آفتابنیوز : سالهاست که جریان اصولگرایی با مشکلات بزرگی نظیر عدم اتحاد دست و پنجه نرم می کند. اما این تنها مشکل این جریان طی سالهای اخیر نیست و در در کنار بحران رهبری و عدم اتحاد و انسجام با حواشی متعددی مواجه است. یکی از این حواشی ریزش در این جریان است که طی این سالها به دو صورت انجام شده است.
به گزارش آفتابنیوز به نقل از فرارو، حالت نخست با حمله جریانها و چهرههای نو پا به برخی اصولگرایان میانه رو که در تمام دوران فعالیت سیاسی خود در قامت یک اصولگرا ظاهر شده بودند شکل گرفته که موجب شده آنها تمایلی برای ماندن در این جریان نداشته باشند، بنابراین مانند علی لاریجانی به صورت مستقل در انتخابات شرکت کردند و یا همچون علی مطهری، کاظم جلالی و... در لیست اصلاح طلبان قرار گرفتند.
البته این تنها یک بخش از داستان است. نکته جالبتر در این موضوع؛ اعلام برائت کردنها از جریان اصولگرایی است که این روزها چندین بار مطرح شده و در خروجی رسانه ها قرار گرفته است. به طوری که یک روز محمود احمدی نژاد اعلام می کند به هیچ گروه و جریان سیاسی وابسته نیست و بعد مهرداد بذرپاش در سخنرانیهای انتخاباتی خود عنوان می کند که اصولگرا نیست و حالا روز گذشته حمید رسایی نیز به این جمع اضافه شد و ضمن حمله به محمدرضا باهنر اعلام کرده بود که از جریان اصولگرایی اعلام برائت می کند.
فصل اول: از آغاز تا پایان یک دوستی
البته ماجرا به همین چند روز و چند ماه محدود نمی شود. تقریبا سال 84 آغاز این سریال سیاسی بود. خلاصه داستانی فصل اول از این قرار بود که با آمدن محمود احمدینژاد شروع شد. در آن ایام اصولگرایان که به دنبال پیروزی در انتخابات بودند اعلام کردند از محمود احمدی نژاد حمایت می کنند. کاندیدایی که بنا بر گفته ناصر ایمانی احمدی نژاد از همان سال 84 که انتخاب شد به صراحت ابراز می کرد که تعلقی به جناح اصول گرا ندارد. این اصول گرایان بودند که خودشان را به وی می چسباندند و می گفتند اصول گراست. البته ناصر ایمانی تنها کسی نبود که به این مسئله اشاره کرده بود. اما با اینحال دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد( حداقل تا دوسال آخر دولت دهم) به گونهای پیش رفت که هم اصولگرایان از وی حمایت کردند و هم او از این مسئله رضایت کامل داشت.
با اینحال طی همان دوران هم گاه و بیگاه از داخل کابینه وی یا از میان نزدیکان رئیس دولت این سخن شنیده می شد که آنها اصولگرا نیستند این آغاز داستان «ما اصولگرا نیستیم» در میان چهرههای سیاسی بود. به نوعی یک بلاتکلیفی در کشور وجود داشت و طبق گفته احمد کریمیاصفهانی دبیرکل جامعه انجمن اسلامی اصناف احمدینژاد یک پدیدهای برای خود بود؛ پدیدهای که خیلی از اصول عادی جامعه را رعایت نمیکرد و صرفا با رندی حمایت اصولگرایان را جذب کرده بود. اما بالاخره روز جدایی فرا رسید و اصولگرایان به واسطه اقدامات وی و همچنین آشکار شدن جریان انحرافی در دولت، اعلام کردند که محمود احمدی نژاد نه اصولگرا است و نه در گذشته در زمره اصولگرایان قرار داشته است. این آغاز رسمی این موج در جریان اصولگرایی بود. آغازی که احمدی نژاد آن را ادامه داد و در یک اظهار نظر انتخابات در سال گذشته گفت: عده ای به اسم اصولگرا دور هم نشسته اند و به خودشان سهمیه می دهند و انتظار دارند مردم هم به آنها رای دهند در حالی که حداکثر از این فهرست ۳۰ نفره، ۷ تا ۸ نفر بیشتر به مجلس راه پیدا نخواهند کرد. از نظر من اصولگرایی مرده است و باید خون تازه ای در جریان حامی انقلاب دمیده شود.
فصل دوم: حمله تندروها و خروج میانه روها
فصل دوم سریال در ایام انتخابات مجلس شورای اسلامی آغاز شد. در این فصل از سریال داستان تا حدود زیادی از رئیس دولتهای نهم و دهم فاصله گرفته بود. زیرا تا آن روزها شاید صرفا احمدی نژاد و نزدیکان وی اعلام میکردند که اصولگرا نیستند اما در اسفندماه سال 94 فضا به سمت و سوی دیگری رفت. از یک سو چهرههایی نظیر علی لاریجانی، علی مطهری، کاظم جلالی و امثال اینها به شدت مورد حمله از سوی تندروها قرار گرفتند و نفوذ این افراد و تشکلها در داخل جریان اصولگرایی موجب شد که علی لاریجانی در قم به عنوان کاندیدای مستقل در انتخابات حضور داشته باشد و تلویحا اعلام کند که دیگر تمایلی برای حضور در جریان اصولگرایی ندارد.
در تهران هم امثال مطهری و جلالی در لیست امید قرار گرفتند. اما این جدایی از جریان اصولگرایی حالت دیگری نیز داشت و این بود که برخی از کاندیداها برای کسب رای و محبوبیت هنگام ثبت نام یا دوران تبلیغات اعلام می کردند که اصولگرا نیستند. به عنوان مثال رئیس ستادهای احمدی نژاد و جلیلی اعلام کرد اصولگرا نیست و مستقل وارد انتخابات شده است. یا سید مهدی هاشمی از اینکه در لیست اصولگرایان حضور نداشت استقبال و تشکر کرد و گفت: قطعا و حتما قرار نگرفتن نام من در این لیست انتخاباتی به نفعم خواهد بود. البته هرچند این تاکتیک برای بسیاری از آنها موفقیتآمیز نبود و نتوانستند در انتخابات مجلس موفق شوند اما با اینحال در آن روزها جمله «من اصولگرا نیستم» برای کسب رای بسیار شنیده می شد.
تمدید سریال برای فصل انتخابات
بعد از اسفندماه فصل دوم سریال «من اصولگرا نیستم» به پایان رسید. بعد از آن با وجود اینکه برخی فعالان و تحلیلگران سیاسی به خصوص اصولگرایان امیدوار بودند که ادامه این سریال تمدید نشود و اصولگرایان به اجماع برسند و همه در زیر یک نام و اصول برای انتخابات ریاست جمهوری آماده شوند، این سریال سیاسی با حضور محمود احمدی نژاد، مهرداد بذرپاش، حمید رسایی به عنوان شخصیت های اصلی داستان و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز به عنوان بازیگر مهمان، مجددا تمدید شد. قسمت اول که در پاییز سال جاری پخش شد به جامعه مدرسین حوزه علمیه پرداخته خلاصه قسمت اول از این قرار بود: در حالی که اصولگرایان همواره مدعیاند جامعتین فصلالخطاب جریان اصولگرایی است و در ائتلافها و وحدتها هم مدعیاند ذیل جامعتین (جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین) جمع شده و فعالیت میکنند، ناگهان احمد خاتمی اعلام کرد این تشکل سیاسی، اصولگرا نیست. پس از وی آیتالله حسن ممدوحی نیز بر این گفته مهر تائیدی زد و همان مسئله را مجددا تکرار کرد و گفت این جامعه جزء اصولگرایان نیست.
پس از این اظهار نظرات برخی چهرههای سیاسی نیز با نزدیک شدن ایام انتخابات اعلام کردند که هیچ وابستگی به این جریان سیاسی ندارند. اولین نفر مهرداد بذرپاش بود. نماینده سابق مجلس که سالها زیر لوای اصولگرایی قرار داشته و حتی به این واسطه وارد مجلس شده بود، با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد: عضو هیچ حزب و جریانی نیستم. پس از وی دوباره محمود احمدینژاد وارد داستان شد و در یک بیانیه مجددا اعلام کرد که هیچ گرایشی به جریانهای سیاسی کشور ندارد و بار دیگر غیر مستقیم حساب خود را از اصولگرایان جدا کرد. در این میان حمید رسایی که به هرحال علاقه زیادی برای قرار گرفتن در اخبار دارد و به نوعی رابطه مراد و مریدی با محمود احمدی نژاد طی این سالها داشته است ضمن تخریب محمدرضا باهنر که اخیرا گفته بود حسن روحانی یک اصولگرا است، در کانال تلگرامی خود از اصولگرایان اعلام برائت کرد.
به هرحال با تمام این تفاسیر واضح است شرایط در این جریان ریشه دارد سیاسی به گونه ای پیش رفته که برخی موفقیت را در گرو اعلام برائت از آنها می دانند. اتفاقی که تازگی هم ندارد و مشابه همین مسئله سال گذشته در باره جبهه پایداری اتفاق افتاد و اکثر کسانی که با حمایت و اسم جبهه پایداری وارد مجلس شده بودند در آستانه انتخابات اعلام می کردند که عضو این جبهه نیستند. شاید یکی از دلایلی که چنین اتفاقی رخ می دهد این است که این افراد به خوبی می دانند که عملکردشان به عنوان حزب و جریان سیاسی طی سالهای اخیر تا حدی موجب نارضایتی شده است و نمی توانند رای مثبت مردم را جلب کنند. از سوی دیگر هم نمی توانند خود را در جریان اصلاح طلبی معرفی کنند. لذا بهترین راه حل اعلام برائت از این جریان است. هرچند در این میان هم افرادی هستند که صرفا به دلیل دیده شدن و خبرساز شدن چنین مسئله ای را مطرح کردند که هدف از نگارش این گزارش آنها نبودند و صرفا به یک اشاره کوچک اکتفا شد.
پس لابد ظریف اصولگراست حتما
که انها را علنی پای میز محاکمه ببینیم.