فاصله بگیرد. او این روزها به شکل غمباری مصداق نامش شده؛ ملکه رنجبر.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، بانویی که نیمی از تاریخ سینمای ایران را بدرقه کرده و به اینجا رسانده است اما خاموشی جهان دور و بر، حالا با او کاری میکند که بگوید؛ [از بس دارو خوردهام خسته شدم و نمیدانم چرا نمیمیرم؟ من منتظر مرگ هستم و می دانم دیگر خوب نمی شوم]
این وداع مناسبی نیست، چنین ادبیاتی از فراموش شدگی میآید و از بی محبتی کسانی که دوستشان داشتی و یک عمر برای آنها نقش عوض کردی، اما حالا حالی از تو نمیپرسند.
ملکه رنجبر در شش سالگی نقش «کوزت» رمان «بینوایان» را در تئاتر شهر روی صحنه برد و طی این سالها در دهها پروژه سینمایی و نمایش صحنهای و رادیویی حضور داشت. او در تلویزیون هم برای امثال اصغر فرهادی، کیانوش عیاری، محمدرضا هنرمند، مرضیه برومند، خسرو معصومی و... جلوی دوربین رفت و بیشتر از سیصد شب با طنز سه گانهی «زیر آسمان شهر» مهمان شادترین لحظات مردمش بود.
بعد از شنیدن خبرهای ناراحت کننده از ملکه رنجبر هنرمند پیشکسوت عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون به همراه دو تن از بازیگران سینما و تلویزیون نعیمه نظام دوست و فلور نظری به دیدارش رفتیم تا از نزدیک احوال پرس و جویای حالش شویم.
ملکه رنجبر از وضعیت جسمانیاش صحبت کرد، او گفت: از بیماری پارکینسون و دیابت رنج میبرم اما پسرم من را برای درمان به بیمارستان برد و تا حدودی جلوی پیشرفت بیماری گرفته شد اما خودم آنقدر ضعیف شدم که نمیتوانم به راحتی راه بروم.
وی ادامه داد: پسرم دو پرستار برایم گرفته و آنها دائم کنارم هستند. از هنرمندان قدیمی گاهی به من سر میزنند البته چهرههای جدید هم می آیند، اما من زیاد نمیشناسم حتی من را بیرون میبرند تا حال و هوایم تغییر کند.
این بانوی هنرمند با اشاره به خاطراتش از سریال «زیر آسمان شهر» افزود: شاید نزدیک به دوسال برای این سریال شب تا صبح کار میکردیم. خدا رحمت کند ملک مطیعی را. او هم خیلی برای این کار تلاش میکرد، خوشبختانه مردم هم بسیار راضی بودند و تشکر می کردند.
وی با تشکر از همه مردم و هنرمندانی که به دیدنش آمدند، گفت: من اوایل خیلی تنها بودم، پسرم هم ایران نبود اما به خاطر من برگشت. ما زحمت بسیاری کشیدیم امیدوارم این هنرمندان جدید قدردان پیشکسوت ها باشند و بدانند که چقدر ما تلاش کردیم.
رنجبر از مسئولین درخواستی نداشت و بیان کرد: من نمیتوانم بگویم چیکار کنند. حقوق زیادی هم نمیگیرم اما از موسسه پیشکسوتان و آقای قالیباف شهردار تشکر میکنم. آنها به من سر میزنند و جویای حال من هستند. حتی یک وقتی آقای قالیباف به من گفت من نمیدانستم شما در شهرداری کار میکردی و همکار هستیم. من گفتم من الان بازنشسته شهرداری هستم. او هم برایم لوحی فرستاد.
وی ادامه داد: من نمیتوانم التماس کنم هرکسی دوست دار،د می تواند به دیدن من بیاید. قدمش روی چشمم. فقط امیدوارم قدر قدیمیها را بدانند نه تنها من، بلکه کسانی که برای هنر زحمت کشیدند. بعضی وقتها برخی هنرمندان یک طور خاصی به ما نگاه میکنند. ما فقط احترام میخواهیم. خیلی ها اصلا به رویشان هم نمی آورند که هنرمندی قدیمی هم هست. میترسم تشییع جنازهام هم نیایند ولی اگر نیایند آن دنیا با آنها قهر می کنم.
این هنرمند پیشکسوت درباره خاطراتش در تئاتر و تلویزیون گفت: حمل بر خودخواهی نباشد، من نمایشنامه هایی بازی کردم که بعید میدانم هنرمندان و چهرههای جوان بتوانند این نمایشنامه ها را اجرا کنند. روزهای نخستین که تلویزیون افتتاح شد من، حیدر صارمی، مرتضی احمدی، تابش حضور داشتیم.
وی عنوان کرد: من را فراموش نکنید. سالهاست که در تلویزیون برنامه اجرا کردم و این تقدیرنامه هایی که دارم نتیجه ۷۰ سال فعالیتم در حوزه تئاتر و تلویزیون است.
در ادامه فلور نظری بازیگر که به دیدن ملکه رنجبر آمده بود، اظهار داشت: خانم رنجبر علاوه بر اینکه سابقه ۷۰ سال کار بازیگری را دارند اما هنرمند پیشکسوت و مورد علاقه من و مردم هستند و برای یک هنرمند چیزی مهمتر از این نیست که به او سر بزنند و این هنرمندان دوست دارند تا روزی که زنده اند به صورت تنگاتنگ با مردم در ارتباط باشند.
وی افزود: من کامنت های مردم را که در فضای مجازی برایشان فرستاده بودند و ابراز علاقه به این هنرمند داشتند، برای خانم رنجبر میخواندم ایشان بسیار خوشحال می شوند وقتی میشنوند هنوز مردم دوستشان دارند. همین احترام برای این هنرمندان کافی است
نظری گفت: وظیفه ارشاد و خانه سینما است که از حال و وضعیت این هنرمندان آگاه باشند و ببینند چه نیازی دارند. حتی بسیاری از آنها نیاز مادی ندارند، بلکه نیاز معنوی دارند و دیدار با آنها به روحیه شان کمک میکند.
وی در پایان عنوان کرد: هنرمندان سینما، تئاتر و تلویزیون متعلق به یک خانواده بزرگتری از مردم و جامعه هستند که من فکر میکنم. جویا شدن از حالشان در این شرایط سنی از همه چیز با ارزشتر است.