کد خبر: ۴۴۲۷۳
تاریخ انتشار : ۲۸ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۴:۱۹

نوروز و اداب ان در مصر

آفتاب‌‌نیوز : مصريان باستان با آمدن فصل بهار و قرار گرفتن خورشيد در برج حمل سال فلكي خود را آغاز سال مي كردند و اين روز به عقيده آنان آغاز خلقت نيز مي باشد، توت حكيم معروف مصري آغاز سال نو مصريان را مقارن با ظهور ستاره شعراي يماني در برج خورشيد قرار داد و مصريان براي زنده نگهداشتن نام اين حكيم فرزانه آغاز سال نو را به نام او ثبت كرده و آن روز به عنوان جشن ملي مصريان شناخته شد. از آنجايي كه كشور مصر با داشتن رود نيل استعداد كشاورزي يافته و نيل تنها منبع در آمد آنان به شمار مي آمد،  كاهنان مصري براي رود نيل و روزي كه در آن طغيان مي شود، احترام خاصي قائل بوده و آن را مقدس مي شمارند و گاهي صفت الهي نيز به آن داده اند.
هرودوت معتقد است كه مصريان باستان اولين كساني بوده اند كه سال را به 12 ماه تقسيم كرده و به پايان آن 5 روز اضافه كردند قلقشندي صاحب كتاب صبح الاعشي مي گويد: نوروز كه يکي از مشهور ترين اعياد مصر است از ايران باستان گرفته شده و به آن نام نيروز قطبي داده اند. اين عيد با همان نام و آداب و سنن ايراني در مصر برگزار مي شود. وي در كتاب مناهح الفكر نيز مي گويد: مصريان در آن روز شادي كرده، آتش مي افروزند و آب بر روي يكديگر مي پاشند كه از مراسم ايرانيان به مراتب مفصل تر است و مردم شام نيز همين آيين را در اول ماه نيايش كه يكي از ماههاي رومي است بركزار مي كنند.
چگونگي پيدايش نوروز در مصر
در رابطه با پيدايش نوروز درمصر روايت هاي مختلفي وجود دارد: عده اي معتقدند كه نوروز از زمان كمبوجيه وارد اين سرزمين شده است، يعني از سال 595 ق.م. كه كمبوجيه سرزمين مصر را تسخير كرد. گروهي نيز معتقدند كه نوروز در زمان خسرو پرويز سال 619 وارد مصر شده است . برخي  هم بر اين عقيده اند كه نوروز پس از ورود اعراب به مصر متداول شده است. دكتر محمدي كه يكي از اساتيد برجسته مصر است در اين مورد مي گويد:
نوروز در زمان خسرو پرويز وارد مصر نشده  زيرا حكومت نامبرده در مصر بيش از ده سال دوام نداشت در حالي كه كمبوجيه و جانشينان وي مدت زيادي در آنجا حكومت كردند. بنابر اين به احتمال قوي مي توان گفت كه كمبوجيه نوروز باستان را به مصر برده است.
دكتر فوادعبدالمعطي صياد كه استاد دانشكده ادبيات عين  الشمس است با نظر دكتر محمدي مخالف بوده و معتقد است: 
تاريخ ورود نوروز به  مصر باستان در عهد حكومت داريوش جانشين كمبوجيه بوده است. در زمان اين پادشاه روابط فرهنگي ميان مصريان و ايران محكم و استوار بوده است. مروخان و پژوهشگران نقل كرده اند كه داريوش بعضي از اصطلاخات تقويم مصري را به سرزمین  خودآورده است.
عقيده افرادي كه ورود نوروز در مصر را پس از ورود اعراب به اين سرزمين مي دانند نيز مردود است چرا كه ابن اياس روايت هايي براي ما نقل كرده است كه نشان مي دهد مصريان قبل از ورود اسلام به مصر نوروز را برگزار مي كردند که  با آداب و سنن ايرانيان نيز شباهت فراواني داشت. همچنين وي مي گويد يكي از آداب و سنن پادشاهان قبطي در اين روز ( صبحگاه روز اول سال نو ) اين است كه مردي خوش سيما، خوش لباس، خوش سخن، خوشبو و معطر بدون اطلاع قبلي وارد اتاق پادشاه شده و در مقابل او مي ايستد پادشاه از او مي پرسد: كيستي، از كجا آمده اي، چه مي خواهي ، نامت چيست و چه چيزي با خود آورده اي؟ مرد پاسخ مي دهد: من پيروز هستم ،اسمم مبارك است پادشاه خوشبخت را مي خواهم و همراه خود سلامتي و خوشبختي را آورده ام و همزمان با سال نو آمده ام . آن گاه در حضور پادشاه مي نشينند و سپس مردي با طبقي سيمين وارد مي شود كه در آن طبق گندم، جو، باقلا،نخود، نخود فرنگي، عدس، كنجد، تكه اي قند و ديناري از طلا و در همي از نقره ( كه در آن سال به نام پادشاه ضرب شده) و جامه اي ابريشم قرار دارد. طبق را در مقابل پادشاه قرار مي دهد و سپس به پادشاه قرص ناني كه از هفت نوع حبوبات  پخته شده ، تقديم مي كند. پادشاه تكه ای  از اين نان ميل مي كند و بقيه را به ملازمان و درباريان مي دهد پس از اين مراسم وزرا، پرده داران، مسئولان خراج و ارتشيان بر حسب پست و مقامشان وارد مي شوند. پادشاه مي گويد: اين يك روز از سال نو است و ما بايد آنچه زمان را فرسوده  و كهنه كرده است، نو كنيم. سپس دستور مي دهد هر چه در اطراف او پارچه و لباس است بين سربازانش تقسيم كنند. بعد از آن لباسها و پارچه هاي نو جايگزين آنها مي كند و مي گويد در سرشت پادشاهان نيست كه با عوام برابر باشند و لباسهای  تابستاني وزمستاني خود را براي سال آينده نگه دارند با خواندن اين متن متوجه مي شويم كه آداب و سنن مصر و ايران در اين زمينه با يكديگر شباهت دارند.
در زمان بطلميوس  و رومي ها معبد ( دندره بزرگ ) ساخته شده است. زمان ساختن اين معبد بزرگ در عهد بطليموس سوم آغاز شد و در زمان تيباريوس ( قيصر روم ) به پايان رسيد. اين معبد بزرگ 12 ستون به نمايندگي از 12 ماه سال دارد. در اين معبد بزرگ معمولا" آغاز سال نو را جشن مي گرفتند و پادشاه همراه با 13 كاهن پرچم به دست كه نشانه هايي از خدايانشان بر آن حك شده بود وارد معبد مي شدند و مراسم مذهبي خاصي را برگزار مي كردند. بدون شك اين معبد بزرگ از عظمت برگزاري جشن نوروز حكايت مي كند و ميزان توجه شاهان را به جشن هاي ملي نشان مي دهد چرا كه پادشاهان به اين نتيجه رسيده بودند كه با رعايت آداب و رسوم ملت ها و احترام گذاشتن به عقايد و احساسات آنها مي توانند جاي مناسبي در قلب هاي آنها پيدا كنند. به همين خاطر بود كه اين گونه مراسم را با شكوه خاصي برگزار مي كردند و به مصريان آزادي مذهبي بيشتري مي دادند.
لوي ( Levy) مي گويد: در خيابان هاي شهرهاي مصر و عراق بازي هاي خشني توسط اسب ها صورت مي گرفت كه بر گرفته از آداب و سنن ساسانيان بوده است. در  زمان برگزاری اين بازي هاي تابستاني و پرهياهو كسي جرات نمي كرد كه با لباس هاي تميز و ظاهري آراسته به خيابان برود. مصريان در آغاز سال نو جشن نوروز را با شكوهي هر چه تمامتر برگزار مي كردند. هر چند كه زمان برگزاري آن بر اثر تحولاتي كه در تقويم آنها صورت گرفت تغيير يافته است.
مردم مصر عيد نوروز را در آغاز ماه توت جشن مي گيرند. آتش مي افروزند و بر يكديگر آب مي پاشند. به كارمندان دولت و خانواده هايشالن لباس و پوشاك داده مي شود و طبق عادت ديرينه مردم نيز به همديگر هديه مي دهند. حتي پس از فتح مصر از طرف اعراب نيز اين جشن باستاني ادامه داشت.
در زمان حكومت فاطميان، عيد نوروز به يك جشن ملي تبديل شد. در اين عيد رسمي خليفه و خانواده اش و تمام مسئولان كشوري شركت مي كردند، خصوصا" در زمان ظهور حكومت شيعيان در ايران، چرا كه رابطه فاطميان با ايران در تمام طول حكومتشان قطع نشده بود.
مقريزي درباره عيد نوروز در ميان فاطميان مي گويد: نوروز يكي از اعياد رسمي مصر در آن زمان بود، در آن روز رفت و آمد در راهها كم مي شد، لباس و پوشاك بین  كارمندان و خانواده شان تقسيم مي شد، عيدي ونيازهاي نوروز به آنها داده مي شد و مردم در آن روز آتش مي افروختند و اب بر سر و روي يكديگر مي پاشيدند. نامبرده به نقل از اين زولاق مي گويد: در سال 363 قمري خليفه فاطمي ( المعزلدين الله ) افروختن آتش و پاشيدن آب را در نوروز منع كردولی  سال بعد افروختن آتش و پاشيدن آب از طرف مردم شدت يافت، مردم به كوچه و بازار ريختند و آن بازي ها را به شهر قاهره كشاندند و به مدت 3 روز به لهو و لعب پرداختند، بازارها را چراغاني و آذين بندي كردند
به همين سبب خليفه ناچار شد دستور دهد تا در خيابان ها جار بزنند كه مردم دست از اين اعمال بردارند و چون مردم به دستور او توجه نكردند، تعدادي از آنها را دستگير كرد و در زندان ها انداخت و تعداد ديگري را براي تنبيه سوار بر شتر به دورشهر گرداند. علي رغم اين مخالفت هاي خليفه فاطمي به خاطر حفظ حرمت و زیان نرسيدن به مردم اين مراسم همچنان به قوت خود باقي ماند و نوروز جزو اعياد رسمي كشور  مصر محسوب شد و اين جشن به طور واضح و آشكار در زمان خلافت الامربالله ( 549-524 ه.ق. ) متجلي گشت و شكل نهايي خود را باز يافت.
مقريزي مي گويد: در زمان اين خليفه فاطمي در عيد نوروز لباسهاي مردانه و  زنانه و مايحتاج نوروز از قبيل مواد غذايي و خربزه، انار، خوشه هاي موز، سبدهاي خرما،  حليم با گوشت مرغ، گوسفند، گاو ونان ميان مردم تقسيم مي شد، مردم در اين مراسم از ميان خود مردي را به نام مير نوروز انتخاب مي كردند و او معمولا" صورت خود را با آرد يا ذغال مي پوشاند، سوار بر الاغ مي شد و جامه قرمز به تن مي كرد و در كوچه و بازار شروع به گشت و گذار مي نمود. او از مردم طلب عيدي مي كرد و مانند مامور ماليات دفتر مخصوصي در دست مي گرفت و در صورت عدم دريافت پول و عيدي به صورت آنها ابي آغشته به كثافات مي ريخت . مردم در آن روز به شوخي مي پرداختند و به طرف يكديگر پوست و آشغال پرتاب مي كردند. در آن روز معمولا" در خيابان ها به گشت و گذار مشغول مي شدند و اغنيا و ثروتمندان از خانه هاي خود بيرون نمي آمدند. پليس هم با مشاهده اين اعمال اعتراض نمي كرد و سكوت اختيار مي نمود. اگر كسي از اين موضوع اطلاع نداشت و به خيابان مي رفت، ديگران به عنوان مزاح به او آب هاي كثيف مي پاشيدند و لباسهاي او را آلوده مي كردند. مگر اينكه به آنها پولي مي پرداخت و خود را از اين مخمصه نجات مي داد، چه بسا محصلان درمدارس به عنوان شوخي به معلمان خود هجوم آورده و آنها را تهديد به انداختن در چاه مي كردند مگر آنكه پولي به آنها مي دادند و خود را رها مي ساختند.
متز مي گويد: به نظر من آداب و سنن رايج در مصر شباهت زيادي به آداب جشن كارناوال داشت. اروپاييان نيز در روزهاي آخر سال ميان شب ميلاد و شب( غطاس ) چنين آييني را انجام مي دهند. در بعضي از شهرهاي آلمان فرزبدان پدران و اقوام خود را به شوخي كتك مي زدند. در بلغارستان نوكران، ارباب خود را در اين روز مي زدند. روز آغاز سال ( نوروز) خليفه فاطمي سوار بر اسبي مي شد كه لولوه نام داشت و به ميان مردم مي آمد تا در شادي و سرور آنها شركت كند. چون اين گونه اعمال مردم عامي در خيابان ها خارج از نزاكت و ادب بوده و باعث اخلال در نظم و امنيت مي شد، بعضي از حكام مصر مجبور به اتخاذ تصميماتي مي شدند كه از اين اعمال جلوگيري كند، مانند سلطان الظاهر برقوق كه در قرن 8 هجري ( 14 م ) حكومت مي كرد و كوشش کرداز  انجام  اين مراسم جلوگيري كند و دستور داد انجام دادن اين مراسم در نوروز لغو شود ا و متخلفان را به اشد مجازات تهديد كرد. از اين پس جشن نوروز تنها به صورت شادي و قدرداني از نعمت هاي الهي كه به واسطه رود نيل به آنها اعطا شده تبديل شد. با اين حال مردم با اديان ومراسم  مختلف آن را انجام مي دادند. كشاورزان در اين روز همراه بازن و فرزندان و احشام خود از خانه خارج مي شدند و به كنار رود نيل مي رفتند و در آنجا ساعت هاي خوشي را مي گذراندند و به هنگام بازگشت به عنوان تبرك و سپاس از نعمت هاي الهي، مقداري از آب رود نيل رابه خانه هاي خود مي آوردند.  اين همان تصويري است كه مقريزي و ساير مورخان درباره آداب و سنن مصريان در عيد نوروز در زمان خلافت فاطميان براي ما ترسيم كرده اند و در واقع نشانه همدلي و مشاركت مسلمانان و مسيحيان در اين جشن فرخنده است.
در اين روز فرخنده مردم بهترين تبريكات خود را به يكديگر ابراز مي كردند و شعرا نيز بهترين اشعار خود را در رقابت با يكديگر مي سراييدند، از اين قصايد مي توان به سروده اي كه تميم بن المعزالدين الله فاطمي به مناسبت نوروز به برادرش العزيز بالله خليفه فاطمي تقديم كرده، اشاره نمود. در اين قصيده 18 بيتي او پس از مدح برادرش العزيزبالله چنين مي گويد:
فان طاب نوروز و عيد فانما بنورك اضحي ذا و ذا و هو طيب
اگر نوروز و عيد بر ما خوش و گوارا شود
به لطف و بركات وجود شماست و وجود شما بر ماگواراست
در شعر معاصر نيز درباره نوروز مي توان به قصيده 27 بيتي كه به مناسب فرا رسيدن بهار و شكوفه كردن درختان در تاريخ 11 سپتامبر سال 1947 م توسط احمد زكي ابوشادي سروده شده  اشاره كرد. در اين قصيده شاعر به وطن خويش كه از آن دور است بهترين آرزوها و پاك ترین  بوسه ها را كه همچون نفس تازه بهار معطرند تقديم مي كند.
در قصيده ديگري نيز كه به مناسبت آغاز سال نو و خاطره دلخراش شهادت مصريان به دست دقيانوس پادشاه ستمگر رومي ها، توسط محمد الاسمر شاعر معروف مصري سروده شده,چنين آمده است:
قيل عيد النيروز قلت و ذكري هي عندي بالشعر و النثر احري
اين منها كل المسمي بنيروز هنا اوهناك في ارض كسري
مارياض الربيع اجمل عندي من رياض الاخلاق غصنا" و زهرا .
شاعر در اين قصيده 60 بيتي چنين مي گويد:
گفتند كه عيد نوروز آمد و خاطره به شهادت رسيدن مصريان به دست ستمگران رومي تداعي شد. گفتم بهترين تجليل از اين خاطره گفتن نثر و سرودن شعر است. آنچه ناميده مي شود به نام نوروز در اين سرزمين و يا در سرزمين خسرو پرويز كجا هستند. از اين حادثه گلستان بهار نزد من زيباتر از گلستان هاي اخلاق و شكوفه هاي آن نيستند.
در پايان خالي از لطف نيست كه به فالنامه نوروز ( يا پيش بيني ستاره شناسان در مطلع هر سال ) كه نويسنده آن هنوز براي ما شناخته نشده و استاد عبدالسلام هارون آن را در مجموعه پنجم از كتاب نوادرالمخطوطات نقل کرده  اشاره کنیم.
بطلميوس به نقل از علم دانيال درباره نوروز چنين مي گويد:
اگر نوروز مصادف با روز يكشنبه ( از برج خورشيد ) باشد، آب نيل معمولي بوده زراعت و حاصلخيزي فراوان مي شود، گندم در اول ماه توت ارزان مي شود، گوسفند و پشم تا پايان ماه ( برموده ) گران مي شود و زمستان آن سال، ملايم بوده، بيماري ها زياد مي شوند و باران شدت مي گيرد، شب هاي تابستان مهتابي مي شوند ميوه درختان خرما زياد مي شود و بركت زراعت و حاصلخيزي فراوان مي شود و پادشاه بر دشمنان خود چيره مي شود.
اگر نوروز مصادف با روز دوشنبه از ( برج قمر ) باشد،رود نيل پر آب مي شود، زراعت و كشاورزي رونق مي گيرد، درختان خرما خشك مي شوند. در بعضي از فصول سال گندم ارزان و لی در ماههاي ( كيهك تا بر موده ) گران مي شود، روغن و لباس در پنج ماه از سال گران مي شود، كشتار و خونريزي جهان را افرا مي گيرد، زمستان در آغاز فصل ملايم مي شود، بيماري و مرگ و مير و وبا شايع مي شود، عسل و خرما گران مي شود، گرما شديد مي شود، ميان پادشاهان اختلاف مي افتد.
اگر نوروز مصادف با روز سه شنبه از ( برج مريخ ) باشد، حركت رود نيل بدون وقفه ادامه مي يابد و سپس به حد معمولي مي رسد، پس از افزايش، به تدريج كاهش مي يابد، مردم بر اثر كمبود آب غمگين مي شوند ، زمستان سخت مي شود مرگ و ميرميان ترك ها و اسلاوها و زياد مي شود، خون و خونريزي زياد مي شود، زلزله رخ مي دهد، اختلاف و منازعات ميان پادشاهان پديد مي آيد.
اگر نوروز مصادف با روز چهارشنبه از ( برج عطارد) باشد، رود نيل معمولي بوده، سپس به سرعت كاهش مي يابد، بيماري و مرگ و مير ميان مردم شايع مي شود مخصوصا" كودكان . سرقت و دزدي فزوني مي يابد، گندم در ماه توت ارزان مي شود و در ماه ( بابه ) گران مي شود . در آن سال ستاره اي طلوع مي كند كه سال هاي پيش در اين سرزمين طلوع نكرده است، جنگ و جدال در اين سال كاهش مي يابد، غلات زياد مي شود، مرگ و مير مردان با شمشير زياد مي شود، منزلت و مقام پادشاهان فزوني مي يابد، ميوه ها در آخر سال كاهش مي يابد.
اگر نوروز مصادف با روز پنجشنبه از ( برج مشتري ) باشد، آب رود نيل معمولي مي شود و به 17 ذرع مي رسد، تجارت گندم رونق مي گيرد و در بعضي از سرزمين ها آتش سوزي هاي مهيبي رخ مي دهد، اين آتش سوزي ها توسط سلطان وقت صورت مي گيرد، كساني كه در اين سال سفر مي كنند دچار هلاكت مي شوند، كالاها از آغاز ماه توت تا پايان ماه كيهك ارزان مي شوند و تا پايان ماه بر مهارت گران  و دوباره در ماه بشني ارزان مي شوند. در فصل زمستان آن سال مرگ و مير زياد مي شود، ميوه ها فراوان و غلات خشك مي شود، و با در ميان زنان به خاطر دشمني ( زحل با زهره ) افزايش مي يابد، ميان پادشاهان عرب و ايران اختلاف مي افتد.
اگر نوروز مصادف با روز جمعه ( از برج زهره ) باشد، نيل پر بركت مي شود، چيزي گران نمي شود، شكار دريا و خشكي زياد مي شود،زراعت رونق مي گيرد، از بدي و شر كاسته مي شود.
اگر نوروز مصادف با روز شنبه ( از برج زحل ) باشد، آب نيل فزوني مي يابد و به 18 ذرع مي رسد، روغن گران مي شود، وبا در ميان علما و بزرگان و طبقات متوسط عرب شايع مي شود ولی  آخر سال نيكو مي شود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین