آفتابنیوز : به گزارش شرق، دو سال قبل مأموران پلیس باخبر شدند مرد جوانی به نام محمد، گمشده است. خانواده محمد به پلیس گزارش دادند آخرین بار تلفن همراه او دست مردی بوده است که مدعی شده محمد به او ٦٠٠ هزار تومان بدهکار است و درصورتیکه این بدهی به او پرداخت نشود، بلایی سر محمد خواهد آورد.
هرچند خانواده او این پول را پرداختند؛ اما از آن به بعد دیگر خبری از محمد نشد. مأموران پلیس در تحقیقاتی که انجام دادند، متوجه شدند محمد مردی افغانستانی است که مدتی قبل به همراه خانوادهاش به ایران آمده و کار میکرده است. پلیس همچنین متوجه شد فردی که با تلفن همراه محمد تماس گرفته و گفته است پولی از او طلب دارد، مردی به نام شیرعلی و او نیز افغانستانی است. بهاینترتیب، شیرعلی شناسایی و بازداشت شد. او بعد از دستگیری، به قتل محمد اعتراف کرد و گفت به خاطر اختلاف حساب ٧٠٠هزارتومانی او را به قتل رسانده است.
با بازداشت متهم و اقرار او به عمل ارتکابی و سایر مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی، نماینده دادستان تهران کیفرخواست علیه متهم را خواند و خواستار صدور حکم قانونی شد.
در ادامه وکیل اولیای دم در جایگاه قرار گرفت و با توجه به اینکه اولیای دم در افغانستان زندگی میکنند، درخواست کتبی آنها مبنی بر قصاص متهم را به دادگاه ارائه داد.
سپس همسر مقتول در جایگاه حاضر شد. او گفت: روز حادثه من با تلفن همراه شوهرم تماس گرفتم که متهم حاضر در دادگاه جواب داد. او به من گفت محمد ٦٠٠ هزار تومان بدهکار است و اگر پول را به او ندهم، شوهرم را میکشد و حتی گفت او را به گروگان گرفته است. من هم بلافاصله پول را به حسابش واریز کردم؛ اما بعد از آن هرچه تماس گرفتم، دیگر گوشی شوهرم جواب نداد. او دروغ میگوید که شوهرم را به خاطر یک حادثه کشته است. خودش به من گفت او را گروگان گرفته است. من شکایت دارم و خواستار مجازات او هستم.
در ادامه، متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: یک سال قبل از حادثه، من با محمد آشنا شدم. ما در ایران باهم آشنا شدیم و رابطه دوستانهای بین ما برقرار شد؛ تا اینکه او به خاطر مشکلی که داشت، از من ٧٠٠ هزار تومان پول درخواست کرد؛ اما حاضر نبود پول را بازگرداند. چند بار سر این موضوع باهم بحث کرده بودیم؛ بااینحال زیر بار نمیرفت؛ تا اینکه آخرین بار موفق شدم صد هزار تومان از او بگیرم. بازهم ٦٠٠ هزار تومان مانده بود.
متهم درباره روز حادثه گفت: آن روز من اصلا برای دیدن محمد نرفته بودم. به دیدن یکی دیگر از هموطنانم در ساختمان نیمهکاره رفته بودم. عباس در ساختمان نگهبان بود و میخواستم با او صحبت کنم؛ اما عباس نبود و من به صورت اتفاقی با محمد روبهرو شدم. باز حرفمان به همان پول کشیده شد و من از او خواستم پولم را بدهد. زیر بار نرفت و درگیری ما بالا گرفت. او چاقو کشید و دست من را با چاقو زخمی کرد. دعوای ما تمام شد و من به حیاط آمدم؛ اما همچنان از او عصبانی بودم؛ چون نهتنها پولم را نداده بود، بلکه با چاقو من را زخمی هم کرده بود. به داخل اتاقک نگهبانی رفتم. با کلنگ به سرش کوبیدم. او به زمین افتاد. فکر میکردم مرده است؛ به همین خاطر دستوپایش را با پارچهای بستم و به گوشهای انداختمش؛ بعد هم تلفن همراهش را برداشتم. تلفنش زنگ خورد. مردی پشت خط بود و سراغ محمد را گرفت. من هم گفتم به من بدهکار است و گوشی تلفن همراهش دست من است و چون پول را نداده است، من گوشیاش را گرفتهام. اگر پول را پس ندهد، گوشیاش را نمیدهم و بلایی بر سرش میآورم.
متهم گفت: همسرش دروغ میگوید که با او صحبت کردهام. من مطمئن هستم با یک مرد صحبت کردهام. البته این را هم بگویم پول را به حساب من واریز کردند و بعد من سیمکارت را از بین بردم و دیگر از موضوع خبر نداشتم؛ تا اینکه بازداشت شدم.
در این هنگام قضات به متهم گفتند پزشکی قانونی اعلام کرده مرگ محمد بر اثر خفگی بوده نه ضربه کلنگ که تو ادعا کردهای.
متهم گفت: زمانی که من ضربه را به سرش زدم، تصورم این بود او کشته شده است. بعد از آن بود که دستوپایش را بستم و البته پاهایش را به گردنش بستم، شاید این موضوع باعث خفگی او شده است.
بعد از گفتههای متهم، وکیل مدافع او در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خود را مطرح کرد. با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.