آفتابنیوز : به
گزارش روزنامه ایران، این شیطان صفت پس از آنکه در بیمارستان تحت عمل جراحی
قرار گرفت، برای فرار، خودش را از پنجره بیمارستان پایین انداخت که این
بار دست و پایش شکست. پیش از آنکه این جانی بیرحم دستگیر شود نخستین شکایت
از سوی زنی 60 ساله مطرح شده بود و آخرین قربانی، دختری 19 ساله بود.
تاکنون 9 زن و دختر با مراجعه به پلیس از لحظات هولناک اسارت در دام این شیطان صفت برای کارآگاهان سخن گفتهاند.
براساس
اوراق پرونده فروردین امسال زن 60 سالهای با سر و وضعی آشفته به اداره
آگاهی هشتگرد رفت و در حالی که بشدت هراسان بود، گفت: «ساعتی قبل در
چهارراه ولیعصر قزوین سوار خودروی سمند مسافربر شدم. در طول مسیر، راننده
مرا «مادر» صدا میزد و گرم و صمیمی بود. بنابراین وقتی در حوالی هشتگرد به
بهانه سوختگیری از مسیر اصلی خارج شد، اعتراض نکردم. اما راننده در مسیر
بیابانی ناگهان توقف کرد و مرا از خودرو به پایین کشاند. او با یک قیچی
بزرگ و قدیمی مرا تهدید به مرگ کرد و به ناچار حدود 8 میلیون تومان طلا و
یک میلیون تومان پول نقدم را گرفت و در حالی که در چند قدمی مرگ بودم، با
التماس از او خواستم به من رحم کند که مرا در بیابان رها کرد.
شاکی
ادامه داد: راننده فراری، مردی 45 – 40 ساله با قد و هیکلی متوسط بود. به
دنبال شکایت این زن، بازپرس دادسرای نظرآباد دستور چهرهنگاری از مرد
مسافرکش و تحقیق در این باره را صادر کرد. مأموران پلیس آگاهی نظرآباد نیز
به ترسیم چهره فرضی راننده سمند پرداختند.
دومین شکایت
تحقیقات
در این باره ادامه داشت که هشتم اردیبهشت زن میانسالی به اداره آگاهی
نظرآباد رفت و وحشتزده از راننده سمند سفید شکایت کرد. او گفت: پسرم اسباب
کشی داشت به همین خاطر من از رشت به تهران آمدم. ظهر قصد بازگشت به رشت را
داشتیم که در میدان آزادی تهران سوار خودروی مسافربر شدم. راننده در طول
مسیر به من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد ازدواج داد که عصبانی شدم. تا اینکه
پس از ورود به جاده خاکی و به بهانه سوار کردن مسافر دیگری توقف کرد، اما
ناگهان با قیچی بزرگ به طرفم حمله ور شد.من در بیابان فرار میکردم و او هم
در تعقیبم بود تا اینکه مرا به دام انداخت و گردنبند و النگوهایم را برید.
بعد هم قصد آزارم را داشت که مقاومت کردم. بعد هم خیلی ماهرانه به صورتم
خاک پاشید تا نتوانم پلاک ماشین را بخوانم و سپس فرار کرد.
ربودن دختر دانشجو
در
حالی که پلیس با یک جانی خطرناک روبهرو بود، دختر 21 سالهای نیز که با
همین شیوه ربوده شده و مورد سرقت و آزار قرار گرفته بود، به اداره آگاهی
هشتگرد رفت و گفت: «در چهارراه ولیعصر استان قزوین سوار خودروی سمند سفید
رنگی شدم. دو نفر خانم هم در صندلی عقب نشسته بودند که جلوتر پیاده شدند.
در طول مسیر راننده مهربان و صمیمی شد و از سختی تحصیل در شهر دیگر حرف
میزد. او دائم سیگار میکشید و جای سوختگی روی دستش بود. ناگهان در فرصتی
مناسب و در منطقهای بیابانی از مسیر خارج شد و با چاقو و قیچی تهدیدم کرد
که کیف و طلاهایم را تحویلش دادم. بعد هم بیتوجه به التماسهایم مرا مورد
آزار و اذیت قرار داد و در بیابان رهایم کرد.
شکایت دومین دختر دانشجو
2
روز بعد دختر دانشجوی 20 ساله دیگری به پاسگاه نجم آباد رفت و با ظاهری
آشفته و نامرتب در حالی که بشدت اشک میریخت، گفت: ساعت 9 صبح از میدان
آزادی تهران به قصد دانشگاه قزوین سوار خودروی سمند شدم اما ناگهان در
حوالی نظرآباد وارد فرعی شد و پس از تهدید، مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و
2 گوشی تلفن همراه و لپتاپم را به سرقت برد.
با طرح چهارمین
شکایت، با دستور رئیس آگاهی نظرآباد اکیپی از کارآگاهان به مرکز کنترل
ترافیک راهور قزوین اعزام شدند تا دوربینهای اطراف محل سوارشدن شاکیها به
خودروی سمند مورد بازبینی قرار گیرد. همچنین قرار شد دوربینهای عوارض و
مرکز پلاک خوان بررسی شود، تا مشخصات و شماره پلاک خودروهای سمند سفید که
در ساعتهای اعلام شده در آن مسیر تردد داشتهاند، کشف و اعلام شود.
پلیس
آگاهی نظرآباد همچنین از اداره آگاهی تهران درخواست کرد بهدلیل وقوع چند
فقره سرقت بهعنف از زنان توسط راننده سمند ناشناس، اسامی مجرمان آزاد شده و
سابقهدار از زندانهای البرز و آبیک در روزهای اخیر را نیز به آنها اعلام
کنند.
در ادامه تحقیقات، اداره راه و ترابی
قزوین هم مأموریت یافت تا شماره پلاک تمامی خودروهای سمند که در روزهای
مشخص شده ازعوارضی الموت یا قزوین- زنجان وارد استان قزوین شدهاند را
شناسایی کند.در شاخهای دیگری، پلیس به تحقیق از رانندگان مسیر آزادی-
قزوین پرداخت اما آنها گفتند در این محل رانندگان بین راهی متعددی، مسافر
سوار میکنند به همین خاطر نتوانستند راننده سمند مورد نظر را شناسایی
کنند.
شکایت پزشک زن
در
حالی که عملیات ویژه پلیسی برای شناسایی و دستگیری تبهکار ناشناس ادامه
داشت خانم دکتر 40 سالهای خود را به اداره آگاهی هشتگرد رساند. وی که در
نظرآباد سوار خودرو شده بود تا به محل کارش برود گفت: «راننده سمند وقتی
مرا به بیابان کشاند، بیتوجه به التماسهایم مرا مورد آزار و اذیت قرار
داد و 10 میلیون تومان پول نقدم را به سرقت برد. او کفشهایم را به بالای
تپهای پرتاب کرد و زمانی که دنبال کفشهایم رفتم، فرار کرد، به همین خاطر
نتوانستم شماره پلاکش را ببینم.» در رسیدگی به این شکایتها، متأسفانه هیچ
یک از زنان و دختران شماره پلاک خودروی سمند را در اختیار نداشتند. ضمن
اینکه تمایلی به معرفی به پزشکی قانونی نیز نداشتند. با وجود این از آنجا
که تلفنهمراه همه شاکیها سرقت شده بود پلیس در گام دیگر تحقیقات، به
ردیابی تلفنهای همراه پرداخت.
زن بیمار، طعمه راننده سمند
در
حالی که تحقیقات به بنبست رسیده بود، یک راننده عبوری در حوالی
بیابانهای روستای «نجمآباد» با شنیدن فریادهای زنی 45 ساله، به کمک او
شتافت. زن وحشت زده بود و روسری و کفش هم نداشت. او به راننده گفت:
بهخاطر اینکه مریض بودم به درمانگاه رفتم. بعد از خروج در حالی که حال
خوشی نداشتم سوار خودرو سمند سفید شده اما راننده مرا به بیابانها کشاند و
پس از آزار وحشیانه و سرقت اموالم مرا بشدت مورد ضرب و شتم قرار داد و بعد
هم متواری شد.
هشتمین شکایت
هشتمین
قربانی راننده ارابه مرگ زن 46 سالهای بود که در مسیر بازگشت از خانه
دخترش در دام راننده سمند افتاد. او در شکایتش گفت: سوار خودرو سمند سفید
شدم و کمیجلوتر، مسافری که دستش را گچ گرفته بود، پیاده شد. راننده که
مدعی بود طلافروش است پیشنهاد شرمآوری داد که من هم جواب تندی به او دادم
اما ناگهان ماشین را نگه داشت و مرا کتک زد. بعد هم مرا در بیابانهای
نظرآباد مورد آزار قرار داد و چادرم را برد تا نتوانم خودم را به کلانتری
برسانم. اما ساعتی بعد یک راننده در حال عبور به نجاتم آمد، بعد هم شاکی به
پزشکی قانونی معرفی شد که اظهاراتش مورد تأیید قرار گرفت.
آخرین قربانی
دختر
19 ساله برای خرید از خانه خارج شده بود که در طول مسیر، سرنشینان خودرو
وانت مزاحمش شدند او هم از ترس به امید رهایی از مزاحمت، سوار خودرو سمند
دربستی شد، اما نمیدانست در دام یک تبهکار افتاده است.این دختر جوان نیز
همانند قربانیان به بیابان نجم آباد کشانده شد و بیرحمانه مورد آزار و
اذیت قرار گرفت.
شناسایی متهم فراری
در
حالی که تمامی این جنایتهای سیاه طی 40 روز اتفاق افتاده بود، کارآگاهان
اداره آگاهی کرج نیز به دستور سرهنگ جواد صفایی وارد عمل شدند. آنها در
مسیرهای مشکوک به کمین راننده سمند نشستند تا اینکه گزارشی از سرقت و آزار
و اذیت یک زن جوان دریافت کردند. بدینترتیب کارآگاهان به تعقیب خودروی
سمند سفید پرداخته و چند کیلومتر ادامه یافت تا اینکه راننده فراری با شلیک
گلوله مجروح شد و به دام افتاد. بعد هم به بیمارستان منتقل شد که تحت
جراحی قرار گرفت.
کارآگاهان که پیش از این با یافتن سرنخهایی از
مشخصات متهم، هویت وی را شناسایی کرده بودند، در بازرسی خودرو مدارک وی و
برخی اموال قربانیان را کشف کردند. آنها دریافتند «قاسم» 41 ساله دارای
همسر و 2 فرزند است و در لباس مسافربر شخصی به شکار زنان و دختران تنها
پرداخته است.
قاسم که میدانست مجازات سنگینی در انتظارش است چند
روز بعد برای فرار از پنجره بیمارستان پایین پرید اما دست و لگناش شکست.به
همین خاطر برای دومین بار تحت جراحی قرار گرفت و این بار بازپرس شعبه دوم
دادسرای نظرآباد بهدلیل حساسیت موضوع در بیمارستان حاضر شد و به بازجویی
از او پرداخت.«قاسم» گفت: من فقط 7 زن را با وسیله نقلیهام ربودم که 3 نفر
را مورد آزار و اذیت قرار دادم و طلاهای 4 زن را دزدیدم.»پس از بهبودی این
شیطان صفت، بازپرس دستور انتقال متهم به زندان را صادر کرد و پرونده برای
رسیدگی در اختیار قضات دادگاه عالی جنایی کرج قرار گرفت.
در دادگاه
صبح
پنجشنبه، «قاسم» به همراه مأموران بدرقه زندان به شعبه اول دادگاه کیفری
یک کرج منتقل شد. این در حالی بود که با دستور قاضی هدایت رنجبر، تعدادی از
شاکیها نیز برای بیان جزئیات شکایت و مواجهه حضوری با متهم در دادگستری
استان البرز حاضر شده بودند، قاسم همراه مأموران بدرقه زندان روی ویلچر به
دادگاه منتقل شد.وی در جلسه تحقیق، بدون اظهار ندامت منکر اعترافاتش در
بیمارستان و آزار شاکیها شد. بعد هم در برابر 3 قاضی دادگاه عالی جنایی
کرج و شاکیها فقط به سرقت اموال مالباختگان اعتراف کرد. در حالی که پیش از
این، پزشکی قانونی آزار و اذیت چند زن و دختر را تأیید کرده بود.
صد لعنت به من که به عنوان یک معلم به تو و امثال تو تربیت و آموزش ندادم ،که همچین مزخرفاتی را سر هم می کنی .
و صد لعنت به فرهنگ غرب که در تو وامثال تو نفوذ کرده که همچین کارهایی را توجیه میکنید.
صد لعنت به نیروی انتظامی و دادگستری که پر از افراد تنبل و کودنی مثل تو شدند.