آفتابنیوز : نوژن اعتضادالسلطنه: "هگل" فیلسوف آلمانی باور داشت که شرقیها نمیفهمند مقصود آلمانیها از خدا چیست و فراتر از آن یونانیها از جمله افلاطون و ارسطو هم نفهمیدند آزادی چیست و فقط پروسیها در آغاز قرن نوزدهم به این درجه مفتخر شدند. این نگاه نسبتا تحقیرآمیز را میشود در صحبتهای "پتر بایسترون" رهبر حزب "آلترناتیو برای آلمان" در ایالت باواریا نیز دید. صحبتش درباره مهاجران تحقیرآمیز است. میگوید که بیش از 70 درصد از مهاجران به خصوص افغانها بیسواد هستند و بهباور او درکی از جدایی دین و سیاست ندارند و نمیتوانند این اصل را درک کنند و خود را با ارزشهای اروپایی انطباق دهند. این در حالی است که او به همراه خانوادهاش از پناهجویانی بوده که از چکسلواکی فرار کرده و با استفاده از امکاناتی که جامعه آلمان در اختیارش قرار داد در دانشگاه مونیخ تحصیل کرد و به مقام بالای حزبی رسید.
اگرچه حرفهای این چهره ارشد حزب راستگرای افراطی آلمانی کابوسی برای مسلمانان ساکن آلمان است اما واقعیت نشان میدهد که -بهخصوص با اوجگیری بحران مهاجران در آلمان- خریداران زیادی در میان آلمانی ها داشته است.
حرف او ساده است: چرا ایران، عربستان و سایر کشورهای خاورمیانه که خاستگاههای فرهنگی و مذهبی مشترکی با پناهجویان آمده به آلمان دارند حاضر به پذیرش آنان نیستند؟ میگوید خودمان مشکل داریم با ورود پناهجویان دردسر بیشتر نمیخواهیم. اظهارات جنجالی مقامهای این حزب تا جایی پیش رفته بود که "فراکه پتری" رهبر آن حزب گفته بود پلیس مرزی آلمان باید اجازه تیراندازی به سوی مهاجران غیرقانونی را داشته باشد. مخالفت این حزب نه با مهاجران که با عضویت آلمان از مهمترین اعضای اتحادیه اروپا با حضور در آن اتحادیه نیز میباشد و اعضایش معتقدند که حضور در اتحادیه جز هزینه اضافی تلنبارشده بر دوش مالیاتدهندگان آلمانی نتیجه دیگری نداشته است.
آلترناتیو برای آلمان موفق شد در انتخابات ایالتی اوایل سال میلادی پیروزی چشمگیری را کسب کند. نتایج نشان دادند که بیش از 22 درصد از شرکتکنندگان در ایالت زاکسن آنهالت به آلترناتیو برای آلمان رای دادهاند. در آستانه برگزاری انتخابات مهم آلمان در سال ۲۰۱۷ میلادی که بسیاری از احتمال شکست مرکل سخن میگویند پیروزی دونالد ترامپ نامزد جمهوریخواهان در انتخابات امریکا و نظرات او علیه مهاجران این امید را در میان راستهای افراطی آلمان ایجاد کرده که بتوانند به پیروزی مشابهی در آن کشور دست یابند. باید منتظر ماند و دید آیا آلترناتیو برای آلمان که به سومین حزب قدرتمند آن کشور تبدیل شده است میتواند همانند ترامپ در امریکا این بار در قلب صنعتی اروپا شگفتیساز شود.
برخی معتقدند که حزب آلترناتیو برای آلمان دیدگاههایی مشابه با حزب دموکرات ملی آلمان یا همان حزب نئونازیها را دارد و میگویند که هر دو رویکردی فاشیستی را اتحاذ کردهاند و نژادپرست هستند. نظر شما در اینباره چیست؟ به نظرتان چه تفاوتها و شباهتهایی میان حزب شما با رویکرد حزب دموکرات ملی آلمان وجود دارد؟
حزب آلترناتیو برای آلمان یک حزب سیاسی تازه تاسیس در آلمان است که توسط گروهی از اساتید دانشگاهی رشته اقتصاد در سال 2013 میلادی تاسیس شد. هدف اصلی حزب انتقاد از روند مخرب و کارکرد منطقه پولی یورو بود و باور داشت که منطقه یورو یک پروژه سیاسی است که قوانین و مقررات مبنایی اقتصادی را نادیده میگیرد. در نتیجه آن بود که از نظر ما یورو به طور کامل شکست خورده است. ما کشورهایی را داریم که در منطقه پولی یورو به شدت آسیب دیدهاند؛ از جمله اسپانیا، پرتغال، ایتالیا، فرانسه و به طور خاص یونان. با این حال، دولت آلمان به نادیده گرفتن این واقعیات ادامه میدهد. آنگلا مرکل حتی بر این باور است سیاستی که ارائه کرده خود یک بدیل بیبدیل است و تصور میکند که هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد.
اما واقعیت این است که در عرصه واقعی سیاست همواره بدیلهایی وجود دارند. آلترناتیو برای آلمان خود حامل نامی است که نشان میدهد تغییر میخواهد. حزب ما بدیلی برای میلیونها آلمانی است که معتقدند دولت کنونی نه تنها در حوزه سیاستهای یورو مرتکب اشتباهاتی شده است بلکه در زمینه مهاجرت نیز اشتباهاتی را انجام داده است.
از آنجایی که دولت قادر به ارائه هیچگونه استدلال قانعکنندهای در مقابل حزب ما نیست از اتهامات واهی علیهمان استفاده میکند. بهترین راه برای تخریب یک جنبش سیاسی جوان در آلمان آن است که برچسب "ملیگرا" و یا "افراط گرا" را به آن بزنند. این آن چیزی است که در وهله نخست تمام سیاستمداران چپگرای آلمانی آن را مطرح میکنند. با این حال، دلیل اصلی آن است که اکنون آلترناتیو برای آلمان به سومین حزب پرطرفدار در آلمان تبدیل شده است و دولت و هم چنین چپها استدلالی در برابر سیاست ما ندارند که بخواهند از خود دفاع کنند.
حزب آلترناتیو برای آلمان نظری منفی نسبت به مسئله مهاجرت و مهاجران دارد آیا شما تا به حال خود را جای یک آواره سوری و یا یک پناهجوی ایرانی و افغان گذاشتهاید؟ راهحل شما برای مهاجران و آوارگانی که به آلمان میآیند چیست؟
رویکرد آلترناتیو برای آلمان در قبال مهاجران منفی نیست. من خود یک پناهنده سیاسی هستم و از سوی اعضای حزب آلترناتیو برای آلمان در یک انتخابات دموکراتیک به عنوان رهبر آنان انتخاب شدم. آیا این نمیتواند نشان دهد که ما ضدیتی با مهاجران نداریم؟
ما مهاجران و آوارگان را مورد نقد قرار نمیدهیم. نظر ما این است که آنان اکثرشان به دلایل اقتصادی به آلمان میآیند و میخواهند از درجه استاندارد زندگی بهتری برخوردار شوند. نقد اصلی ما به دولت آلمان و سیاستهای غلط آن در قبال بحران مهاجران است. ما باید به مردمی که در آنجا زندگی میکنند کمک کنیم. ما از طریق وزن بینالمللی و روابطی که داریم تلاش میکنیم تا با رایزنی از بروز منازعات نظامی بیشتر در منطقه خاورمیانه جلوگیری کنیم تا مردم بیشتری مجبور به فرار از خانه و کاشانه و کشور خود نشوند. دعوت همه مهاجران به آلمان غیرموثرترین و پرهزینهترین راه ممکن برای کمک کردن به آنان است. این کار نه مشکلی را حل می کند و نه به آنان کمک خواهد کرد.
ایا فکر نمی کنید که مخالفت آلترناتیو برای آلمان با موضوع مهاجران در تضاد با اصول حقوق بشر و ارزش های اروپایی مورد پذیرش اعضای اتحادیه اروپاست که رکن اساسی آن کمک به انسانها است؟ منتقدان شما میگویند که رویکردتان تهدیدی برای آزادی و امنیت اقلیتها و مهاجران در آلمان خواهد بود نظر شما چیست؟
کاملا با این موضوع مخالفم. حزب آلترناتیو برای آلمان به طور آشکارا اعلام کرده و شما میتوانید در اساسنامه ما بخوانید که ما موافق اعطای پناهندگی به پناهجویان سیاسی هستیم. ما همچنین مطابق با کنوانسیون ژنو موافق کمکرسانی موقت به آورگان جنگی هستیم. با این حال، بیش از 70 درصد از مهاجرانی که به آلمان میآیند پناهجویان سیاسی نیستند بلکه مهاجرانی اقتصادی هستند. موضوع مهاجران در این سطح دیگر ارتباطی به حقوق بشر ندارد. در اینباره ما به آنان میگوییم که بسیاری از پناهجویان میتوانند در کشورهایی که از آن مهاجرت کردهاند از جمله امارات، عربستان سعودی، کویت و قطر و حتی ایران باقی بمانند و مشکلی نخواهند داشت.
بسیاری از مهاجران در سالهای اخیر در ساخت جامعه آلمان کمکرسانی کردهاند. میبینیم که پزشکان و مهندسان موفق زیادی در آلمان وجود دارند که از میان مهاجران هستند. فکر نمیکنید سختگیریهای شما درباره ورود خارجیها به آلمان میتواند سبب شود تا جلوی بروز استعدادی بالقوه در عرصههای گوناگون گرفته شود؟ آیا فکر نمیکنید مهاجران موفق سرمایههای انسانی مهمی برای آلمان هستند؟
بله، ما هم از مهاجران تحصیلکرده استقبال میکنیم. آلترناتیو برای آلمان تنها حزبی است که بر روی لزوم ایجاد قانون مهاجرت که تسهیل کننده شرایط مهاجران به آلمان باشد تاکید کرده است. این یکی از اصلیترین اصول برنامه ما در سال 2013 میلادی بوده است تا قانونی برای مهاجرت تصویب شود آن هم مطابق با مدل کانادایی که بنا به استعدادها و قابلیتها اجازه ورود خارجیها را به آن کشور میدهد. هفته گذشته، پس از سه سال اصرار ما در اقدامی شگفتانگیز بالاخره مرکل گفت که آلمان میتواند از تجربه کانادا برای مدیریت مهاجران استفاده کند. آیا این خندهدار نیست که پس از این مدت طولانی تازه به نتیجهای برسد که ما پیشتر پیشنهاد داده بودیم؟
برخی میگویند که افراطگرایی و خشونت در اتحادیه اروپا بیشتر به دلیل سفر مبلغان وهابی از کشورهای عربی به کشورهای اروپایی است.
در اروپا مذهب به حوزه حقوق فردی تعلق دارد. هر کسی میتواند به هر خدایی که بخواهد باور داشته باشد. این برای ما اهمیتی ندارد. هر مسلمانی که این اصل را درک کند و بپذیرد به او خوشآمد میگوییم.
چه ارتباطی میان آلترناتیو برای آلمان و پگیدا وجود دارد؟ آیا فکر نمیکنید شعار شما مبنی بر "اسلام به آلمان تعلق ندارد" در تضاد با ازادیهای مذهبی است؟
پگیدا یک جنبش خیابانی یکجانبهگراست و آلترناتیو برای آلمان یک حزب سیاسی پارلمانی است. به عنوان یک حزب ما طیف وسیعی از برنامههای سیاسی را در نظر داریم که خانواده، بهداشت و درمان، سیاستگذاریهای زیست محیطی را شامل میشوند.
آیا فکر نمیکنید که اسلام میتواند با دموکراسی سازگاری داشته باشد؟ آیا تلاشی برای رایزنی با امامان جماعت و روسای مراکز اسلامی در آلمان داشتهاید و دغدغههای خود را با آنان در میان گذاشتهاید؟
بله، برای ما باب مذاکره باز است. اخیرا اعضایی از حزب ما به ریاست دکتر فراکه پتری با نمایندگان گروه لابی اسلامی در آلمان دیدار کردند. با این حال، مذاکرات برهم خوردند چرا که همتایان ما مایل به پذیرش حقوق متفاوت مذهبی و حقوق متفاوت برای زنان نبودند که مطابق با معیارهای اروپایی نیستند.
نظرتان درباره چندفرهنگگرایی در آلمان چیست؟ منتقدان میگویند که حزب آلترناتیو برای آلمان خواستار آلمانی کثرتگرا با مردمان و فرهنگهای متنوع و متکثر نیست. واقعیت اما نشان میدهد که آلمان در سالیان گذشته میزبان ترکها، ایرانیها و سایر ملیتها بوده است. مردم آلمان با مهماننوازی و مهربانی از آوارگان سوری استقبال کردند. آیا فکر نمیکنید که حزب شما با شعارهای خاصی که علیه مهاجران دارد به اعتبار بینالمللی آلمان لطمه میزند؟
خواهش میکنم ابتدا آمار و ارقام را مطالعه کنید. آنهایی که از مهاجران استقبال کردند و در مقابل دوربینهای تلویزیونی در تابستان 2015 قرار گرفتند اکثریت مردم آلمان نیستند.
پرسش ما این است که چرا کشورهایی چون امارات، کویت، قطر، عربستان سعودی هیچ پناهجویی را قبول نمیکنند. واقعیت ایناست که آنان از منطقهای میآیند که پیشینه فرهنگی مشترکی با این کشورها دارند و به یک گروه مذهبی تعلق دارند.
شما تاکید زیادی زیادی بر روی ارزشهای مسیحی دارید و میگویید که آلمان کشوری مسیحی است. آیا فکر نمیکنید این در تضاد با اصل سکولاریسم پذیرفته شده از سوی آلمان است؟
اروپا میراثی مسیحی دارد این بخشی از فرهنگ ماست. در واقع، سکولاریزاسیون از محصولات این میراث است. در یکی از مراحل خاص از توسعه تمام جوامع اروپایی تصمیم گرفتند که مذهب جدای از دولت باشد و بر سر احترام به آزادی مذهب به عنوان یک حق فردی به توافق رسیدند.
آلترناتیو برای آلمان خواستار بازگشایی نیروگاههای هستهای است. این در حالی است که مرکل از ساخت نیروگاههای بیشتر اجتناب ورزیده است و قرار است نیروگاههای باقیمانده نیز تعطیل شوند چرا که مشکلات زیست محیطی زیادی را سبب میشوند. بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا موافق تعطیلکردن نیروگاهها در سالهای آینده هستند. چرا فکر میکنید که نیروگاههای هستهای برای آلمان خوب خواهند بود؟
اکثر کشورهای اروپایی دارای نیروگاههای هستهای هستند و بسیاری از کشورهای دیگر در سرتاسر جهان نیز در حال ساخت نیروگاههای تازه میباشند. اقدامات دولت آلمان در اینباره بسیار احمقانه است. ما فناوری هستهایمان را به دیگر کشورها صادر میکنیم و خود از آن بیبهره میشویم. فقدان نیروگاهها نشانهای از ضعف صنعت آلمان در رقابت جهانی خواهد بود. روسیه، امریکا و شرکتهای فرانسوی همگی از این وضعیت سود خواهند برد.
آیا میان الترناتیو برای آلمان و جبهه ملی فرانسه شباهتهایی میبینید؟ آیا رابطهای میان حزب شما با آن جریان ملیگرای افراطی فرانسوی وجود دارد؟
تفاوتهای میان ما بیش از نقاط اشتراکمان میباشد. با این حال، ما در انتقاد از بوروکراتیسم اتحادیه اروپا و سیاستگذاریهای مهاجرتی آن با یکدیگر اشتراک نظر داریم.
پیشبینی شما برای آینده اروپا چیست؟ آیا فکر میکنید که چشمانداز روشنی برای احزاب راستگرای ملیگرا در اتحادیه اروپا در سالهای آینده وجود دارد؟
آشکار است که تمایل در کل نیمکره غربی به سوی احزابی است که ضد نهاد اتحادیه اروپا هستند و این تمایل هر روز در تمام کشورهای منطقه گستردهتر میشود. تا زمانی مشکلاتی که با آنها مواجه هستیم حل نشوند این میل تداوم پیدا خواهد کرد.
علت اصلی مخالف حزب آلترناتیو برای آلمان با اتحادیه اروپا چیست؟ برخی از کشورهای کوچک از جمله یونان میگویند که اتحادیه اروپا برای کشورهای با اقتصاد بزرگ به خصوص آلمان خوب بوده است. آیا فکر نمیکنید که اتحادیه اروپا پیامدهای مثبتی برای آلمان داشته است؟
در نهایت اکثر مالیاتدهندگان آلمانی هزینه بدهیهای یونان را پرداخت خواهند کرد. اکنون آلمانیها به همین خاطر 90 میلیارد دلار را از دست دادهاند. من در طولانیمدت هیچ سود و منفعتی برای آلمان از باقی ماندن در اتحادیه اروپا نمیبینم.
برخی تحلیلگران باور دارند که مشابهتی میان حزب آلترناتیو برای آلمان و احزاب چپ رادیکال وجود دارد و هر دو مخالف اتحادیه اروپا هستند. نظر شما در این باره چیست؟
بله در بسیاری از موارد دیدگاههای مشترکی میان ما و احزاب جناح چپ وجود دارد. میخواهم به نقش منفی ایالات متحده در سیاست خارجی اشاره کنم ما در این زمینه دیدگاه مشترکی با چپها داریم و باور داریم که بیثباتی در مناطق شرق و شمال آفریقا و خاورمیانه میتوانست جلویش گرفته شود. ما در زمینه مسائل اجتماعی در آلمان نیز دیدگاههای مشترکی با چپهای رادیکال داریم. تمام این موارد نشان میدهند که جناحبندیهای قدیمی و از اعتبار ساقط شده "راست و چپ که در قرن نوزدهم ایجاد شدند برای احزاب سیاسی جدید در قرن بیست و یکم کارآمد نیستند. ما یک حزب سیاسی از نوع جدید هستیم. ما از هیچ ایدئولوژیای پیروی نمیکنیم. ما تنها پیرو درک و حس مشترک میان انسانها هستیم.