آفتابنیوز : محمد علی امامی؛ کارشناس مسائل خلیج فارس و خاورمیانه ضمن ارزیابی رفتارهای عبدالحلیم خدام به درخواست بازجویی کمیته تحقیق بین المللی سازمان ملل از بشار اسد پرداخته و می افزاید:« الان وضعیتی که در مورد سوریه هست یک وضعیت منحصر به فردی است. یعنی برای نخستین بار است که رئیس یک کشور را به این شکل مفتضحانه می خواهند به خاطر کارهایی که معقتد هستند انجام داده؛ زیر محاکمه کشانده و . . . .»
تقابل« عبدالحلیم خدام» و « بشار اسد»، چالش های « منطقه ای» و همچنین مقاصد سیاسی « بین المللی» در منطقه خاورمیانه از جمله محورهایی هستند که این گفت و گو به آنها می پردازد.
* * *
عبدالحلیم خدام؛ معاون سابق حافظ اسد اعلام کرده که برای سرنگونی دولت بشار اسد تلاش می کند. اما استفاده از کودتای نظامی را هم نفی می کند، در حالی که وی خواستار سقوط رژیم سوریه از طریق تلاش های « ملت سوریه» است؛ چرا در این مقطع زمانی مبادرت به چنین اقدامی می کند؟
علت کلی آن می تواند فشاری باشد که غرب به طور کلی دارد بر رژیم سوریه وارد می کند. یعنی امریکا؛ به خصوص بعد از روی کار آمدن بشار اسد، یکسری توقعاتی از سوریه داشت. زیرا بشار اسد به عنوان یک رهبر سوری، زمانی در غرب تحصیل کرده و آموزش دیده بود. شاید غرب تصور می کرد که بشار می تواند برای طرح های غرب کمک بزرگی در منطقه باشد. ولی زمانی که بشار به قدرت رسید، با توجه به ساختار حکومت سوریه که در کتاب « سیاست و حکومت در سوریه» به آن پرداخته ام، نشان داد که دست بشار اسد برای آن توقعاتی که غرب از وی دارد تا آن را عملی کند؛ باز نیست.
این قضیه ادامه داشت تا اواخر حکومت صدام حسین که بشار اسد یکسری تماس هایی با حکومت عراق گرفت و در آن زمان توانست نوعی نزدیکی در روابط بین سوریه و رژیم بعث عراق برقرار کند.
این قضیه هم مزید بر علت بود که به هر حال مورد نظر غرب نبود.
بعد از اتفاقاتی که منفجر به اشغال عراق شد، حکومت سوریه یک مقدار زیادی مرعوب شد از اینکه ممکن است این سرنوشت هم در انتظار خودش باشد.
در واقع، امریکا هم سوریه را در نوبت گذاشته بود که مثلا مرحله بعدی، حکومت بعث سوریه باشد. ولی با تداوم مسائلی که در عراق پیش آمد، به هر حال این قضیه به آن صورت پیش نرفت. آن توقعاتی که به طور کلی امریکا یا غرب که شامل انگلستان و کشورهایی بود که در ائتلاف با امریکا شرکت کرده بودند؛ داشتند، آن حالت پیش نیامد و امریکا ناچار شد یکسری متحد جدید در سطح منطقه بگیرد.
این متحدان جدید شامل چه کشورهایی هستند؟
متحد جدید، فرانسه بود که در قضایای مربوط به خاورمیانه به کمک امریکا آمد. نمود عینی آن هم در مسائل لبنان است که ما می بینیم امریکا و فرانسه به طور مشترک قطع نامه ای را برای خروج نیروهای سوریه از لبنان صادر می کنند، وقایعی که بعد از آن پیش آمد، ترور رفیق حریری و . . . .
به هر حال امریکا به اضافه فرانسه و شاید تا حدودی آلمان و انگلستان طرح مشترکی را برای فشار بر سوریه ریختند تا سوریه دست از جاه طلبیهایش در منطقه بردارد.
الان نیز ما مشاهده می کنیم که خدام به پاریس رفته و در آنجا مستقر است. از آنجا نیز قصد دارد برای سرنگونی یا حداقل فشار بر رژیم سوریه به خواسته های غرب در منطقه عمل کند.
وابستگی خدام به کجا است؟ امریکا یا اتحادیه اروپا؟ مشخص است که با رفتن خدام به پاریس، به هر حال از حمایت فرانسه برخوردار شده است. حضور خدام در پاریس با تایید ضمنی دولت فرانسه همراه است که وی دارد این فعالیت ها را علیه رژیم سوریه انجام می دهد.
سوریه بعد از دوران استعمار؛ تحت قیمومیت فرانسه درآمد. در حال با توجه به صحبت های اخیر شما در مورد اینکه فرانسه به عنوان متحد جدید امریکا در منطقه خاورمیانه محسوب می شود، و مثال هایی که ذکر کردید، آیا این منافع تاریخی فرانسه نیست که منجر شده در مورد سوریه دست به اقدام بزند برخلاف آنچه که با جنگ عراق مخالف بود؟
در حال حاضر یک سیاست کلی وجود دارد که فعلا منافع فرانسه حداقل در بخشی از خاورمیانه با امریکا انطباق پیدا کرده است. ما الان باید یک مقدار به تاریخ گذشته برگردیم.
در جریان اشغال کویت؛ حافظ اسد با مساله خروج نیروهای عراقی از کویت با امریکا همسو شد. به این مفهوم که به اصطلاح عراق نباید یک کشور عربی را اشغال کند. در این زمینه، به خصوص مصر و سوریه همکاری کردند. امریکا هم به عنوان قدرتی که قدرت های عربی مخالف اشغال یک کشور عربی توسط یک کشور عربی دیگر بودند، اقدام کرد.
حکومت حافظ اسد از امریکا ما به ازایی دریافت کرد. یعنی میشل عون را که در آن زمان رئیس جمهور لبنان و مخالف سرسخت حضور سوریه در لبنان بود؛ از کاخ ریاست جمهوری بیرون کرده و وی را به پاریس تبعید کرد.
این یک ضربه بزرگ برای سیاست های فرانسه در لبنان بود. این امر باعث شد تا پاریس یکی از پایگاه های عمده اش را از دست بدهد. الان می توان گفت که فرانسه دارد به نوعی از سوریه انتقام می گیرد. یعنی فرانسه دارد سوریه را با کمک امریکا تحت فشار قرار می دهد تا نفوذ سوریه در لبنان را کاهش بدهد و به اصطلاح وضعیت جدیدی ایجاد شود تا فرانسه به نقش سابق خودش در لبنان برگردد.
کمیته بین المللی تحقیق سازمان ملل خواستار باز پرسی از رئیس جمهور سوریه به منظور تحقیق در پرونده ترور نخست وزیر فقیه لبنان شده است. آیا بشار اسد به عنوان رئیس جمهور سوریه از مصونیت سیاسی در این زمینه برخوردار است یا خیر؟
قاعدتا روسای دولت ها برای کارهایی که می کنند، نوعی مصونیت دارند. زیرا اگر بنا بود که روسای دولت ها را برای اقداماتشان مورد محاکمه قرار بدهند، الان بسیاری از دولت ها مشکل داشتند.
به هر حال زمانی که یک رئیس دولت بر سرکار است، از نوعی مصونیت برخوردار است که به خاطر نوع کارهای سیاسی که انجام می دهد، مورد محاکمه قرار نگیرد.
ولی نه تنها امریکا در خصوص عدم حضور رئیس جمهور و دیگر مقامات بلند مرتبه سوریه برای بازپرسی در سازمان ملل هشدار داده است، بلکه جان بولتون نماینده امریکا در سازمان ملل نیز به صراحت گفته که:« هیچ کس در جهان از بازجویی برای تکمیل مدارک بین المللی مصمون نیست و قضات می توانند هر شخصی را به دور از سمت آن به دادگاه احضار کنند.»
من الان نمی توانم وارد این بحث های حقوقی بشوم. ولی به هر حال، اگر چنین موردی بوده باشد، الان وضعیتی که در مورد سوریه هست یک وضعیت منحصر به فردی است. یعنی برای اولین بار است که رئیس یک کشور را به این شکل مفتصحانه، می خواهند به خاطر کارهایی که معتقد هستند انجام داده، به زیر محاکمه بکشانند و اصلا یک رژیم را به طور کلی به زیر سوال ببرند.
به نظر من مساله مهم این است نه ابعاد حقوقی اش.
چرا غرب در شرایط فعلی می خواهد این کار را انجام دهد؟ به خاطر مقاصد سیاسی که در منطقه دارد.
اگر بشار اسد نخواهد با کمیته بین المللی تحقیق سازمان ملل همکاری کند؛ چه اتفاقی می افتد؟
احتمال دارد که اقدامات بعدی مجددا صدور قطع نامه در سازمان ملل یا فشارهای سیاسی زیادی باشد که بر سوریه می آورند. مثلا یکی از فشارهای سیاسی که الان وجود دارد؛ حضور خدام در پاریس است. این خود موضوعی است که به هر حال شبکه تلویزیونی العربیه که جهت گیری آن به سمت عربستان است برای نخستین بار با خدام مصاحبه کرد. سپس روزنامه شرق الاوسط که باز هم وابستگی آن به عربستان سعودی است برای دومین بار با خدام مصاحبه کرد. بعد از این قضیه هست که ما می بینیم سعود الفیصل روانه دمشق می شود و با بشاراسد صحبت می کند تا او را وادار کند به ریاض و سپس جده رفته و با ملک عبدالله مذاکره کند و پس از آن هم به مصر سفر کند. تمامی این موارد مشخص می کند که رژیم های طرفدار غرب در منطقه، مثل عربستان سعودی و مصر هم تحت فشار هستند تا سوریه را به طرف طرح های موافق غرب سوق دهند.
و در صورت موافقت بشار اسد با طرح بازجویی سازمان ملل از وی چه اتفاقی می افتد؟
در هر صورت اگر ایشان به نوعی با موضوع محاکمه موافقت کنند، این ضربه بزرگی برای حیثیت رژیم حاکم بر سوریه تلقی می شود که تاکنون در برابر خواسته های رو به افزایش غرب مقاومت کرده است.
در این صورت، امکان دارد که این روند ادامه پیدا کرده و رژیم های دیگر منطقه را هم در بر گیرد؟
مسلما این یک روشی خواهد شد در آینده که غرب؛ رژیم هایی را که موافق خواسته هایش نباشند، به نحوی زیر سوال ببرد و به محاکمه کشانده و رهبرانشان را ساقط کند.
یعنی چیزی شبیه همان بازی دومینویی که غرب در اروپای شرقی بازی کرد، مسلما این را در خاورمیانه تسری خواهند داد.
با توجه به پیشینه تاریخی سوریه در ارتباط با چالش های گاه نظامی و بیشتر سیاسی، قومی و مذهبی با کشورهای عربستان، مصر، اردن، فلسطین، لبنان، ترکیه، عراق؛ آیا حمله نظامی به سوریه و سقوط دولت بشار اسد می تواند امواج تازه ای از چالش های جدید را در منطقه خاورمیانه به وجود آورد؟
ببینید ـ به هر حال سوریه مثل سایر کشورهای خاورمیانه؛ مسائل مرزی ـ قومی و اختلافات عقیدتی با کشورهای مختلف دارد. یعنی سوریه تنها کشوری نیست که این مشکلات را داشته باشد. شما به تمامی کشورهای خاورمیانه نگاهی بیاندازید، می بینید که همگی مسائلی شبیه به هم دارند. در واقع همه آنها مسائل مرزی و سوابق درگیری دارند. سوریه از این نظر منحصر به فرد نیست. ولی مداخله نظامی در سوریه واجد چند فرض است:
1- مداخله نظامی خارجی غرب باشد که با توجه به تحولاتی که امریکا الان در عراق و افغانستان درگیر آن است، به نظر من نمی تواند یک جبهه جدیدی در سوریه باز کند.
2- اسرائیل هم با توجه به وضعیت داخلی خودش و همچنین وضعیت شارون و درگیری با فلسطینی ها، من این احتمال را بعید می دانم که وارد یک جنگ بزرگ و همه جانبه با سوریه بشود.
3- اگر کودتای نظامی هم بخواهد در سوریه صورت بگیرد، لزوما این گونه نیست که به نفع غرب باشد. یعنی این امکان وجود دارد یک فرد نظامی بیاید که سیاست هایش به شدت مخالف غرب باشد.
اگر فرض کنیم که با سبک مثلا انقلاب های مخملی، رنگین، نارنجی، و . . . . که احتمال آن بعید است؛ در سوریه یک رژیم جدیدی بیاید، آن رژیم جدید تا سال ها مشکل خواهد داشت. در واقع مشکل اصلی این است که به هر حال نیروهای مختلفی در سوریه، خواهان دست یابی به قدرت هستند و این خودش یک بی ثباتی را در سوریه ایجاد خواهد کرد.
حتی امکان دارد که بی ثباتی را به مرزهای کشورهای شرقی سوریه مثل لبنان، اسرائیل و اردن تسری بدهد که آن هم به هر حال وضعیت منطقه را به طرز نگران کننده ای متزلزل خواهد کرد.
به عبارت دیگر به صلاح غرب نیست که علاوه بر عراق یک رژیم بی ثبات دیگری را هم در سوریه به وجود آورد.
بنابراین من فکر نمی کنم که اسراییل در شرایط فعلی موافق باشد مثلا حکومت سوریه با حکومت سنی اخوان المسلمین عوض شود که در نهایت به ضرر رژیم تل آویو عمل خواهد کرد.
ولی الان« علی صدر الدین البیانونی» رئیس تبعیدی اخوان المسلیمین سوریه اعلام کرده که این گروه آماده است با خدام برای تغییر حکومت سوریه همکاری کند؟
اگر این همکاری باشد، در درجه اول این خدام است که در خواست کرده تا گروه های اخوان المسلمین با کمک وی حکومت بشار اسد را سرنگون کنند.
خدام خودش می داند که اخوان المسلمین به هیچ وجه آدمی مثل او را در راس حکومت سوریه قبول نخواهند کرد و خدام حداکثر با عنوان یک ابزار دست، در یک مقطعی مورد توجه آنها خواهد بود در واقع این اخوان المسلمین هستند که در آینده قدرت را در سوریه قیضه خواهند کرد و مجالی به افرادی شبیه خدام نخواهند داد.
پس جریان سیاسی سوریه به کدام سمت پیش می رود؟ بهترین کار این است که خود بشار اسد با غرب به یک توافق منطقی برسد و مسائلش را از این طریق حل و فصل کند.
شما از یک جهت بهترین راه را توافق منطقی غرب با بشاراسد عنوان می کنید و از سوی دیگر می بینیم که استراو و رایس از فشارهای بیشتر بر سوریه تا رسیدن به نتایج تحقیقات ترور حریری صحبت می کنند. در واقع غرب در این مرحله می خواهد چکار کند؟
غرب باید تکلیف خودش را روشن کند.
مساله اصلی این است که خود غرب برای حضور نظامی سوریه در لبنان مقصر بوده است. یعنی زمانی که رژیم حاکم بر لبنان مورد خطر نیروهای فلسطینی و نیروهای چپ گرای لبنانی به رهبری کمال جنبلاط بود؛ غرب و مشخصا امریکا اجازه داد حافظ اسد و حکومت سوریه در لبنان مداخله کند.
الان باید کما بیش وضعیت سوریه در لبنان را درک کنیم. به جای فشارهای بدون منطق باید نقش تلویحی سوریه را در لبنان بپذیریم.
البه این به معنای این نیست که الزاما نیروی نظامی سوریه در لبنان مستقر باشد. ولی به هر حال منافع مشروع سوریه در داشتن یک همسایه مطمئن را باید به رسمیت بشناسیم.
و به عنوان آخرین سوال؛ با توجه به اینکه آخرین مهلت اسد برای پاسخ دادن به تیم بین المللی تحقیق سازمان ملل رو به اتمام است، شما فکر می کنید که در ظرف چند روز آینده، سوریه با چه رویدادهایی مواجه خواهد شد؟
من معتقدم که حتی اگر بشار اسد موافقت کند تیم سازمان ملل همکاری کرده و مصاحبه کند؛ که این فرض درستی نمی تواند باشد، به احتمال زیاد، این موضوع نمی تواند مشکل اساسی غرب را در منطقه خاورمیانه حل نمی کند. به عبارت دیگر به طور کلی مشکلات و مسائل غرب در منطقه بزرگ تر از آن است که به رهبر جوان یک حکومتی مثل سوریه، فشارهای زاید الوصفی بیاورد.