کد خبر: ۳۹۶۴۶۳
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۸:۰۰

قابلیت خم ارتجاعی در دیپلماسی ایران و روسیه

از حضور روسیه در همدان برداشت‌های متفاوتی می‌توان داشت. این برداشت‌ها هرچه باشند، اینکه باور کنیم تهران و مسکو به دوستانی قسم‌خورده تبدیل شده‌اند، قطعاً باوری اشتباه و گمراه‌کننده است.
آفتاب‌‌نیوز :
متین مسلم - تحلیلگر روابط بین‌الملل - در روزنامه «آرمان» می‌نویسد:‌ تاکتیک یا استراتژی؟! این مهم‌ترین سؤالی است که درباره مناسبات قابلیت خم ارتجاعی در دیپلماسی ایران و روسیهایران و همسایه شمالی‌اش چه در زمان دوستی و ائتلاف یا در هنگامه دشمنی و اختلاف همواره مطرح می‌شود.

البته طرح سؤالاتی از این قبیل هنگام بررسی روابط میان کشورها به خودی خود امری تعجب‌آور نیست اما زمانی که مسأله به ایران و روسیه ختم می‌شود، به دلیل نامتوازنی ممتد مناسبات تاریخی و مدرن دو کشور و ذهنیت ایرانیان از روس‌ها، موضوع قدری متفاوت شده و جلب‌توجه می‌کند؛ نوعی جذابیت آزاردهنده در دیپلماسی و افکار عمومی.

درست یا غلط، فعلاً که با واقعیتی به نام همکاری تهران - مسکو روبه‌رو شده‌ایم. این‌که این موضوع را قبول داریم یا نه، بحث دیگری است. شاید تنها ایراد این سناریو آن باشد که تهران در ارتباط با سایر عناصر تأثیرگذار بین‌المللی از چنین ظرفیت متعادل‌کننده‌ای استفاده نمی‌کند که به عقیده نویسنده این مورد، ایراد به‌جایی است. در یک نگاه عمومی دیپلماتیکی زمانی که مناسبات دو کشور بر پایه دوستی و اتحاد قرار می‌گیرد، مسلماً هرگونه رابطه و همکاری طبیعی و قابل قبول است، اما زمانی که رابطه دو یا چند کشور تابعی از متغیرها و تلاقی‌های متعدد می‌شود، سخن گفتن از اتحاد استراتژیک با اما و اگرهای زیادی مواجه می‌شود؛ از نوعی دوستی پشت چراغ قرمز!

خاورمیانه استعداد عجیبی در این نوع دیپلماسی ناپایدار دارد. مسلماً اگر بپذیریم روابط ایران و روسیه در گروه اول قرار نمی‌گیرد - «چون فرض غیر استراتژیک نامحتملی‌ست» - آیا متقابلاً به آن معناست که روابط آنها در چارچوب گروه دوم قرار می‌گیرد؟ شاید پاسخ سهل است و ممتنع. سهل است چون تحت شرایط خاص منطقه نوع متفاوتی از رابطه میان تهران و مسکو شکل گرفته که دست‌کم از نگاه آنها قابل درک است. ممتنع است اتفاقاً به همان دلیل سهل.

نمی‌دانیم انتهای این ماجرای به ظاهر سهل چه خواهد شد؛ کانون گرم مباحث محافل سیاسی و امنیتی منطقه‌ای و بین‌المللی، اواسط ماه اوت گذشته با اعلام استفاده نیروی هوایی روسیه از یک پایگاه هوایی ایران در غرب این کشور به یکباره منفجر شد و همه را در شوک عجیبی فرو برد. گفته شد این پایگاه فوق استراتژیک معروف به نوژه برای حمله به مواضع مخالفان آقای اسد و بمباران موقعیت‌های استقراری داعش و سایر گروه‌های مشابه تروریستی در سوریه مورد استفاده قرار گرفته است. استفاده‌ای که ظاهراً بیش از ۲ تا ۳ هفته طول نکشید، ولی دامنه آتش سیاسی و امنیتی آن همچنان زبانه می‌کشد.

اما از دل این خبر و همه تبعات آن چگونه نتیجه گرفته شد که ایران و روسیه به متحدانی استراتژیک و رفقایی متحد و دلباخته تبدیل شده‌اند؟! نکته‌ای است که با هیجانات سلبی و اثباتی نمی‌توان پاسخی برای آن پیدا کرد. با شناختی که از ماهیت سنتی روابط تهران و مسکو وجود دارد، این توافق مکانیکی بیشتر سیاسی، فی‌نفسه حاوی نکاتی نیست که مدافعان یا مخالفان درباره آن سخن می‌گویند. خصوصاً در ایران که برگرفته از پیشینه تاریخی یا پاره‌ای ملاحظات سیاسی در قبال روسیه پریروز، جماهیری شوروی دیروز و روسیه دوباره امروز، مسائل به صورت مقعر و محدب منعکس می‌شود و البته در خود روسیه که همانند هوای مسکو موضوعات همواره در هاله‌ای از ابر ومه غلیظ فرو نشانده می‌شوند.

از حضور روسیه در همدان برداشت‌های متفاوتی می‌توان داشت. اما برداشت‌ها هرچه باشند، اینکه باور کنیم تهران و مسکو به دوستانی قسم‌خورده تبدیل شده‌اند، قطعاً باوری اشتباه و گمراه‌کننده است. راه دوری نروید، اگر دیروز عدم تحویل سامانه موشکی اس ۳۰۰ آنها را به دشمنانی دائمی تبدیل کرد، همکاری نظامی امروز در باند پایگاه هوایی نوژه هم آنها را به متحدانی استراتژیک تبدیل کرده. آیا شما باور می‌کنید؟ پاسخ منفی مسلماً دقیق نیست، پاسخ مثبت هم قطعاً گمراه‌کننده است.

ظرفیت‌های شناسنامه‌دار این دو اساساً امکان چنین فرصتی را به آنها نمی‌دهد؛ خصوصاً که برای مسکو، تهران همه خاورمیانه وخلیج فارس نیست، برای تهران هم علی‌القاعده مسکو نباید آخر دنیا باشد. فراموش نکنیم تاریخ روابط مدرن تهران و مسکو پیش از انقلاب ۱۹۷۹ ایران همکاری‌هایی از این دست را آن هم در اوج جنگ سرد و رقابت‌های منطقه‌ای طی سال‌های ۱۹۶۵ تا ۶۷ به بعد تجربه کرده است. از سفرهای شاه سابق ایران به مسکو و سایر کشورهای بلوک شرق گرفته تا خریدهای گسترده نظامی، تأسیس بزرگ‌ترین مجتمع فولاد و ذوب‌آهن اصفهان یا نیروگاه گازی رامین در خوزستان. این مناسبات در زمان خود مثل بمب خبری صدا کردند، اما هیچ‌یک به معنای تغییر رویکرد راهبردی رژیم قبلی ایران به عنوان یک متحد ایالات متحده توصیف نشد و نباید هم می‌شد.

قابلیت خم ارتجاعی حساب‌شده در دیپلماسی یک ویژگی است که تهران کنونی نیز (به هر دلیل) در موضوعی خاص به خود حق می‌دهد از آن استفاده کند. چرا؟ باید روی این بحث کرد، نه فرع مسأله. روس‌ها هم که می‌گویند ایالات متحده را در جریان جزئیات قرار داده بودند؛ لذا نقد اقدام یا سیاست خارجی ایران با این شیوه‌ها امکان‌پذیر نیست. باید قدری صبر کرد. دلیلی ندارد برای هر سؤال پاسخی فوری پیدا شود.


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین