آفتابنیوز : حمید بقایی ٥١ساله و معاون اجرائی احمدینژاد که ٢٤٤ روز بازداشت بود، با وجود اینکه احمدینژاد هفته پیش گفته بود: «از هیچ فرد یا جناح و حزب و گروهی حمایت نکرده و نخواهم کرد»، با انتشارر یادداشتی در کانال شخصی خود از قصدش برای نامزدی در انتخابات خبر داده است.
به گزارش آفتابنیوز؛ او در توضیح لزوم آمدنش از عبارت «این شرایط مهم و تعیینکننده» استفاده کرده و گفته است «کاملا مستقل» میآید و بهزودی هم برنامههایش را به اطلاع مردم میرساند.
به گزارش شرق، حمید بقایی دومین معاون بازداشتشده احمدینژاد بود. او هجدهم خردادماه ٩٤ دستگیر شد. پیش از او محمدرضا رحیمی در سال ٩٢ بازداشت شده بود. جالب بود که احمدینژاد در نامه دفاع خود از بقایی بعد از بازداشت او نوشت: «رئیسجمهور دورههای نهم و دهم براساس مبانی اخلاقی و انسانی، دفاع از حق و حقیقت را وظیفه خود میداند و به طور قاطع از پاکی، پاکدستی و حقانیت جناب آقای بقایی تا آخر دفاع خواهد کرد». اما چهار ماه قبلتر، بعد از صدور رأی رحیمی نوشته بود: «اصولا این موضوع (بازداشت رحیمی) هیچ ارتباطی با دولت و حتی دوره خدمت ایشان در دولتهای نهم و دهم ندارد و دلیل اصرار بر ارتباطدادن آن به دولت قبل بر همگان آشکار است».
بقایی، رفیق شفیق مشائی است. هم پابهپایش میرفت و هم به جایش. او جزء حلقه نخست یاران احمدینژاد است. پیش از ورود به دولت از مدیران رادیو و همکار اسفندیار رحیممشایی بود. بعدا هم در دوره حضور احمدینژاد در شهرداری، رئیس دفتر اسفندیار رحیممشایی در سازمان فرهنگی-هنری شهرداری شد. مدتی هم سرپرستی نهاد ریاستجمهوری را بر عهده داشت. سمتی که پیش از او اسفندیار رحیممشایی برعهده داشت. در دو سال (٨٨ تا ٩٠) هم به جای مشایی به ریاست سازمان میراث فرهنگی رسید و با حفظ سمت سرپرست دبیرخانه شورای مناطق آزاد شد. سال ١٣٩٠، همزمان با ریاست بر سازمان میراث فرهنگی، معاون اجرائی دولت هم شد. یک ماه بعد ولی از میراث فرهنگی رفت و روحالله احمدزاده در اواخر اردیبهشت ۱۳۹۰ به جای او نشست.
بند «پ» بقایی
بقایی یک ماه پس از ارتقای مقام به معاون اجرائی از سوی دیوان عدالت اداری، به علت ارتکاب «برخی تخلفات» در سمت ریاست سازمان گردشگری، به مدت چهار سال از هرگونه خدمت دولتی محروم شد. اما پس از مدتی این حکم از سوی قضات دیوان نقض و مجددا به دادگاه تجدید نظر ارجاع شد. مرحله تجدیدنظرخواهی که طولانی شد، از حجتالاسلام محمدجعفر منتظری رئیس دیوان عدالت اداری درباره علتش سؤال کردند. او در پاسخ گفت: «آقایان در این مرحله از بند «پ» (کنایه از پارتیبازی) استفاده کردند».
مدتی بعد خبرنگاری در حاشیه سفرش به نیویورک از او پرسید که رئیس دیوان عدالت اداری شما را متهم به استفاده از بند «پ» در پروندهتان کرده است، چه توضیحی دارید؟ او گفت: «هر جای قانون دیوان عدالت اداری را که گشتیم، چیزی به نام بند (پ) پیدا نکردیم بنابراین ایشان توضیح دهند منظورشان از بند (پ) چیست تا من بررسی کرده و پاسخ آن را بدهم؛ چراکه ایشان طوری صحبت کردهاند که ما واقعا فکر کردیم بند (پ) یک ماده قانونی است». دقایقی بعد از انتشار این مصاحبه رئیس دیوان عدالت اداری در پاسخ به اظهارات بقایی، گفت: «حالاحالاها باید بگردید تا بند «پ» را پیدا کنید. در آینده نزدیک و در مدت کوتاهی نتیجه اعلام خواهد شد. ما همیشه به دولتمردان توصیه میکنیم به مردم وعدهای ندهند که نتوانند به آن عمل کنند؛ پس خودمان هم باید اینگونه باشیم. من هم نمیتوانم زمان دقیق اعلام کنم اما شعبه موردنظر در حال رسیدگی است و سعی میکنیم در اولین فرصت اطلاعرسانی کنیم».
سرانجام و پس از گذشت یکسالو چند ماه از تجدیدنظرخواهی حمید بقایی نسبت به حکم محکومیتش، رئیس دیوان عدالت اداری گفت که پرونده ایشان نهایی و حکم صادر شد. محکومیت انفصال ایشان منتفی شده است. برائت ایشان هم منتفی شده است.
ماجرای رولزرویس
بقایی در زمانی که رئیس سازمان میراث فرهنگی بود، مدعی شده بود که چمدان حاوی اسناد محرمانه جنگ جهانی دوم و برخی نامهنگاریهای وزارت خارجه مربوط به قبل از انقلاب در خودروی رولزرویس شاه مخلوع پیدا شده است. اما یکی، دو ماه بعد، علیرضا مقیمی مدیرعامل منطقه آزاد ارس و مدیر سابق کاخ موزه نیاوران چند روز بعد از دستگیری گفت شایعه کشف اسناد از کیف شاه در کاخ نیاوران با طراحی حمید بقایی برای انحراف افکار عمومی از سخنان جنجالی وی درباره ترکیه صورت گرفته بود.
ماجراهای بقایی به همینجا ختم نمیشد و یکی از جنجالیترین تصمیمات هیئت دولت محمود احمدینژاد، حدود هشت ماه به پایان دوره ریاستجمهوری، به او واگذار شد. طبق مصوبهای که به «طرح مهرآفرین» مشهور شد، مجوز استخدام هزارو ۵۰۰ نفر به بقایی، معاون وقت اجرائی رئیسجمهور واگذار شد. محمدرضا خباز، عضو هیئت تطبیق مصوبات دولت با قوانین، این مصوبه دولت احمدینژاد را «نماد کودتای اداری» خوانده و گفته بود: «این مصوبه یکپارچه مغایر قانون است. بهتر بود دولت به جای این مصوبه طولانی، یک خط قانون تصویب میکرد و مینوشت همه دستگاههای اجرائی و نظارتی مانند مجلس تعطیل و اختیارات به آقای بقایی واگذار شود، زیرا در بسیاری از بندهای این مصوبه گفته شده است که همه قوانین قبلی و هرگونه ممنوعیت لغو میشود و مجوز استخدام بدون درنظرداشتن موقعیتها اعطا خواهد شد».
احتمالش ضعیف است که رابطه بقایی و احمدینژاد تضعیف شده و یار همواره، بدون رایزنی رئیس سابق وارد گود انتخابات شده باشد. بعید نیست که رئیس دولت مهرورز، در اقدامی عجیب یا جدید در ماههای آتی تصمیم تغییرناپذیر خود را تغییر دهد. او که خود از ورود به بازی انتخابات منع شده، ممکن است برای برهمزدن بازی اصولگرایان وارد عرصه شود تا «از حقانیت جناب آقای بقایی تا آخر دفاع کند».
بقايي برگ برنده احمدينژاديها يا پرچم شكست
روزنامه اعتماد هم درباره بقایی نوشته است: اين برگ برنده محمود احمدينژاد است يا پرچمي كه از حالا براي اعلام شكست بالا رفته است؟ مرد ٤٧ سالهاي كه ديروز دست به قلم شد تا براي انتخابات رياستجمهوري سال آينده اعلام آمادگي كند و خود را «رقيب اصلي» حسن روحاني در روز ٢٩ ارديبهشت سال آينده بداند هرچند مرد شماره ٣ اردوگاه احمدينژاديها است اما به قيد كفالت از زندان آزاد شده است، مرد شماره يكشان از حضور در عرصه انتخابات منع شده و مرد شماره دو مدتهاست بنا به حاشيهسازيهاي فراوان در بيخبري است. در چنين شرايطي مرد شماره سه كه با شرط و شروط از زندان آزاد شده است چه ميخواهد بكند؟ بعيد است كه نقشه در ميان احمدينژاديها تا اين اندازه روشن و شفاف باشد و همهچيز قرار باشد به اين صراحت و سادگي جلو برود. حميد بقايي هرچند ميگويد مستقل ميخواهد به ميدان رقابت انتخاباتي بيايد اما با برنامه آمده است. برنامهاي كه ميداند پايانش رد صلاحيت شوراي نگهبان است اما نتايج ديگري براي اردوگاه احمدينژاديها دارد.
سير پيشرفت حميد بقايي در دولت محمود احمدينژاد كپي برابر اصل اسفنديار رحيممشايي بود. اگر رابطه فاميلي سببي احمدينژاد و مشايي را كنار بگذاريم شباهتهاي بسياري ميان مشايي و بقايي است. هر دو از سازمان ميراث فرهنگي به رييسجمهور نزديك شدند. هر دو از مكتب ايراني ميگفتند و كمتر از چند وقت حلقه سه نفره اطراف احمدينژاد را تشكيل دادند. نشاني اصلي از اين شرايط هم برداشت ١٦ ميليارد توماني از حساب نهاد رياستجمهوري در روزهاي آخر عمر اين دولت براي تشكيل دانشگاه محمود احمدينژاد بود. همان دانشگاهي كه تشكيل نشد تا گعدههاي احمدينژاديها شكل جديتري به خود بگيرد. بقايي پس از محمدرضا رحيمي، دومين معاون محمود احمدينژاد بود كه روانه زندان شده بود. معاوني كه جزو همان خط قرمز فرضي محمود احمدينژاد بود تا مبادا بازداشت شود كه بالاخره در خرداد سال ٩٤ بازداشت شد. نه از علت بازداشت خبري بيرون آمد و نه خود بقايي حرفي زد. هر چه كه بود او هفت ماه بعد به قيد كفالت از زندان آزاد شد. آزاد شدن او براي احمدينژاد كه با غيبتهاي طولاني مشايي اطرافش حسابي خالي شده بود قوت قلبي بود. در تمام ماههاي اخير در تمام سخنرانيهاي تهران و شهرستان احمدينژاد، بقايي حضور فعال داشته است. مرد شماره سه شد؛ مرد شماره دو. تغيير شرايط براي احمدينژاديهايي كه سوداي دوباره پاستور را در ذهن داشتند بد هم نبود. برنامهريزيها اما از مهرماه دچار اشكال شد. با نهي شدن احمدينژاد از حضور در عرصه انتخابات از سوي رهبري، اردوگاه احمدينژاديها دچار يك ولوله عجيب شد. اصولگرايان سالها بود كه حسابشان را از فردي به نام محمود احمدينژاد جدا كرده بودند و حالا خود احمدينژاد هم از اين عرصه جدا شده بود. اما احمدينژاد هر برنامهاي براي آينده كاري هوادارانش داشته باشد بيشك كانديداتوري حميد بقايي همه برنامهاش نخواهد بود.
نامهاي از جنس احمدينژاد
اگر يكبار نوشتهها و سخنرانيهاي محمود احمدينژاد با متني كه ديروز حميد بقايي نوشته مقايسه شود اين احساس ميشود كه نويسنده فعلي و گويندههاي قبلي يكي هستند. قلم حميد بقايي براي شروع نامه و پايان آن و حتي جملات و واژههايي كه استفاده كرده است كاملا نزديكي تفكر اين دو نفر را نشان ميدهد. در نامه بقايي كه خطاب به ملت ايران نوشته شده، آمده است: «اللّهم عجل لوليك الفرج و العافيه و النّصر، ملّت بزرگوار، فرهيخته و شريف ايران با استعانت از پيشگاه حضرت ولّيعصر(عج) و با تقديم بهترين احساسات قلبي به محضر شما مردان و زنان قهرمان و آگاه ميهن اسلامي عزيز. در اين شرايط مهّم و تعيينكننده، با ايماني راسخ به ظرفيتهاي وسيع و پايانناپذير اين سرزمينِ پُرگهر، و با باوري عميق به شايستگيهاي بزرگ و وثيق آحاد مردم نجيب و اصيل ايران زمين و با درك روشن و فهم مُتقن از فاصله زياد بين وضعيت موجود كشور از نظر اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي و موقعيت بايسته و شايسته براي ايرانيان، و نقش بسيار مهم جايگاه رياستجمهوري در جهت تحقق آرزوهاي بلند پدران، مادران و فرزندان اين خطه زرخيز و پاك، با كسب اجازه از محضر فرد فرد شما مردم عزيز، نامزدي خود را براي شركت در انتخابات دوازدهمين دوره رياستجمهوري اسلامي ايران اعلام ميدارد. اينجانب اين اعلام نامزدي را كه كاملا مستقل از اشخاص، گروهها، احزاب و جناحهاي سياسي است، صرفا اعلام سربازي براي كشور عزيز و خدمتگزاري به ملّت شريف ايران دانسته و بدان افتخار ميكنم. دريافت حقير آن است كه همبستگي ملي و انسجام اجتماعي، در چارچوب قانون اساسي و ارزشهاي الهي - انساني در مقياس ملّي و بينالمللي و از جمله مهمترين آنها، آزادي، عشق و عدالت، رشد سريع كشور و نيل به جايگاههاي رفيع تعالي، پيشرفت و رفاه در دسترس خواهد بود. اينجانب ديدگاهها و برنامههاي خود را در فرصتهاي آتي و قانوني به استحضار مردم عزيزم خواهم رساند. با آرزوي طول عمر رهبر معظم انقلاب و با تقديم مراتب احترام و سپاس به پيشگاه ملّت بزرگ و قهرمان ايران. خدايا چنان كن سرانجام كار تو خشنود گردي و ما رستگار
رقيب اصلي روحاني در انتخابات آينده هستم
اما اين همه حرفهاي حميد بقايي نبود. خبرگزاريهاي اصولگرا تلاش كردند تا از اين كانديداي اصولگراي تازه به ميدان آمده اطلاعات بيشتري كسب كنند. همين هم شد كه بقايي در گفتوگوي كوتاهي كه با باشگاه خبرنگاران داشت گفت: «شرايط به گونهاي است كه بنده تشخيص دادم كه ميتوانم اين وظيفه بزرگ را به دوش بگيرم.» وي در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه از سوي جناح خاصي وارد انتخابات ٩٦ ميشويد يا به صورت مستقل، ادامه داد: «بنده كاملا مستقل هستم البته نميخواهم بگويم كه رقيب شخص خاصي هستم اما اگر روحاني نامزد انتخابات شود، رقيب اصلياش بنده هستم.»
بقايي اما از حمايت محمود احمدينژاد حرفي نزده و گفته است: «احمدينژاد سرور و عزيز بنده است اما در اين مورد خودم تصميم گرفتم و كاملا مستقل هستم.» مسالهاي كه نشان ميدهد احتمالا احمدينژاديها ميخواهند در اين مورد ديرتر اظهارنظر كنند. بقايي اما به سوالي هم كه در ذهن خيليها با توجه به پرونده قضايي او است پاسخ داده و در مورد نتيجه بررسيهاي شوراي نگهبان از صلاحيتش گفت: «هنوز براي قضاوت در اين باره زود است اما به هر حال اميدوار هستيم كه همه عزيزان كمك كنند و اگر لايق بودم اين مسووليت را به عهده بگيرم.»
چرا بقايي؟
كمتر از ١٠ روز قبل و درست در روزهايي كه زمزمه حمايت و همكاري محمود احمدينژاد از يكي از چهار كانديداي احتماي اصولگراي رياستجمهوري در همه جا پيچيده شده بود او اطلاعيهاي داد و تاكيد كرد كه از هيچكس حمايت نخواهد كرد. حالا كمتر از ١٠ روز بعد يكي از نزديكترين مردان احمدينژاد به صحنه انتخابات آمده است. اما چرا حميد بقايي؟ محمود احمدينژاد سال ٩٢ مرد شماره ٢ خودش را به عرصه انتخابات آورد. در يك تابوشكني عجيب به عنوان رييس دولت وقت همراه با اسفنديار رحيم مشايي براي ثبت نام در انتخابات وارد ساختمان وزارت كشور شد. مقابل دوربينها خنديد و گفت مرخصي گرفته است. كمي بعدتر اما ردصلاحيت مشايي از سوي شوراي نگهبان كار را براي احمدينژاديها خراب كرد. هرچند كه رحيمي معاون اول وقت او هم براي آن انتخابات ثبتنام كرده بود اما مهر رد صلاحيت شوراي نگهبان روي اسم او هم خورده بود. احمدينژاديها در ٩٢ هيچ كانديدايي نداشتند و همين كار را براي آنها سخت كرده بود. اينبار اما اعلام كانديداتوري حميد بقايي آن هم در آخرين روز از بهمن ماهي كه سه ماه تا انتخابات رياستجمهوري باقي ميگذارد يك فرضيه را قويتر ميكند. احمدينژادي كه از عرصه انتخابات منع شده است نميخواهد رودستي كه در سال ٩٢ خورد را دوباره بخورد. حميد بقايي كانديدايي است كه ردصلاحيت شدن او از سوي شوراي نگهبان براي احمدينژاد همچون روز روشن است. اما همهچيز نشان ميدهد كه بقايي كانديداي پوششي احمدينژاديهاست. مردي كه در ظاهر كانديداي آنان خواهد بود اما در باطن سرمايهگذاري آنها روي كانديداي ديگري خواهد بود كه هم شوراي نگهبان روي آن حساس نشود و هم اينكه احمدينژاديها يك كانديداي پوششي براي روز انتخابات ٢٩ ارديبهشت ماه داشته باشند. حميد بقايي از نگاه خيليها پرچم عدم پيروزي احمدينژاديهاست اما از نگاه خودشان برگ برنده آنهاست براي روي كار آوردن كانديداي ديگر يا آنكه پرت كردن حواسها از آن چيزي كه احمدينژاد و اطرافيانش واقعا ميخواهند.
همه بدبختیهای نظام ما از زمان دولت نهم ودهم است وهمه اختلافات / بی حرمتی ها به/ بدون دلیل محاکمه زندان کردن افراد سیاسی / تهمت ناروا به مرحوم هاشمی وناطق نوری ودیگران تمامش فساد زمان احمدی نژاد است - آنها بدبختند که به ایشان رای دادند ومی دهند
هنوز بگم بگماش برش داره!؟!؟
چطور بخودشان اجازه می دهند با سوابق مشعشعشون به این امر ورود کنند!!!
اینا دیگه کین خلق کردی؟
این آدم های کوتوله خیلی اعتماد به نفس دارن
خوش به حالشون
نفهمی هم نعمتی است برای بعضی ها و خسارت عظیمی است برای ملت