البته افرادی که در زمینه علم فیزیک مطالعه داشته اند می دانند که نخستین مطالعات سیستماتیک در خصوص اصطکاک توسط داوینچی انجام شده بود که زیربنای یافته های مدرن در خصوص اصطکاک، گریس کاری و خوردگی را تشکیل می دهند، اما اینکه داوینچی چگونه و در چه زمانی به این اطلاعات دست یافت شناخته شده نبود.
هاچینگز سعی کرد اطلاعات موجود را در ترتیب زمانی صحیح کنار هم قرار دهد و در نهایت به صفحه ای رسید که در سال 1493 داوینچی نکاتی را با جوهر قرمز بر روی آن یادداشت کرده بود. این صفحه در اوایل قرن بیستم نیز به دلیل طرحی که از یک زن بر روی آن کشیده شده به خود جلب کرد. اما در دهه 1920 این صفحه با توضیح "مطالب و نمودار نامربوط به رنگ قرمز" کنار گذاشته شد.
پس از حدود یک قرن، هاچینگز تصمیم گرفت نگاه دیگری به این صفحه بیاندازد. او دریافت که تصاویر هندسی که زیر یادداشت های قرمز نوشته شده بودند، در واقع ردیف هایی از بلوک هایی بودند که توسط وزنه ای که از یک قرقره آویزان بود کشیده می شدند. این دقیقا همان آزمایشی است که امروزه دانش آموزان برای فهم مفهوم اصطکاک انجام می دهند.
هاچینگز اظهار می کند که این طرح ها و متن همراه آن نشان می دهد که داوینچی قوانین اصطکاک را در سال 1493 درک کرده بود. او می دانست که نیروی اصطکاک موجود بین دو سطح لغزنده با فشاری که وزن بر دو سطح وارد می کند متناسب است. او همچنین می دانست که اصطکاک با محدوده مشخص تماس بین دو سطح ارتباطی ندارد. اینها قوانین اصطکاک هستند که امروزه به دانشمندی فرانسوی نسبت داده می شوند که دویست سال پس از داوینچی آن را مطرح کرده است.
هاچینگز همچنین نشان داده که داوینچی چگونه از درکی که در خصوص اصطکاک داشته برای طراحی ماشین آلات بسیار پیچیده استفاده کرده است. داوینچی از تاثیر اصطکاک در مفهوم کاربردی چرخ ها، اهرم ها و قرقره ها استفاده کرد، مفاهیمی که اجزا جدایی ناپذیر ماشین های پیچیده او هستند.