آفتابنیوز : شاخص كارآفريني چيست؟ كشورها چگونه موقعيت خود را از نظر كارآفريني ارزيابي ميكنند؟
در سالهاي اخير بهخاطر اهميتي كه كارآفريني نزد محققان و سياستگزاران اقتصادي كشورها پيدا كرده، روي شاخصهاي كارآفريني نيز زياد كار شده است. در حال حاضر از 4 شاخص مهم اقتصادي جهت شناخت وضعيت كارآفريني در كشورها استفاده ميشود؛ اين شاخصها عبارتنداز:
1- سرانهي توليد ناخالص داخلي به ازاي هر نفر شاغل
2- هزينهي كل تحقيقات
3- توانايي سرمايهگذاري مخاطرهآميز براي توسعه كسب و كار
4- وسعت و دامنه درك مديران كشور از مقوله كارآفريني.
از مقايسه اين شاخص در ميان كشورها، به چه نتايجي ميتوان رسيد؟
بررسي وضعيت اين شاخص نشان ميدهد كه كشورهايي كه به آموزش كارآفريني اهميت ميدهند، از اين نظر، موقعيت مطلوبتري دارند. بهعنوان مثال، در ايتاليا آموزش يك جامعه كارآفرينانه در دستور كار است. در ژاپن ترويج فرهنگ كارآفريني از سطح دبيرستان آغاز ميشود. در مالزي برنامه حمايت از توسعه كارآفريني و شركتهاي كوچك و متوسط در دستور كار برنامه بلندمدت اين كشور (معروف به برنامه در سال 2020) قرار دارد.
با توجه به سطح فرهنگي، روابط اجتماعي، نوع حمايتهاي دولتي، نظام آموزشي، زير ساختهاي اجتماعي، دسترسي به سرمايههاي ريسكپذير، مهارتهاي كسب و كار و سطح فنآوري، شاخص كارآفريني در بين كشورهاي مختلف بسيار متفاوت است. بررسيها نشان ميدهد در كشورهايي كه زيرساختها و قوانين حمايتي مناسبي دارند، قانون مالكيت معنوي رعايت ميشود و هزينه قابل ملاحظهاي در بخش تحقيقات و بخشهاي تحقيق و توسعه صرف ميشود، كارآفريني داراي سطح بالاتري براساس فرصتهاست. آموزش مهمترين و كليديترين نقش در توسعهي كارآفريني دارد و در آموزشها بايد به ابداع و نوآوري بها داده شود.
آيا نقش و سهم كارآفرينان در توسعه كشورها، بهطور علمي و دقيق، مشخص شده؟
ميشود گفت بله. بررسيها نشان ميدهد كه در كشورهاي پيشرفته از جمله آلمان، هلند، فرانسه و ايتاليا، حدود 60 درصد و در ديگر كشورها حدود 40 تا 50 درصد اشتغال و بيش از نيمي از توليد ناخالص داخلي اين كشورها را كارآفرينان ايجاد ميكنند.
از سال 1997 با همكاري مراكز معتبر دانشگاهي در برخي كشورها مدل «نمايش كارآفريني جهاني» (G.E.M) براي ارتباط بين كارآفريني و رشد اقتصادي طراحي شد و در سال 1999 اين الگو در ده كشور و در سال 2000 در 15 كشور، پيادهسازي گرديد. دستاوردهاي اين پژوهش، توجهها را خيلي جلب كرد. از جمله:
- سطح فعاليتهاي كارآفرينانه در كشورها بسيار اختلاف است
- سياستهاي مناسب يك، جامعه بيشترين تأثير را در گسترش كارآفريني دارد
- شركت زنان در كارآفريني ضرورتي درازمدت براي اقتصاد دارد
- براي رسيدن به ثبات و رشد كارآفريني، بايد جوانان زير 25 سال و افراد بالاي 44 سال را به كارآفريني فراخواند و تشويق نمود
- سياستها بايد راهگشاي گسترش سرمايهگذاريهاي مخاطرهآميز و افزايش انگيزه بخش خصوصي براي سرمايهگذاري در مراحل نخست كسب و كار باشد.
خلاصه آنكه همه قبول كردهاند كه نقش كارآفريني در توسعه اقتصادي و صنعتي و در ايجاد اشتغال بايد بهصورت يك باور همگاني درآيد.
خود اين واژه به لحاظ معنا، خيلي روشن نيست؟ ضمناً مايل بوديم بدانيم توجه به مفاهيم كارآفرين و كارآفريني در مباحث اقتصادي از كي شروع شد؟ واژه كارآفريني سابقهاي چند صدساله دارد ولي تحقيقات جدي و دانشگاهي در اين زمينه از اوايل دهه 70 ميلادي شروع شده است. كارآفريني در حال حاضر بهعنوان موضوعي بين رشتهاي است و عموماً از تركيب چهار ديدگاه اقتصاد، مديريت، جامعه شناسي و روانشناسي مورد بررسي قرار ميگيرد. در واقع، فرآيندي كه بتواند با استفاده از خلاقيت، چيز نويي را همراه با ارزش جديد با استفاده از زمان، منابع، ريسك و بهكارگيري همراهان بهوجود آورد كارآفريني گويند.
كارآفرين كسي است كه نوآوري خاص داشته باشد. اين نوآوري ميتواند در ارائه يك محصول جديد، يك خدمت جديد، يك فرآيند نوين و يا نوآوري در رضايت مشتري و غيره باشد. كارآفرين ارتباطدهنده دانش و علوم با صنعت و بازار است. در دنياي امروز، بزرگترين سرمايههاي يك بنگاه، نيروهاي اهل فكر، يادگيرنده و خلاق آنها هستند و اين نيروها همان كارآفرينان ميباشند. بنابراين بايد بستر لازم را براي رشد كساني كه ايده را به محصول و علم و دانش رابه صنعت تبديل مينمايند، فراهم آيد.
كارآفرينان ويژگيهاي متفاوتي دارند. ويژگيهاي اصلي كارآفرينان، آيندهنگري، مصمم بودن، خلاقيت، پرتلاش بودن و ريسك پذيري. كارآفرينان منافعي را كه ميتوانند در موقعيتهاي مختلف داشته باشند، شناسايي ميكنند، كاردان و پرمايه هستند، خلاق هستند، بصير هستند، آنان مشكل فكر ميكنند، سختكوش و پركارند، خوشبين هستند، نوآورند، خطر پذيرند و راهنما هستند.
كارآفرين واقعي، نوآور و خلاق، مخاطرهپذير و مسئوليتپذير است. او هدفگرا، واقعگرا و رشدگراست. كارآفرين از دانش به خوبي بهره ميگيرد و تلاش ميكند تا دانش توليد شده در مراكز تحقيقاتي را به دانش توليد محصول تبديل نمايد و محصول قابل رقابت در بازار ارائه نمايد.
كارآفرينان ميدانند به كجا ميخواهند بروند و تصوير نسبتاً روشني از آينده سازمان خود دارند و اين تصوير مرتباً طي زمان اصلاح ميشود. براي كارآفرين، شكست يك تجربه جديد است و توانايي تحمل شكست را دارا ميباشند. كارآفرينان توانايي ساخت تيمهاي كاري را دارا ميباشند.
امروزه سازمانهاي توسعهاي و كارآفرينان، يادگيري مستمر را بهعنوان يك ويژگي درخور نهاديه كردهاند تا بتوانند با بهرهگيري از دانش، در هر فرصت مناسب محصولي جديد يا خدماتي نو و قابل رقابت به بازار ارائه نمايند.
آيا تاكنون محاسبات شاخصهاي كارآفريني در ايران به انجام رسيده و اساساً كسي عهدهدار محاسبه آن هست؟
خير. در نشست اخير هيئت مديره كانون كارآفرينان صنعتي تصميم گرفته شد چنانچه وزارت صنايع و معادن علاقهمند باشد و حمايت به عمل آورد، اين شاخص تهيه و منتشر گردد. در اين جلسه همچنين تصميم گرفته شد كه «شاخص اعتماد صنعتي» نيز در صورت تمايل و كمك وزارت صنايع و معادن، توسط كانون و با كمك كارشناسان اقتصاد صنعتي، محاسبه و منتشر گردد. هيئت مديره كانون همچنين پيشنهاد مينمايد (و در اين مقطع اين را ضروري ميداند كه) طرح «برنامه ملي رشد كارآفريني» تهيه و تقديم دولت و مجلس گردد و در اين خصوص نيز ما آمادگي خود را به دولت و مجلس براي همكاري اعلام ميداريم. بهنظر ما زمان آن رسيده كه درخصوص كارآفريني، با عزمي ملّي برخورد شود.
فكر نميكنيد شرايط كنوني چندان مهياي اين بحثهاي بنيادي باشد؟
البته درست كه روحيه صنعتگران چندان خوب نيست و مشكلاتشان در دولت آقاي احمدينژاد معلوم نيست چه وضعي پيدا كند؛ مخصوصاً با مشكلاتي كه لايحه ماليات ارزش افزوده و لايحه بودجه 85 به دنبال خواهد آورد (مخصوصاً به خاطر رشد شديد واردات در سال آينده)، با اين حال بايد گفت كه حل مسائل بنيادين و توجه به مسئله كارآفريني و رفع موانع ريشهاي آن، چيزي است كه بايستي خيلي زودتر از اينها صورت ميگرفته و در هر صورت، يك ضرورت اجتنابناپذير است.