کد خبر: ۴۰۴
تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۸۳ - ۰۹:۲۶

توصيه‌هايي براي بوش

آفتاب‌‌نیوز :

جرج بوش پيش از آنكه در جلسه مراسم تحليف دور دوم رياست جمهوري، سخنراني‌اش را آغاز كند، ابتدا بايد از خود اين سؤال را بپرسد كه روزولت، چرچيل و ترومن چه نقطه اشتراكي داشتند؟ و چه چيز آنها را به شخصيت‌هايي تاريخي تبديل كرد؟
درباره هر يك از اين سه نفر مطالب زيادي نوشته شده اما پاسخ به اين سؤال مي‌تواند به همين كوتاهي باشد كه: آنها هنگام روبه‌رو شدن با يك چالش تاريخي، براي تشكيل يك جبهه واحد و متعهد شدن به يك آرمان مشترك، حتي به سراغ مخالفان سياسي‌اشان هم مي‌رفتند. آنها به تبليغات سبك و وحشت‌برانداز متوسل نمي‌شدند. به همين دليل نامشان به نيكي ياد مي‌شود.
امروز مانند قرن گذشته دنيا به آمريكا نياز دارد، اما آمريكا هم به دنيا نياز دارد.
اگر آمريكا خود را منزوي كند و به متحدان سنتي اروپايي‌اش پشت كند، متحداني كه با آمريكا ارزش‌هاي بنيادين مشتركي دارند، دنيا مكان آرام‌تر، بهتر و دموكراتيك‌تري نخواهد شد. اگر آمريكا خود را به يك دژ نظامي مستحكم و تنها در يك دنياي متخاصم تبديل كند، امنيت پيدا نخواهد كرد.
آمريكا دچار يك تضاد شده است، امروز از هر كشور ديگري در دنيا قدرتمندتر است اما لحن و كلام رسمي آن بعد از 11 سپتامبر، به لحن و كلام يك ملت وحشت‌زده تبديل شده است. كشورهاي ديگر هم پيش از اين قرباني تروريسم شده‌اند اما هيچ يك اين چنين تروريسم را به دغدغه ملي تبديل نكرده‌اند. خطر استراتژيكي كه اكنون وجود دارد اين است كه آمريكا يك «جنگ مبهم جهاني عليه تروريسم» اعلان كرده و آن را مأموريت اصلي خود قرارداده، اين كار مي‌تواند گروه‌هاي متعصب و تندروي سياسي و مذهبي و قومي كه اغلب از ميان مسلمانان هستند را به نفرت نسبت به يك آمريكاي به انزوا كشيده شده، بكشاند.
جرج بوش نسبت به اين خطر هوشيار است. همانطور كه در اوت گذشته گفت: «ما نام جنگ با ترور را به اشتباه گذاشتيم. اين جنگ بايد نبرد با تندروهاي ايدئولوژيكي نام مي‌گرفت كه به جوامع آزاد اعتقادي ندارند... «او درست مي‌گويد. اما بايد اضافه مي‌كرد كه اين نبرد نه فقط با ابزارهاي نظامي بلكه با ابزارهاي سياسي و با ائتلافي از كشورهاي دموكراتيك بايد پيگيري شود.
اولويت محوري استراتژيكي كه از بحث بالا به‌دست مي‌آيد اين است كه، تنها ائتلاف و اتحاد آمريكا و اروپا مي‌تواند اين كار را ممكن است.
بيداري سياسي اكثريت بشريت، يك انتخاب بنيادي را در برنامه قرن 21 قرارداده است: هرج و مرج جهاني يا جامعه جهاني. تروريسم يكي از نشانه‌هاي هرج و مرج است. اگر آمريكا نقش خود را تا حد يك عامل ضدتروريستي تنزل دهد، اين شكست غم‌انگيزي است.
تلاش جامع و همه‌جانبه براي مقابله با هرج و مرج جهاني بايد از خاورميانه شروع شود.
بعيد است آمريكا به تنهايي بتواند مشكلات اين منطقه همچون مناقشه فلسطين و جنگ عراق را حل كند. در همه اين موارد اتحاديه اروپا متحد طبيعي آمريكاست. به همين دليل است كه اتحاد اين دو براي شروع يك ديالوگ استراتژيك آمريكايي – اروپايي درباره ابتكارات مشترك سياسي، بايد مورد تأكيد قرار گيرد.
در اين ائتلاف، تصميم‌گيري‌ها هم بايد مانند مشكلات و مسؤوليت‌ها به صورت مشترك انجام و تقسيم شود. نقش جهاني آمريكا در دنيا بايد با احياي يك ديدگاه مشترك و توافق جمعي و بازگشت اعتبار اين كشور همراه باشد. روزولت، ترومن و چرچيل هر يك از نظر سياسي انشقاق‌گرا و حتي چهره‌هاي منفوري بودند.
اما هر يك وقتي با بحران سرنوشت‌سازي روبه‌رو مي‌شدند، خود را تغيير مي‌دادند. پس بايد اميدوار بود.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین