آفتابنیوز : به گزارش ایسنا، دنیای بزرگترها با همهی سختیها و پیچیدگیهایش برای کودکان همچون شهر فرنگ، پر رمز و راز به نظر میرسد و کودک همواره در پی دست یافتن به قدرت بزرگترها است، اما چه چیزی باعث میشود که کودک دیروز و جوان امروز همیشه در پی بازگشتن به دوران کودکی باشد! گویی که گمشدهای در دوران کودکی خود دارند و تا نیافتن آن دلشان آرام نخواهد گرفت.
کوچههای خاکی دیروز همواره میزبان بازیهای کودکانه بودند و صدای خندههایشان که گوش فلک را کر میکرد و بچهها با بازی در کنار هم زندگی گروهی را تجربه کرده و با مفاهیمی همچون شکست و برد آشنا میشدند.
پیرو این جریانات، کودکان گذشته در زندگی آیندهشان نیز توانایی مدیریت بحرانها و مشکلات خود را چه در محیط مدرسه و چه در اجتماع و زندگی شخصیشان را داشتند.
از طرفی خانوادهها نیز در محبت کردن به فرزندانشان افراط و تفریط نمیکردند و کودکان نیز همگی تقریبا در یک سطح قرار داشتند و تضاد طبقاتی چندان احساس نمیشد، کودکیها و رویاهای کودکانه طعم دیگری داشت و سادگی نیز زیبایی و دلچسبی کودکی را دوچندان میکرد.
اما امروزه ذهن کوچه خالی از صدای خندههای کودکانه است و کودکان همگی در حال شبیهسازی دنیای خود با شخصیتهای کارتونی خشن و بیگانه هستند.
شخصیتهای کارتونی همچون "زیزیگولو و حنا" جای خود را به "بن تن و باربی" دادند و غول بیرحم تکنولوژی، سادگیها و رویاهای شیرین را از کودکان ما گرفت.
لوازمالتحریرها نیز از این تحول بی نصیب نمانده و شخصیتهای کارتونی خارجی در صفحهی اول دفترها و کیفها خودنمایی میکنند.
والدین باید فرزندان خود را دریافته، با آنها بازی کنند، برای آنها وقت اختصاص دهند و در مواجه با شیرینکاریها و شیطنتهای کودکانهشان با آنها مانند یک مجرم برخورد نکنند.
و بگذارند که دیوارهای خانهشان به جای زینت یافتن با تابلوها و فرشهای قاب گرفتهای که صرفا شایستهی نصب در موزهها هستند، با نقاشی کودکانشان زینت یابد و اجازه دهند که کودکان به معنای واقعی کودکی کنند.
یک روانشناس در گفتوگو با خبرنگار ایسنا در این خصوص اظهارکرد: به طبع تفاوتهایی از نظر روانشناسی بین کودکان و بزرگترها وجود دارد، در درجهی اول میتوان به نیاز بیشتر کودکان به حمایت و تایید اشاره کرد؛ چرا که کودکان با حمایت بهموقع به طور صحیحی تربیت شده و استقلال خواهند یافت.
"فرانک رفیعزاده" بیان کرد: میزان تغییرپذیری در کودکان متفاوت از بزرگترها بوده و کودکان به منزلهی شاخههای تری هستند که فرصت تغییر مسیر دارند و اصلاحپذیری آنان به مراتب بسیار آسانتر انجام میپذیرد.
وی با اشاره به وظیفهی والدین در تربیت صحیح فرزندان خود نیز گفت: اطرافیان کودک، در تربیت کودک سهیم بوده و مسئلهی تربیت کودک یک مسئلهی عینی است به این معنی که کودک شاهد هر رفتاری که باشد، عینا تکرار میکند و مشاهدهی کاری که انجام میگیرد، از نصایح و گفتهی بزرگترها تاثیرگذاری بیشتری دارد و باید دقت داشته باشیم که اگر خواهان داشتن فرزندان صالح هستیم باید در رفتار و عمل خود این اعمال صالحه و درست را به نمایش بکذاریم تا فرزندانمان نیز در الگوبرداری دچار اشتباه و گمراهی نشوند.
رفیعزاده در خصوص لجبازی روزافزون کودکان امروزی نیز گفت: برخی خانوادهها نیز " از آنور بام میافتند" و با تلاش در راستای فراهم آوردن تجملات و مادیات برای کودکانشان از سایر نیازهای آنان از جمله "نیازهای معنوی" غافل میشوند و فراموش میکنند که کودکان به آغوش گرم والدین و بوسیدن آنان نیازمند هستند، چراکه بازی با کودکان از جمله اصول موثر در تربیت کودکان بوده که به دست فراموشی سپرده شده است و همچنین بازیهای کامپیوتری نیز جایگزین شور و نشاط کودکانه شدهاند.
وی افزود: دست به سینه بودن دایمی والدین در مقابل فرزندان و احساس گناه دائمی آنان نسبت به کمبود امکانات به این مشکل دامن زده است و باید این نکته را نیز مد نظر داشت که حتی گرانقیمتترین اسباببازیها نیز نیازهای ضروری کودکان به محبت را برطرف نمیکنند.
وی خاطرنشان کرد: تامین بیکم و کاست کودکان از نظر مادی به آنان جسارت بیشتری برای اعتراض میدهد و آنان را برای مطالبات بیشتر گستاختر میکند که این مشکل به خصوص در مورد پدر و مادران شاغل بیش از سایرین صدق میکند و بحث با کودکان که از حوصلهی آنان خارج است نیز این چرخه را تشدید کرده و باعث میشود این مشکل حل نشده به تدریج بزرگتر شود.