آفتابنیوز : شب صحبت به آخر آمد و شد شب فرستاده روز من نوروز مهرداد بهار در كتاب اساطير ايراني بر آن است كه مي توان اين جشن را به روزگار منسوب داشت كه اقوام ايراني و هندي خورشيد را ايزدي بزرگ مي شمردند و اين روز آيين هاي ويژه مذهبي به جاي مي آوردند . در لغت نامه دهخدا آمده است كه خداي تعالي در اين روز ( نوروز) عالم را آفريده و هر هفت كوكب در اوج تدوير بودند و اوجات همه در نطفه ي اول حمل بود. در اين روز حكم شد كه بر سير و دور بر آيند و آدم عليه اسلام رانيز در اين روز خلق كرد. بنابر نقل از اين طاووسي او گويد كه ابتداي افرينش عالم از اين روز بوده است لذا نوروزش خوانده اند. بنابر فصل پنجم در ذيل تاريخ فرسي مذكور شد كه اين روز از زمان طوفان نوح مانده كه بعد از استقرار كشتي در اين روز اهل سفينه آن را بر خود مبارك دانستند و هر سال به عبادت و سرور گذراندند و اين رسم مستمر بوده و باز از همان منبع ذكر شده كه آفتاب در روز اول فروردين به نقطه ي اعتدال تحويل نمود و جمشيد امر كرد كه در آن روز جشني عظيم كردند و آن را نوروز نام كرد و به تجديد رسم كيومرث پرداخت و در بعضي از تواريخ مسطور است كه چهل مناره استخر فارس ( چون به نقل از نزهه القلوب حمدالله مستوفي و نيز سفرنامه شاردن پرسپوليس را چهل مناره مي گفتند) از بناهاي اوست، و قواعد نيك بنياد نهاد و مردمان را به فرمود كه هر سال كه فروردين نو گردد جشن نمايند.
فينيقي ها نيز در اين روز مراسمي داشتند كه در تمام حوزه مديترانه بر پاي مي شد و آن مراسم آدونيس ADONIS بود كه جواني بسيار رعنار و زيباست آفروديت الهه زيبايي به او مهر مي ورزد و دنياي ادب و هنر اروپا به سرشار از نام و قدرت و زيبايي و بيان سرنوشت و سرگذشت اوست و بنابر نقل انسيكلوپديا بريتانيكا آدونيس يك روح نباتي است كه مرگ و بازگشت او به زندگي معروف خواب طبيعت در زمستان و احياي آن در بهار است ادونيس از درختي به دنيا آمد و مردم روغن آن درخت را در جشن مربوط به روز سال كه اول اعتدال ربيعي بوده به كار مي بردند و آفروديت كه در عين حال الهه نباتات نيز هست به او عشق مي ورزيد و از مشخصات جشن هاي آدونيس اين بود كه در آغاز بهار برپا مي شد و در آن روز ظرف هاي گلدان مانند بذرهاي سبز مي افشاندند و سبز مي كردند و اين رسم هنوز بين مسيحيان قبرسي معمول است كه مراقبت آن سبزه و آب پاشيدن بدان مخصوص دوشيزگان است اين ظرف هاي سبزه را باغ هاي آدونيس مي ناميدند. سپس مردم چند روزي به سوگواري مي نشستند و بعد اين سبزه ها را به درياها و چشمه هاي آب روان مي انداختند كه غرض اصلي از اين تشريفات تحريك باروري زمين و رشد نباتات بوده است و مقصود از به آب انداختن سبزي ها و هيكل آدونيس تامين باران بود.
اسطوره و افسانه آتيس كه در يونان وجود داشته و از آنجا روايت شده شباهتي حيرت انگيز به اسطوره و افسانه سياووش دارد چه در آغاز بهار مردم پنج روز مراسمي برگزار مي كردند و طي آن درخت صنوبري را كفن پوشانده به كوچه و بازار مي بردند وبراي آتيس گريه و زاري مي نمودند. سپس رقص هايي انجام داده و روز آخر به شادي و استراحت مي پرداختند و اين به معناي رستاخيز آتيس بود و مردم نيز مراسم مربوط به رستاخيز آتيس جشن HILARIA بود كه موقع آن 25 مارس بود و آن را آغاز اعتدال ربيعي مي دانستند درباره سياووش در تاريخ بخاراي محمد بن جعفر نرشخي آمده است كه سياووش را در محلي دروازه غوريان در شهر بخارا بود دفن كردند و مغان بخارا به اين سبب آنجا را عزيز دارند و هر سال هر مردي آنجا يكي خروس بكشد، پيش از برآمدن آفتاب روز نوروز و مردم بخارا را در كشتن سياووش نوحه هاست، چنانكه در همه ولايت ها معروف است و مطربان آن را سرود ساخته و مي گويند و تو الان آن را گريستن مغان خوانند كه چون در كيش زردشت مويه بر مردگان ممنوع است، رسم اين سنت به روز گاراني بس دور تر از ظهور زردشت مي كشد.
بنابر نوشته آرتور كريستين از مراسم ويژه نوروز پاشيدن آب بر يكديگر و شستشوست. وي مي نويسد: در روز اول نوروز مردم صبح زود از بر مي خاستند به كنار نهراها و قنات ها مي رفته و شستشوي مي كردند و بر يكديگر آب مي پاشيدند . و از رواياتي كه اين سنت پديدار آمده اين گويند كه ( آذر خورا نام آتشكده اي بود در زمان فيروز شاه پادشاه ساساني چند سال باران نيامد فيروز خراج آن سال ها را بر مردم بخشيد و درهاي خزائن خود را بگشود و از آنچه در آتشكده ها بود به مردم ياري كرد و چنان كرد كه كسي از گرسنگي ها نميرد سپس به اتشكده اي كه در فارس بود و آذر خورا نام داشت رفت و آنجا نماز خواند و خواستار باران شد و عبادت بسيار كرد و از آن شهر كه آذر خورا نام داشت بيرون آمد و روي به شهر دارا نهاد و چون به دهي به نام كام فيروز در فارس رسيد باران شديدي باريدن گرفت باريدن آن را به فال نيك دانست و يمان سال اين ده را به ساخت در ان روز مردم از شادي بر يكديگر آب ريختند و اين آيين در ايران بماند كه در يمان روز همان كار كردند و اين روز را جشن گرفتند كه در بسياري از نقاط مي بينيم كه مراسم آب پاشي يا آب ريزام به جاي آن جشن و آن روز در نوروز صورت مي گيرد.
در برگزاري جشن و آيين هاي نوروزي كه هزاران سال پيشينه دارد افزون بر زردشتيان و مسلمانان كه هر كدام باور خود را دارند مسيحيان ارمني و نيز يهوديان فارسي در سمرقند و بخارا و برخي از شهرهاي اسياي مركزي نوروز و اعتدال بهاري را جشن مي گيرند. گذشته از ايران در آسياي صغير و يونان برگزاري جشنها و آيين هايي را رد آغاز بهار سراغ داريم، در منطقه ليدي و فري ژي phry GiE منطقه شمال آسياي صغير بر اساس اسطوره هاي كهن به افتخار سي بل CYBEL الهه باروري و معروف به مادر خدايان و الهه اتيس ATTIS جشني در هنگام رسيدن خورشيد به برج حمل و هنگام اعتدال بهاري برگزار مي شد. مورخان از برگزاري آن در زمان آگوست شاه درتمام سرزمين فري ژي و يونان وليدي و آناتولي خبر مي دهند به ويژه از جشن و شادي بزرگ سه روز 25 تا 28 مارس ( 4 تا 7 فروردين ). صدرالدين عيني درباره برگزاري جشن نوروز در نوروز درتاجيكستان و در بخار ( ازبكستان ) مي نويسد به سبب اول بهار در وقت به حركت در آمدن تمام رستني ها راست آمدن اين عيد طبيعت انسان هم به حركت مي آيد اينجاست كه تاجيكان مي گويند ( حمل همه خير در عمل ) و در حقيقت اين عيد به حركت آمدن كشت هاي غلات ، دانه، سبز شدن ( آغاز ) كشت وكار و ديگر حاصلات زميني است كه انسان را سير كرده و سبب بقاي او مي شود..
وي در جاي ديگري مي گويد: در بخارا نوروز را كه عيد عموم فارسي زبانان است بسيار حرمت مي كردند و حتي ملاهاي ديني به اين عيد كه پيش از اسلاميت عادت ملي بود بعد از مسلمان شدن هم مردم اين عيد راترك نكرده بودند و رنگ ديني اسلامي داده و از وي فايده مي بردند وآيت هاي قرآن هفت سلام به غولونك آب كه خوردن وي در نوروز از عادت هاي پيشتر بوده تر كرده و مي خوردند.
قوم كوچكي وجود دارند كه نه تنها ترتيب قديم ايراني محاسبه زمان نزد آنها متداول است بلكه گاهشماري ملي آنان دقيقا" تنها ادامه صحيح گاهشماري مزديسناني يا اوستايي جديد است كه زماني به صورت وسيع رواج داشته اين قوم جماعتي مردم سامي نژاد و سامي زبان است كه بيشتر در عراق به سر مي برند و افراد همين قوم است كه نزد اروپاييان ماندائيان ناميده مي شوند. اين امر بسيار دور از انتظار است كه گاهشماري اين قوم خود ايشان را تصوريان يا ماندائيان و همسايگان عرب آنها را شيعه مي خوانند درست همان گاهشماري ايراني اواخر دوره ساساني مورد استعمال در زمان خسرو و انوشيروان ( قرن ششم ميلادي ) باشد كه بدون هيچ انقطاع و تغييري تا زمان حاضر امتداد يافته تنها اختلاف در اسامي ماههاست كه با كلمات ماندائي ناميده شده ماندائيان نه تنها گاهشماري ايراني را نگاه داشته اند بلكه بسياري ازمعتقدات ديني و عادات و آداب و تعبيرات ايراني رانيز حفظ كرده اند. ماندائيان مانند ايرانيان ساعات روز را از طلوع آفتاب شمار مي كنند و در شب اول سال نو نان شيريني خاصي به نام ( كليچه) مي پزند كه اسم و رسم آن هر دو ايراني است. روز اول سال نيز ماندائيان به صورت فارسي نوروز و نيز به صورت ماندائي دهووپ DEBWARARA مي خوانند روز ششمسال نوروز كوچك يا ZETA مي نامند با اين تفاوت كه روز ششم سال ايراني نوروز بزرگ نام داشته ونام ماه دوازدهم ارمني هر تيك كه گمان مي رود صورت ارمني فرورتيكان فورديگان جشن ايراني معروف به فروديگان باشد همه اين كلمات از كلمه باستاني فرورتي FARVARTI اقتباس شده كه شكل اوستايي آن فروشي است.
بنا به روايت بيروني اهل سغد در ماه دوازدهم براي اموات خود گريه و زاري و نوحه سرايي نموده و چيزهاي خود را مي برند و براي مردگان خوردني ها و آشاميدني ها مي گذارند و به همين علت كه عيد نوروز بعد از آن مي آيد نه تنها جشن آغاز سال بلكه روز شادي بزرگ نيز بوده است.
نوروز و مهرگان در روزگار پيش از اسلام در ميان مردم جزيره العرب هم دو جشن بزرگ شناخته شده بودند و در برخي از نقاط عربستان متداول بود پادشاهان حيره سننن درگاه خويش را بر آيين شهر ياران ساساني نهاده بودند و در پيرامون خليج فارس آيين هاي ايراني رواج كامل داشت و در حجاز و نجد نيز كه بر سر راه ارتباط و صنعا قرار گرفته بود آثار مدنيت پارسي كمابيش به چشم مي رسد.
آيين نوروز را ايرانيان به سراسر قلمرو واسلام بردند چنانكه هنوز درمصر در اوايل بهار درست همان روزي كه در ايران مراسم سيزده فروردين برپا مي شود مردم به تقليد از ايرانيان از شهر بيرون مي روند و مراسمي دارند كه به سيزده ما بسيار شبيه است و آن را ( يشم النسيم ) مي گويند.
گذشتهاز اين مسلماناني كه از راه مغولستان به چين رفته و يا از راه پنجاب به هند رسيدند و يا آنكه با كشتي هاي دريانوردان خليج فارس تا زنگبار و ساحل شرقي آفريقاي جنوبي پا نهادند كرداني كه از راه سوريه به مصر نقل مكان كردند تركاني كه از شبه جزيره بالكان تا كنار دانوب را تصرف نمودند و تا تارهايي كه در كنار رود ولگا و شبه جزيره قوم يا دشت قبچاق رخت افكندند همگي كم و بيش مراسم و سنت هاي نوروز سلطاني را با خود به سرزمين ها بردند و در نتيجه در اول قرن دوازدهم هجري ( به نحوي كه اشارتي بدن خواهد شد )
تشريفات جشن نوروز در بار شاه سلطان حسين و محمد شاه هندي و سلطان ابراهيم عثماني از حيث شكوه و جلال با يكديگر رقابت مي ورزيدند و شيرازي هاي زنگبار و آفريقاي شرقي و فرانسه قمر نوروز را با يادگار بوم و بر ديرين خود عزت مي گذاردند.
اين عيد در سوريه و عراق نيز به گونه اي برگزار مي شده است بالاخص در عراق كه سيزده روز طول مي كشيده است شكوه اين عيد در هندوستان از همه جا بيشتر بوده است هنوز هم در هند و پاكستان سخت مورد توجه است بايد گفت كه شبه قاره هند داراي سه فصل است جارا( زمستان ) گرمي ( تابستان ) برسات ( فصل بارندگي ) در نتيجه در آنجا فصل بهار مانند ايران وجود ندارد ولي مراسم آن برسات كه فصل بارندگي است انجام مي گيرد، در زماني كه سبزه ها دميده اند و شكوفه ها شكفته اند وزيبايي بر طبيعت سايه گسترده است. يعني در حوالي اول فروردين ماه، اين عيد به وسيله ايرانيان به آنجا برده شده در دربار سلاطين دهلي و پادشاهان تيموري با عظمت خاصي برگزار مي شده است. امير خسرو دهلوي در مثنوي قرآن السعدين برگزاري جشن نوروز را در زمان سلطنت معزالدين كيقباد 689 چنين شرح داد.
رفت چو خورشيد به برج حمل نور شرف كرد به گيتي عمل
دور جهان روز نو از سر گرفت موسم نوروز جهان در گرفت
كه شكوه برگزاري اين ايين ها را نشان مي دهد به نوشته مورخين در زمان سلطنت مغول و بابرني نيز نوروز اهميت فراوان داشت اكبر شاه در سال 999 هجري تقويم خورشيدي ايران را در آنجا معمول ساخت. خواجه نظام الدين احمد بن محمد مقيم هروي در طبقات اكبري درباره جشن نوروز در دربار اكبري شرحي جامع نگاشته است بالجمله گويد : صحن بارگاه دولتخانه را با شاميانه هاي زري دوزي و زربفت و غيره ترتيب داده تخت از طلا و مرصع به ياقوت و لالي در آن نهاده اشك فردوس بر اين ساختند و مدت هر ده روز اين منازل دلگشا آراسته بود . به روايت ابوالفضل غلامي برگزاري جشن نوروز در زمان اكبر شاه نوزده روز طول مي كشيد و در آن روز زياد به آيين بندي و تزيينات و چراغاني مي پرداختند نقاره ها سبه صدا در مي آمدند آواز خوان ها و خنياگران از هنر خويش مردم را محظوظ مي ساختند تمام شب ها چراغاني ادامه داشت دو روز قبل از جشن در آخرين روز آن صدقه ها داده مي شد و هديه ها رد و بدل مي گرديد.
نورالدين جهانگير پسر اكبر شاه در تاليف خود به نام توزك جهانگيري مطالب جالبي درباره برگزاري مراسم نوروز در مدت هجده روزي كه طي 22 سال حكومت خود براي نوروز را در قصر خود مي گرفت. منجمين درباره رنگي كه به هر نوروز سال مربوط مي شد به او مي گفتند و او مقرر مي داشت كه ديوارهاي منزلش را به همان رنگ نقاشي كنند، رنگ فرش ها و پرده ها ولباس ها با همان رنگ مطابقت داشت همه پوشش فيلان و اسبان و شتران و جانوران اهلي نيز به همان رنگ بود حتي اطلس و مخمل هم كه در تزيينات و در و ديوار به كار مي رفت همان رنگ مخصوص را داشت. شاه جهان پسر جهانگير با ذوق ترين شخص در خانواده سلاطين بابري به شمار مي رود چه همو بود كه بناي زيباي جهان را يعني تاج محل را از خود به يادگار گذاشت و به علاوه آثاري ديگر نيز چون مسجد جامع دهلي از او باقي است.
علامه محمد حسين نجفي در مقاله نهم خود كه در مورد نوروز شناسند و همه امروز ايراني و عرب وترك وهندي وسندي و تبتي و كشميري و غيره نوروز شناسند و همه آنان با يك عاطفه ديني آن روز را گرامي مي دارند و آثار نوروزي و وظايف مذهبي را آنان به جامي آورند.. شيعيان هندوستان نيز نوروز را گرامي مي دارند و آن عيدي بزرگ مي شمارند مخصوصا" در لكنهند وغيره خشنودي ها كنند و وظايف نوروز را به جا آورند و نسبت به بزرگي نوروز و تاريخ اجتماعي آن به زبان هاي مختلف اوراق ها نوشته، خدمت ها به اين روز نموده اند.
در پاكستان جشن نوروز مصادف 21 الي 23 مارس است معمولا" سه روز طول مي كشد در خلال اين مدت شيعيان معتقدند به اينكه نوروز روز اعلام خلافت بلافصل امير مومنان حضرت علي ( ع ) است. لباس هاي پاكيزه در بر و بساط شادي و دعوت پهن مي كنند اوراد و اذكار و دعاهاي مربوط به ساير آداب را در آن روز در هنگام تحويل آفتاب به برج حمل كه هر سال در تقويم هاي اردو چاپ مي شوند به جا مي آورند. به يكديگر اين عيد را تبريك مي گويند نمازي كه در روز نوروز وارد گرديده مي خوانند و در منازل و جاهاي اجتماع چراغان و تزيينات جالبي صورت مي گيرد و در آن محافل قصيده خواني برپا مي شود در اين گونه محافل قصايدي از منقبت حضرت مولاي متقيان خوانده مي شود سفره نوروز هم عده اي تهيه مي نمايند كه شامل هفت نوع سبزي و هفت رقم ميوه هاي تازه و هفت جنس از آجيل همراه تخم مرغ هاي رنگارنگ و بادبزن هاي دستي مي باشد. در آنجا نوروز بيشتر جنبه ديني و مذهبي به خود گرفته است زيرا جز اين هم نمي توانسته باشد و در همه جا توام با نيايش و عبارت و نماز است اعتقاد عمومي بر اين است كه در لحظه تحويل خورشيد در اجابت باز است و ادعيه قبول و مرادها حاصل مي شود در مزار شريف مركز ولايت بلخ كه بنابر عقيده مردم آن خطه مزار منسوب به حضرت علي است به مناسبت ايام نوروز و حلول سال نو و نيز فصل شكفتن گل هاي سرخ و اعتدال هوا جشني به نام ( ميله گل سرخ ) برپا مي دارند و طي آنكه مراسمي بسيار زيبا دارد هزاران نفر از گوشه و كنار بدانجا رو مي نهند بدوا" شعري در منقبت حضرت علي مي خوانند و سپس بيرقي رابه نام حضرت علي برپا مي دارند و هر يك از آنان به اميد بهروزي و خوشبختي و سعادت در سال نواز نظر تيمن و تبرك آن را لمس كرده و تكان مي دهند و مدت چهل روز اين بيرق برپاست. در لكهنو در روز نوروز ضمن شادماني وتبريك و لباس نو پوشيدن آب هاي رنگي را با تلمبه هاي كوچك بر سر و صورت لباس بازي همراه است. در بعضي از نقاط غربي پاكستان ضمن بركزاري عيد و تبريك سال نو در بسياري ازمنازل سفره حضرت اميرالمومنين مي گسترند كه شامل هفت نوع ميوه خشك و سبزي و يك نوع شيريني به نام كلوچه است و نيز پلو با گوشت سفيد و تخم مرغ هاي رنگي مرغ سفيد رابه هر نحو كه باشد فراهم مي كنند. مردم پيشاور نوروز را كم و بيش مي شناسند و برگزار مي كنند و كلوچه نوروزي در بين آنها شهرت و طرفداران زيادي دارد و آنجا مردم در نوروز از خانه بيرون مي روند و در دشت ها و چمنزارها با پاي برهنه راه مي روند و آن را ( سبز لگد كردن) مي گويند در يكي از نواحي پاكستان غربي زنان در اين روز بنابر يك سنت و شيوه ديرين با تفنگ از خانه خارج شده و در دشت ها و كوه ها جنگا ها به شكار پرندگان مي پردازند و در اين مقوله آنها را حكايت هاست و تاجيكان نيز در آغاز بهار و قبل از نوروز مراسم گل گرداني انجام مي دهند و ترانه هاي و تيره مي خوانند.
با آنچه كه رفت معلوم شد كه عيد نوروز كه پاسدار حرمت آسمان و پارسايي و خوبي و پاكي ونيكي و اميد و اعتبار و حيثيت انساني است ريشه هاي بسيار كهن در آسمان دارد و ريشه اي در زمين و ريشه اي در اسطوره و تاريخ قومي و ريشه اي در زندگي و روح مردم ايران زمين مردمي كه هزاران سال است در اين خطه از جهان مي زيند در طي طول تاريخ دراز زندگي خويش و در همه زير و بالاهاي قرون اعصار و تهاجمات و شكست ها وپيروزي ها هرگز نوروز رااز ياد نبرده اند و آن را چون و ديعه اي گرانبها پاسداري كرده و در ميان طوفان حوادث و بلا يا حتي خونريزي ها اين پديده شگرف و جاوداني را سرسبز تر، شاداب تر ، سرفرازتر به نسل هاي بعدي سپرده اند و اين پديده شگرف را كه چون چشمه اي زوال ناپذير در طي قرون و اعصار در پهن دشت و فراخناي ايران زمين با همه طراوات و زيبايي و ويژگي جاري بوده است پاس داشته اند. عيدي كه با خود اميد و سربلندي وشوق و زيبايي و اندايشه و فلسفه و تاريخ و اسطوره را با خود به همراه دارد و هرگز گذشت زمان بر دامنش گرد نسيان نخواهد نشاند.