آفتابنیوز : هفتهنامه تماشاگران امروز در بخشی از یادداشت خود نوشت: «یک- هر روز ابعاد تازهای از پرونده تخفیفهای نجومی رسانهای میشود. قضیه چنان جدی است و اعداد به اندازهای بزرگاند که سکوت رسانههای همسو و تلاششان برای ماستمالی کردن ماجرا خندهدار به نظر میرسد. رسانههایی که تا مدتی قبل سینه چاک میکردند و میخواستند عوامل حقوقهای نجومی را زیر تیغ عدالت بکشند، حالا راه افتادهاند به تکذیب گرفتن و متهم کردن دیگران به سیاهنمایی و سر دادن این شعار که «اعتماد عمومی را نباید از بین برد!»
خدا خیرتان بدهد. این جور وقتها خوب بلدید برای پایین کشیدن فتیله، دستاویز جور کنید. خوب یادتان هست که بین ملت نباید تفرقه انداخت. که آرامش جامعه را نباید به هم زد. چه آرامشی؟ کدام اعتماد؟ همانطور که همه باید پیگیری میکردند تا آن حقوقهای کلان از حلقوم یک عده مدیر بیانصاف بیرون کشیده شود و به جیب ملت برگردد، حالا هم اگر حقی ضایع شده باید پیگیرش بود. تا کی میخواهید همه چیز را جناحی ببینید و عدالت و حقیقت را از دریچه منافع و جناح خود نگاه کنید؟
خدا خیرتان بدهد. حالا یادتان افتاده که شهردار برای این حاتمبخشیها حق داشته و قانونی عمل کرده؟ خب آن موقع سر آن حقوقهای نجومی هم که قانونی زیر پا گذاشته نشده بود. آن موقع هم که همه کارها مصوبه داشت. پس چرا پرداختن و گرفتن چند میلیون حقوق اضافه به نظرتان ظلمی نابخشودنی بود و حالا این تخفیفهای میلیاردی چیز مهمی نیست. که قابلی ندارد؟ چون آن موقع فکر میکردید دارید طرف مقابل را میزنید و حالا شمشیر بالای سر رفقا و شرکایتان است؟ این وسط هم بهترین حرف را آقای رییس محترم شورای شهر گفته. آقای مهدی چمران به نکته درستی اشاره کرده و فرمودهاند: «اگر علیه هم حرف بزنیم، مطمئن باشید همه بازنده خواهیم بود.»
اصل حرف همین است. آن موقع که میزدیم خوب بود و حالا که میخوریم خوب نیست؟ البته که حق با آقای چمران است. این دعواها وقتی دوطرفه میشود، همه با هم بازنده خواهند بود. البته همه منهای مردم. مردم این وسط برندهاند. ما مردمی که سهمی از این بذل و بخششها نداشتهایم، نگران چی باشیم آقای چمران؟ چی را میبازیم؟ ما این وسط برندهایم. حق و عدالت این وسط برنده است... آنها که امروز موبایلهایشان را خاموش کردهاند و جواب نمیدهند، بازندهاند. کسانی که دنبال خبرنگارهای افشاگر میگردند، بازندهاند. خبرنگارهایی که ظاهرا پایشان گیر است و این وسط شریک بودهاند. بقیه چرا بازندهاند؟ مردم چرا بازندهاند آقای چمران؟ مردم از خدایشان است که بفهمند کی از خوان گسترده بیتالمال منتفع شده. مردم میخواهند بدانند که کارمندی با چندرغاز حقوق، بعد از چند سال چطور از هیچ به همه چیز میرسد. چطور خانهاش در شهر بالاتر و بالاتر میرود و مدل اتومبیلاش بهروزتر میشود. مردم میخواهند بدانند چطور میشود این مدیران زحمتکشی که همه ادعای خدمتگزاری دارند و همه جهادی کار میکنند، به چنین اوضاع مالی دست پیدا میکنند. در جایی که حقوق کارگران شهرداری یک شهرستان ماهها عقب افتاده و معدنچیهایی که صدها متر زیر زمین کار میکنند، دستشان باید برای گرفتن حداقل دستمزد دراز باشد. وضعیت اقتصادی مملکت مگر همین نیست؟ مگر رکود نیست و مگر نمیگویید تحریمها دمارمان را درآورده و خارجیها حاضر نیستند معاملات بانکی را از سر بگیرند؟ مگر هر روز به تلگرام و به کنسرت و به ماهواره دشنام نمیدهید که ریشه همه تباهیهاست؟ مگر مسوول بلندمرتبه مملکت نگفته بود که «دلار» مایه همه گرفتاریهای ماست و باید از شر آن خلاص شویم. خب باشد. قبول اما شما که گرفتار این خبائث نیستید بیایید حقوقهایتان را علنی کنید تا معلوم شود اوضاع نابهسامان اقتصادی مال همه است. همه بیایید بگویید خانهتان کجاست و چقدر وام و چقدر تخفیف گرفتهاید. مفتضح نیست که شهرداری در بیلبوردهای شهریاش به وضعیت بیخانمانهای آمریکا گیر میدهد و به تبعیض جنسیتی در کشورهای دیگر میپردازد و آمار میدهد که چند درصد زنهای آمریکا دارند کتک میخورند اما از واقعیتهای خودمان طفره میرود؟ بیشرمانه نیست که مدام به ظلم و تبعیض نژادی در اقصینقاط جهان میپردازیم و بیعدالتیها و بیانصافیهای خودمان را به رویمان نمیآوریم؟
دو- امروز همه امید ما این است که اگر روزنامهنگار افشاگر اشتباهی نکرده و از خطوط قانونی رد نشده، به جای مجازات از او دلجویی شود؛ از او مراقبت شود. اینجا که جایزه پولیتزر نداریم و خبرنگارانی که برای حق و حقوق مردم تلاش میکنند، کمترین قدری نمیبینند. اینجا که خبرنگار باید مواظب باشد، زیر مشت و لگد نماینده محترم کبود نشود. شاید همین اتفاقات و انتشار همین اخبار بانی خیر شود. کاش مراسمی تدارک ببینیم و مناسبتی تعیین کنیم تا هر سال به جسورترین روزنامهنگاران و پرتلاشترینهایشان در راه روشنگری، سپاسی گفته شود و روی خوشی ببینند. رسانهها و روزنامهنگارانی که اتحادیه و کانونی ندارند تا از حقوقشان دفاع کند، باید خودشان آستین بالا بزنند. به جای این روز خبرنگار و به جای همه هدایا و عطایا که از منابع قدرت و ثروت میرسد تا دهانها را ببندد و رسانهها را مطیع و همراه کند، باید جایزهای بدهیم به آنها که جگر دارند و نمیترسند؛ روزنامهنگارهایی که بدون حب و بغض پشت پردهها را برملا میکنند و آبروی مفسدها را میبرند و آتش میسوزانند. اینها نعمتاند. جواهرند. به جای شکایت و ترساندنشان باید جایی باشد که بهش پناه ببرند. آنها که حسابشان پاک است باید خرج خود را جدا کنند و پشت رسانهها باشند و حمایت کنند تا رسانهها نقش چشم و گوش جامعه را بهتر ایفا کنند.
سه- کاش معلوم شود که آنچه در مورد شهرداری منتشر شده، درست نبوده و همه شایعه است. کاش بگویند همه ساختگی است و فلان روحانی عزیز و فلان مدیر ورزشی محترم و آقایان مدیر شهری دامنشان مبراست و از این کیک سهمی نگرفتهاند. که دوستان روزنامهنگار مدیون نیستند و کتابهایشان را به بهای گزاف و با پارتیبازی به مترو نفروختهاند و بالای شهر خانه تخفیفی نگرفتهاند و دامنشان تر نشده است و همه این سالها با وجدان پاک و آسوده کارشان را انجام دادهاند. همه دعا کنیم که کل داستان سوءتفاهم باشد و معلوم شود که اعضای محترم شورای شهر از این نعمات بهره نبردهاند و حمایتشان از شهردار زحمتکش شهر دلایل دیگری داشته است. اما همه اینها هم که باشد، باز هم بهترین حادثه برای مردم این است که ساخت و پاختها به هم بخورد و همه دست هم را رو کنند. این طوری شاید کمی حقوق از دست رفته مردم برگردد. شاید آنها که دستشان بر اموال مردم گشوده است، کمی حذر کنند. شاید کمی شرم. شما درست میگویید آقای چمران! اگر علیه هم حرف بزنیم همه بازنده خواهیم بود اما مهم این است که آخر کار مردم برنده باشند. دنبال این باشید.»