مریم همان مادری است كه در برابر چشمان بهتزده فرزندانش در یک بعدازظهر پاییزی داخل جوی آبی نیممتری افتاد و ناپدید شد. جوی آب کمی جلوتر به کانال عمیقی میریزد و کانالی که از شمال تهران تا شهرری و دشت ورامین امتداد دارد. بلافاصله پس از وقوع حادثه نیروهای آتشنشانی برای پیداکردن این زن دست به کار شدند. جستوجوها آغاز شد؛ اما هر چه زمان میگذشت امیدها برای پیداکردن مریم هم کمرنگ و کمرنگتر شد. نیروهای آتشنشانی طی دو هفته همه مسیر این کانال را تا جنوبیترین نقاط شهر تهران وجب به وجب گشتند، اما هیچ اثری از مریم پیدا نشد. کمکم تلاشهای مستمر جایش را به جستوجوهای موردی داد؛ اما هنوز عملیات برای پیداکردن مریم ادامه داشت. حتی تا آخرین روزهای پایانی سال ٩٥ نیروهای آتشنشانی به تلاشهایشان ادامه دادند تا شاید ردی پیدا کنند اما از مریم خبری نبود؛ تا اینکه چند روز پیش سازمان آتشنشانی پایان یافتن عملیات جستوجو را اعلام کرد.
پایان عملیات جستوجو
حالا با گذشت بیش از ٨ ماه از حادثه خیابان پاسداران، سخنگوی آتشنشانی از پایان عملیات جستوجو برای یافتن پیکر این زن خبر داده است. به گفته سیدجلال ملکی با وجود تلاش بیوقفه آتشنشانی هیچ رد و نشانی از این زن به دست نیامده است و با توجه به گذشت چندین ماه از این حادثه عملا امیدی به یافتن پیکر این زن وجود ندارد: «پس از اعلام خبر افتادن این زن در داخل جوی آب، آتشنشانها طی ۲ ماه تمام مسیرهایی را که ممکن بود پیکر این زن در آن یافت شود، گشتند؛ اما در نهایت جسدی یافت نشد. تجسسها حتی تا منطقه ورامین نیز ادامه یافت و این در شرایطی بود که حادثه در منطقه پاسداران اتفاق افتاده بود. پس از این حادثه، آتشنشانها با حضور خانواده این زن بارها کار تجسس را انجام دادند اما درنهایت و پس از گذشت چند ماه جستوجو، فرمانده اتمام تجسس آتشنشانها را اعلام کرده است.»
ملکی با اشاره به طولانیشدن این عملیات تأکید کرد: «خانواده این زن نیز پذیرفتند که آتشنشانها همه جا حتی نقاطی که دسترسي به آن بسیار دشوار و سخت هم بود را نیز جستوجو کردند و قانع شدند که پیداکردن این پیکر امکانپذیر نیست.»
بیاطلاعی خانواده زن مفقودشده از پایان جستوجوها
این در حالی است که همسر زن مفقودشده در سیلاب خیابان پاسداران هرگونه اطلاع از پایانیافتن عملیات جستوجو از سوی شهرداری را رد میکند: «در این مدت هر بار با آتشنشانی تماس گرفتیم، آنها مدعی بودند که جستوجو برای یافتن مریم به صورت موردی ادامه دارد. آنها درباره پایان عملیات هیچ صحبتی نکردند. البته که ما از شیوه جستوجوی با حداقل امکانات آتشنشانی گلایه داریم. همان شب اول حادثه نیروهای امدادی با یک نردبان، چراغ قوه و طناب شروع به جستوجو کردند. من میدانم که آتشنشانی دیگر نمیتواند همسرم را پیدا کند. آنها حتی به صحبتهای ما هم شک داشتند. من همان شب چندبار صحنه غرقشدن مریم را برای پلیس و آتشنشانی تعریف کردم. هنوز هم آن صحنه جلوی چشمانم است، من و مریم محکم دست بچهها را گرفته بودیم، من زودتر رفتم تا خودرو را روشن کنم، دیدم بچهها دیر کردند؛ از خودرو که پیاده شدم، صدای پرهام را شنیدم که داد میزد: بابا بابا مامان افتاد توی جوی آب. با شنیدن این حرف، خشکم زد، نمیدانستم چه باید بکنم؛ سراسیمه به طرف جوی آب رفتم تا نجاتش دهم ولی شدت آب به قدری زیاد بود که نتوانستم او را بگیرم و هر چه دویدم، دیگر اثری از او نبود.»
مظلوم و بلاتکلیف
اما منوچهر مردی که حالا در نبود همسرش باید پرهام ٩ ساله و هستی ٧ ساله را خودش بزرگ کند، صحبتهای دیگری هم دارد؛ از بلاتکلیفی در انجام امور اداری و تعیین تکلیف پرداخت مستمری مریم گرفته تا بینتیجهماندن شکایت آنها از شهرداری. منوچهر مقصر اصلی داغدارشدنش را شهرداری میداند: «اگر شهرداری قبل از این حادثه فکری به حال ایمنبودن این جوی آب میکرد، این بلا سر من و بچههایم نازل نمیشد. جویهای آب باید نرده داشته باشند، بهخصوص در مکانهای پرتردد، ولی متاسفانه در محل حادثهای که برای همسرم رخ داد، هیچ حفاظ و نردهای نبوده و باران شدید هم اوضاع را بدتر کرد. این برای چندمینبار است که چنین اتفاقی میافتد، اهالی محل چندبار با شهرداری تماس گرفته بودند ولی هیچ ترتیب اثری داده نشد تا مریم هم از دست برود، مقصر شهرداری است.»
او ادامه میدهد: «دیه همسر من به گردن شهرداری است، اما شکایت ما به دلیل مفقودبودن مریم به نتیجه نرسیده است. بازپرس پرونده به ما میگوید باید جنازه مریم پیدا شود، تا شکایت و دیه شما از شهرداری به جریان بیفتد. از آن طرف هم که هیچ رد و نشانی از مریم نیست.»
منوچهر همچنین از پرداختنشدن حق و حقوق همسرش از سوی تأمین اجتماعی گلایه دارد: «همسر من ٢٣سال سابقه داشت. اما تأمین اجتماعی از ما گواهی فوت میخواهد، چون مریم مفقود است، طبق قانون باید گواهی «موت فرضی» صادر شود، اما بازپرس پرونده به ما میگوید كه براساس قوانین گواهی موت فرضی برای افراد بالای ٧٥سال صادر میشود. وقتی این اتفاق افتاد، مریم ٤٢ سالش بود، یعنی ما باید تا ٣٣سال دیگر صبر کنیم تا حق و حقوق مریم پرداخت شود. این ظلم در حق من و فرزندانم است. بلاتکلیف و مظلوم ماندهایم وسط این قوانین. هیچ جایی هم جواب درستی به ما نمیدهند. تقصیر من چه بوده که باید داغ زنم را ببینم، بچههایم بدون مادر بزرگ شوند و به خاطر بیمسئولیتی و ناتوانی نیروهای امدادی از ابتداییترین حقوق هم محروم شویم. چه کسی پاسخگوی اینهاست. این اتفاق اگر در کشور دیگری افتاده بود باز هم این گونه با بازماندگان رفتار میشد؟»
او اضافه میکند: «من برای پیگیری این موضوع اگر لازم باشد، به دیدن رئیس قوه قضائیه یا رئیسجمهوری هم میروم؛ بالاخره این مشکل باید راهکار قانونی داشته باشد.»
موانع قانونی گواهی «موت فرضی»
این پرونده از همان ابتدا با شکایت خانواده مریم در شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران به جریان افتاد. بازپرس آرش صیفی، مسئول رسیدگی به این پرونده فقدانی عجیب شد. حالا نزدیک به ٩ ماه از تشکیل پرونده مفقودشدن مریم میگذرد، اما هنوز هیچ نشان روشنی برای حلوفصل آن وجود ندارد. پروندهای پیچیده که گره اصلی آن ناپدیدبودن مریم است. موضوعی که به گفته بازپرس این پرونده باعث شده تا بیشتر درخواستهای خانواده مریم به دلیل محدودیتهای قانونی بينتیجه بماند.
آرش سیفی بازپرس دادسرای جنایی تهران درباره آخرین جزییات پرونده میگوید: «مشکل اصلی نامشخصبودن وضع این زن است. از لحاظ قانونی حیات یا ممات این خانم باید تعیین تکلیف بشود؛ اما تا این لحظه اثری از او به دست نیامده است. به همین دلیل هم برخی از خواستههای خانواده این زن غیرقابل پیگیری است. تا جنازه پیدا نشود، عملا این پرونده جلو نمیرود.»
او با اشاره به قوانین موجود درخصوص حوادثی از این دست هم توضیح میدهد: «در شرایطی که کسی مفقود میشود و هیچ ردی از او به دست نمیآید، قانونگذار طی شرایطی اجازه صدور گواهی «موت فرضی» را مجاز دانسته است. اما یکی از شروط اصلی آن این است که سن فرد مفقودشده باید به ٧٥سال برسد که در این پرونده سن فرد مفقود شده ٤٢سال است. به همین دلیل دریافت حق و حقوق این خانم که وابسته به گواهی فوت است، در این شرایط معلق باقی میماند تا ردی از او پیدا شود. البته برای اموال این خانم قرار امین اموال صادر شده است. اما برای دریافت دیه از شهرداری یا صدور گواهی فوت برای سازمان تأمین اجتماعی از لحاظ قانونی باید پیکر یا نشانی دال بر فوت این خانم پیدا شود.»
ماهها از حادثه غرق شدن مریم درخیابان پاسداران تهران میگذرد، اما هنوز هیچ نشانی از او به دست نیامده است. همین هم شده تا خانواده این زن سرگردان بلاتکلیف باشند. با وجود تلاش نیروهای امدادی نشانی از او پیدا نشده. مسیر سقوط او تا کیلومترها پایینتر را جستوجو کردند، اما از مریم خبری نبود تا خانواده او میان زمین و آسمان معلق باشند. درواقع قانون مریم را مفقود میداند و به همین دلیل هم پیگیریهای حقوقی و تشریفات اداری دراتباط با این زن همه به مشکل خورده است. همسر مریم از این بلاتکلیفی خسته شده، زن او از لحاظ قانونی مفقود است اما نیروهای آتشنشانی از بینتیجه بودن چندماه جستوجو و پایان عملیات خبر میدهند و این بلاتکلیفی همچنان ادامه دارد.
جان انسانها براتون اهمیت نداره