آفتابنیوز : وقتی هنجار شکنی یا خلاف قانون در جامعه اتفاق میافتد و از مرزهای قانون تجاوزی صورت میگیرد، دو راهکار برای مقابله با آن پیشنهاد میشود:
1. اولین راهکار، فرهنگسازی است. فرهنگسازی جنبهی پیشگیری دارد و هدف از آن ایجاد بسترهای مناسب برای نرفتن به سمت خلاف و انحراف است. البته فرهنگسازی در زمان وقوع تخلف جواب نمیدهد، ولی برای تکرار نشدن تخلف حتما باید آن را در پیش گرفت.
2. دومین راهکار، برخورد، تنبیه و جریمهی خلافکار است تا از این مسیر، از تکرار تخلف جلوگیری و مقداری از زیان ناشی از آن، جبران شود.
البته جریمه و تنبیه، عامل مناسبی است برای برخورد با فرد متخلف نه ریشهکن ساختن تخلف. این روش، تا حدی بازدارنده از تکرار تخلف و انگیزهای برای دقت بیشتر در رفتارهای بعدی است. این مطلب به وضوح در برخوردهای مأموران راهنمایی و رانندگی با متخلفین قابل مشاهده است. کاستن از سرعت غیر مجاز به محض احساس کنترل توسط دوربینها، بستن کمربند ایمنی قبل از رسیدن به پلیس، کنار گذاشتن تلفن همراه و بسیاری از کارهایی که در بزنگاهها برای فرار از جریمه کنار گذاشته میشوند شواهدی از این دست هستند. همین نشان از تأثیر هرچند موقت جریمهها بر عملکرد برخی از مردم دارد. مضاف بر این که عدهای همیشه خود را ملزم به رعایت قانون میدانند و ترس از جریمه تنها بر احتیاط بیشتر آنها میافزاید.
مردم و جریمهها
مردم در برابر حدودی که قانون برای آنها قرار داده و جریمههایی که بابت عبور از آن حدود از آنها مطالبه میکند چند دسته هستند: عدهای حریم قانون را محترم میشمارند و از آن تخلف نمیکنند و به شدت مراقب هستند که قانون را دقیق اجرا کنند. این افراد دغدغهی جریمه ندارند و از همان ابتدا حساب خود را پاک نگه داشتهاند تا از محاسبه باکی نداشته باشند.
این حدود و احکامی که خدا تعیین نموده و به شیوههای مختلف بیان نموده، قید و بندی نیست که دست و پا گیر باشد و لذت را از انسان بگیرد؛ بلکه عصای دست اوست تا با آن بلند شود و قامت راست کند و به پیش رود
گروه دیگری هستند که قانون را رعایت میکنند، اما نه از روی اختیار، بلکه اجبار. این گروه اعتقاد چندانی به قانون ندارند و آن را امری دست و پا گیر میدانند که مانع آزادی عمل آنهاست. اینان قانون را از ترس مأموران قانون رعایت میکنند وگرنه هیچ علاقهای به قانونمندی ندارند و همین که احساس کنند کنترلی روی رفتار آنها نیست از انجام تخلف، خودداری نمیکنند. این افراد، کسانی را که به صورت حرفهای قانون را زیر پا بگذارند یا دور بزنند، «آدم زرنگ» میشمارند!
گروه سومی هم هستند که ندیده حسابشان معلوم است. این گروه عقیدهای به قانون ندارند و تحت هیچ شرایطی حاضر به رعایت آن نیستند. عموما این گروه که مردمانی متمول و رفاهزده هستند از قانون تخلف میکنند و پولش را میپردازند!
جریمهها، شاید تأثیر زیادی در گروه سوم نداشته باشند، اما یقیناً در دو گروه اول تأثیر دارند و برای مدتی هم که شده، موجب تغییر در رفتار آنها میشوند.
جریمههای جدیتر
جریان جریمهها و تنبیههای راهنمایی و رانندگی، دایرهی محدودی دارند؛ فقط شامل تخلفات و خطاهای رانندگی میشوند. اما جریمههای دیگری وجود دارند که دایره بزرگتری دارند؛ همچنان که هزینههایی که بابت آنها باید پرداخت شود بسیار فراتر از این حرفهاست. جریمههایی که به وسعت زندگی و عمر انسان است و هدف از آنها تربیت و خطا نرفتن انسان و در نتیجه، سعادت اوست. این جریمهها را با گشودن کتاب انسانساز قرآن میتوان خواند و دید. البته مشروح مادهها و تبصرهها را باید در کتب روایی و تفسیری جست، با این حال لُبّ مطالب را قرآن میگوید.
جریمههایی که قرآن متذکر شده برای تخلف از حدود است؛ حدودی که خداوند برای انسان تعیین نموده تا به انحراف نرود و موجبات سعادتش رقم بخورد و خوش به حالش شود:
تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ وَمَن یُطِعِ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ این احکام الهی است و هرکس از خداوند و پیامبر او اطاعت کند، او را به بوستانهایی که جویباران از فرودست آن جاری است، در میآورد که جاودانه در آنند، و آن رستگاری بزرگی است.
و آن کس که از آن حدود عبور کند در حقیقت به خودش ظلم نموده و مشمول جریمه خواهد شد:
تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّـهِ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ اینها حدود الهی است، از آنها تجاوز نکنید و هرکس از احکام الهی تجاوز کند، ستمکار است.
خداوند نیازی به عمل انسان ندارد؛ اما از سر لطف و رحمت، مسیر را به او نشان داده و جریمهای هم که تعیین نموده برای کسی است که سعادت را از خود دور میکند. در حقیقت این جریمه، نشان از ظلمی است که انسان در حق خودش روا میدارد و مسیر خطا میرود و الا با انحراف او بر دامن کبریای خداوند ننشیند گرد.
تربیت جریمهای
این حدود و احکامی که خدا تعیین نموده و به شیوههای مختلف بیان نموده، قید و بندی نیست که دست و پا گیر باشد و لذت را از انسان بگیرد؛ بلکه عصای دست اوست تا با آن بلند شود و قامت راست کند و به پیش رود. هدف، کمک به انسان است تا در این دنیا گم نشود و بتواند راه را از چاه باز شناسد:
تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَٰلِكَ یُبَیِّنُ اللَّـهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ؛ این حدود احکام الهی است به آنها نزدیک نشوید [که مبادا تجاوز کنید]، بدینسان خداوند آیاتش را برای مردم روشن میسازد باشد که تقوا پیشه کنند.
نمیدانم چرا گاهی ما انسانها این عصا را شوخی میگیریم و میشکنیم، غافل از این که با این کار خود را زمین میزنیم:
وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آیَاتِنَا شَیْئًا اتَّخَذَهَا هُزُوًا أُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ؛ و چون از چیزی از آیات ما آگاه شود، آن را به ریشخند میگیرد، اینانند که برایشان عذاب خوارکننده است.
واضح است که:
- جریمهها معلوماند و چنین نیست که متخلفین را به چوب ناپیدا بزنند.
- جریمههای خدایی، حتمی است و دامن متخلفین را خواهد گرفت.
- جریمهها دامن کبریایی خدا را لکهدار نمیکنند؛ بلکه منزلت نازلی به متخلفین میدهند.
پس: جریمهها را جدیتر باید گرفت.
منبع:تبیان