آفتابنیوز : اما آغاز به كار رسمي ستادهاي انتخاباتي كانديداهاي مطرح اين جريان گوياي واقعيتي متفاوت در اجراي اين تصميم مي باشد. چرا كه اكنون سران شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي در حالي تمام نيروي خود را براي معرفي كانديداي «صالح مقبول» اصولگرايان به كار بسته اند كه ولايتي و رضايي به عنوان دو كانديداي مطرح اين جريان در عرصه انتخابات رياست جمهوري در آخرين مصاحبه هاي خود نه تنها بر كنار نرفتن از اين عرصه تأكيد كرده اند بلكه با تجهيز و آغاز به كار رسمي ستادهاي انتخاباتي خود كادر رهبري اصولگرايان را با چالشي عمده رو به رو كرده اند. چالشي كه با انتقاد ولايتي از تعلل شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي در نتيجه گيري و معرفي كانديداي واحد وارد مرحله جديدي شده است. چرا كه اگر جبهه پيروان خط امام و رهبري به سمت تحقق اين مسأله پيش مي رود كه ميثاق نامه اي را به امضاي هر پنج كانديداي احتمالي برساند كه در صورت كسب عنوان كانديداي «اصلح» اين جريان چهار نفر ديگر علاوه بر حضور در دولت آينده او را در برگزاري انتخاباتي پرشور كمك كنند اما امروز گويي تنها علي لاريجاني گوش به فرمان فرماندهان مركز تصميم گيري شوراي هماهنگي باقي مانده است و ديگر كانديداها با نااميدي از انتخاب خود به عنوان كانديداي اصولگرايان در نيمه راه از قطار برنامه هاي انتخاباتي اين جريان پياده شده اند.
بدين ترتيب اگرچه چندي پيشتر حسين فدايي دبيركل جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي «انسجام در اصولگرايان را يكي از حسرت هاي بزرگ دوم خرداد» خوانده بود و مريم بهروزي رئيس واحد سياسي جبهه پيروان خط امام و رهبري نيز بر «عزم اصولگرايان براي عدم حضور مستقل كانديداها در انتخابات رياست جمهوري» تأكيد كرده بود. به نظر مي رسد كانديداهاي اصولگرايان چندان تمايلي به حفظ وحدت و انسجام ديكته شده ميان تشكل هاي اين جريان را ندارند.
اما اگر از زاويه اي ديگر به مسأله آغاز به كار ستادهاي انتخاباتي ولايتي و رضايي بنگريم، شايد بتوان به اين جمع بندي رسيد كه كانديداي نهايي اصولگرايان براي انتخابات نهم كسي جز علي لاريجاني نيست و ديگر كانديداها با اطلاع از تصميم گيري قطعي هسته مركزي شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي، با اين اقدام ابتكار عمل را از گروه هاي مرجع اصولگرايان گرفتند و با انتقاد از عملكرد كميته هاي تصميم گيري اين جريان تحقق اين خواست و آرزوي عسگراولادي كه در اولين همايش انتخاباتي شوراي هماهنگي از كانديداها خواسته بود را در ابهام قرار داده اند: «با انتخابات مجلس هفتم تنه و شاخه هاي درخت اصولگرايي رشد كرد، انتخابات رياست جمهوري نيز گل اين درخت و دولت كارآمد آينده اصولگرايان نيز ميوه اين درخت خواهد بود.»
بنابراين درحالي كه اصولگرايان به احتمال قوي كانديداي نهايي خود را شناخته اند، اما ديگر اصول تنظيم شده خود را از دست رفته مي بينند و اكنون بيش از آن كه نياز به ترسيم چشم اندازهاي رقابت با جبهه دوم خرداد آنان را به تكاپو وادارد، نحوه مواجهه با چالش حفظ انسجام دروني و وحدت تشكيلاتي تشكل هاي عضو به اصلي ترين ضرورت در اين جبهه تبديل شده است.
بدين ترتيب اگر چند ماهي پيشتر تحليلگران سياسي با مشاهده اقدامات اصولگرايان در شكل دهي شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي جهت حضوري يكپارچه و هماهنگ تشكل ها و احزاب اصولگرا در انتخابات رياست جمهوري اين اقدام را گامي مثبت به سمت شكل گيري فرهنگ فعاليت هاي دموكراتيك احزاب و تشكل ها ارزيابي مي كردند اما گذشت زمان و نمايان شدن اختلافات در عرصه اين فعاليت ها آنان را به اين سمت پيش مي برد كه مهر پاياني بر وحدت و يكپارچگي فعاليت هاي اصولگرايان بزنند.
اگر سران شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي به راحتي از كنار غيبت احمدي نژاد نمي گذشتند و عدم حضور شهردار تهران در اولين همايش انتخاباتي اصولگرايان را چنان كه خود او عنوان كرده بود، «مشغله كاري» فرض نمي كردند، شايد امروز اثرات جانبي اين غيبت را كمتر احساس مي كردند. چرا كه هرچند احمدي نژاد از شركت در جلسات كميته هاي تصميم گيري اصولگرايان كنار كشيد، اما هنوز هم كانديداتوري وي پايان يافته تلقي نشده و چه بسا او نيز هم چون ولايتي و رضايي حضور خود را به عنوان كانديدايي مستقل در انتخابات رياست جمهوري اعلام كند.
به هر حال امروز اگرچه سران اصولگرا هم چنان بر وحدت و انسجام دروني اين جريان تأكيد دارند اما نمايه بيروني اين جناح گوياي حقيقتي ديگر است. حقيقتي كه عبد خدايي دبيركل فداييان اين چنين به تشريح آن مي پردازد: «رسيدن اجماع در ميان محافظه كاران بعيد است چرا كه در اين طيف گروه هاي مختلف با ديدگاه هاي متفاوتي وجود دارند، ديدگاه هايي كه بعضي به سال 57 و گروه ديگر 68 و عده اي هم به سال 82 تعلق دارند.»