آفتابنیوز : آنان باید بدانند که هیچ دولتی نمی تواند مدعی شود که تاریخ خود را بدون تاثیر از فضای به وجود آمده و به تنهایی رقم خواهد زد. آنان ناگزیرند که بپذیرند در این فضا دائما متغیر تاکید بر اصولی جاودانه و لایتغیر قدرت بازیگری آنان را در همه عرصه ها کاهش می دهد. لذا دولت ها ناگزیرند که اصول خود را بر اساس این فضای متغیر تعریف کنند تا قدرت انطباق خود را با شرایط به وجود آمده افزایش دهند. اینها همگی بستگی به استفاه بهینه از زمان و تصمیم گیری مناسب در زمان مناسب دارد. از دست دادن زمان، ضمن آن که فرصت استفاده از آن را از میان می برد همزمان باعث افزایش آگاهی ها، تشدید تعارضات، افزایش مطالبات و نهایتا شکاف بیشتر میان کشورها از ابعاد مختلف می گردد.
لذا مدیریت زمان از دو بعد استفاده از فرصت های موجود و کاهش تهدیدات فراروی حائز اهمیت است.
اتخاذ سیاست، تصمیم و استفاده مناسب از زمان نیازمند داشتن اطلاعات است. بیهوده نیست که امروزه میزان دارایی اطلاعاتی دولت ها را نشانه ای از میزان قدرت آن ارزیابی می کنند. بنابراین مدیریت زمان بستگی به دارا بودن بیشترین اطلاعات در کوتاه ترین زمان ممکن و قدرت تصمیم گیری در حداقل زمان دارد. این در شرایطی است که چالش های به وجود آمده از ابعاد مختلف در رابطه با تعامل یا تقابل فضای جدی با دولت ها باعث گردیده که کشورها به ویژه کشورهای جهان سوم خود را درگیر فرآیند بقا در این شرایط نمایند. به سخن دیگر آنان به جای درک شرایط جدید و استفاده از موقعیت های به دست آمده در پی آن، به دنبال حفظ مولفه هایی هستند که خواه ناخواه تغییر پذیر خواهند بود. عدم درک این مساله باعث گردیده ضمن آن که چالش های موجود در این کشورها از شدت بیشتری برخوردار باشد، زمان و انرژی که باید صرف پیشرفت و تحول گردد صرفا به حل منازعاتی معطوف شود که سهم بازیگری دولت ها در آنان کاهش یافته است.
لذا فهم چالش های کنونی و فراروی، تدبیر و نحوه برخورد با آنان می تواند هزینه های مقابله با آنان را کاهش دهد. با توجه به مطالب فوق، مدیریت زمان در عصر حاضر به عوامل زیر بستگی دارد:
1-درک شرایط حاکم بر عرصه های مختلف داخلی و بین المللی و پذیرش اصل تغییر و تحول؛
2- شناخت بازیگران عرصه های مختلف و نقش آنان در تحولات به ویژه افکار عمومی به عنوان نیرویی تاثیر گذار؛
3- آینده شناسی و آینده نگری؛
4- مشخص نمودن سیر کلی سیاستگذاری و همچنین اولویت ها در عرصه های مختلف؛
5- مشخص نمودن حوزه های منازعه و همکاری در عرصه های مختلف داخلی و بین المللی بازیگران و عدم اختلاط آنان با هم؛
6- دارا بودن مجاری اطلاعات و قدرت گزینش اطلاعات؛
7- کاهش نهادهای تصمیم ساز و تصمیم گیر و ایجاد اجماع نظر میان آنها؛
8- استفاده از مدیرانی که قابلیت درک شرایط موجود را داشته باشند؛
9- ضمانت اجرایی لازم برای هر تصمیم؛
10- اجتناب از تصمیمات با توجه به متغیر بون فضای موجود؛
11- امنیت زدایی از امور غیر امنیتی.