آفتابنیوز : محمد بن سلمان، ولیعهد جدید ملک سلمان، همزمان با حفظ سمت در مقام وزیر دفاع، به معاونت رئیس شورای وزیران عربستان هم منصوب شد. این رویداد که در تضاد با وصیت موسس آلسعود و رویه و سنت انتقال قدرت در خاندان سعودی است، در برخی رسانهها زلزله سیاسی و در برخی دیگر کودتای جانشینی در عربستان نام گرفت.
به عبارتی محمد بن سلمان که در کانون این تغییر قرار دارد، با استفاده از موقعیت پادشاهی پدر، در اقدامی بیسابقه قدرت را به شکل مستقیم و موروثی برای خود تضمین کرد، و دست دیگر مدعیان نسل اول و دو قدرت را از رسیدن به تاج و تخت عربستان دور کرد.
تغییر در سنت انتقال قدرت
قدرت در عربستان طی وصیت ملک عبدالعزیز آلسعود، موسس خاندان سعودی بین پسران وی دست به دست میشد. اما با گذشت 74 سال از مرگ ملک عبدالعزیز، ملک سلمان مسیری متفاوت را در پیش گرفت، و با عبور از اصل جانشینی فرزندان عبدالعزیز زمینه را برای قدرتیابی نسل دوم خاندان سعودی فراهم کرد.
در این چارچوب ملک سلمان در دو سال گذشته در چندین مرحله دست به تغییر آرایش قدرت در مناصب مختلف قدرت در عربستان زد و تصفیه حساب خانوادگی، مدعیان قدرت را از مصادر امور برکنار و وابستگان خود را منصوب کرد.
یکی از مهمترین تغییرات در یازدهم اردیبهشت 1394 و تنها 4 ماه از مرگ «ملک عبدالله بن عبدالعزیز» روی داد که طی آن ملک سلمان با صدور فرامینی دست به تغییرات اساسی در ساختار سیاسی زد. در این میان مهمترین تغییر، برکناری برادرش «مقرن بن عبدالعزیز» از ولیعهدی و نائبرئیسی شورای وزیران و انتصاب «محمد بن نایف» به ولیعهدی و فرزندش «محمد بن سلمان» به جانشینی ولیعهد بود.
ملک سلمان در مراحل بعدی نیز به تغییرات هدفمند در ساختار قدرت ادامه داد، اما سرانجام فرمان دیروز ملک سلمان نشان دادد که هدف اصلی وی در عبور از وصیت موسس آل سعود، موروثی کردن قدرت و انتقاتل مستقیم آن به فرزندش محمد بوده است.
در این چارچوب محمد بن نایف، شاهزاده ذینفوذ سعودی به رغم سوابق طولانی در وزارت کشور و ارتباطات نزدیک خارجی از جمله با آمریکا برکنار شد؛ و ملک سلمان 31 ساله که تنها از زمان پدر وارد ردیف اول قدرت در پادشاهی سعودی شد به جانشینی رسید.
دو سال زمینه سازی برای جانشینی
بن سلمان در دو سال گذشته در سمت جانشین ولیعهد و وزیر دفاع تلاش وسیعی برای معرفی خود به عنوان عامل تعیین کننده در دربار پدر و تصمیم ساز در ساختار سیاسی آلسعود انجام داد. در سطح منطقهای جنگ یمن، بحران قطر و افزایش حمایت از گروههای تکفیری و تشدید تنش با ایران متاثر از نفوذ بن سلمان در ساختار تصمیمسازی عربستان جدید اتخاذ شد.
در این چارچوب بن سلمان با نفوذ بر رسانههای سعودی تلاش کرد خود را طراح و صحنهگردان اصلی تصمیمات در خاندان سعودی معرفی کند.
تنظیم، تصویب و انتشار چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان به عنوان برنامه توسعه بلند پروازانه آل سعود یکی از اقداماتی است که بن سلمان در کانون آن قرار گرفت و توجهات داخلی و خارجی را در زمینه طراحی و توسعه آینده عربستان به سوی خود معطوف کرد.
طراحی و مدیریت جگ یمن در کنار تلاشهای داخلی برای تسلط بر گارد ملی عربستان که ضامن و حافظ خاندان سعودی و هیات بیعت به عنوان تصمیم گیران درباره آینده قدرت در عربستان است، گامهای بعدی بن سلمان برای سیطره بر حوزههای امنیتی، نظامی و اطلاعاتی در عربستان بود.
در همین چارچوب برنامه تحریم و فشار بر قطر نیز به صورت مستقیم و زیر نظر محمد بن سلمان طراحی و اجرا شد، تا فرصت هر گونه اثرگذاری احتمالی قطر در فرایند انتقال قدرت در عربستان را از میان ببرد.
تیم تبلیغاتی و رسانهای بن سلمان هم با صرف هزینههای کلان و لابی با رسانههای غربی مانند «سی ان ان» یا «بلومبرگ»، برای مصاحبه با بن سلمان تلاش زیادی برای مطرح کردن وی به جای محمد بن نایف داشتهاند.
جلب حمایتهای خارجی
بن سلمان همچنین با سفرهای خارجی متعدد در ماههای اخیر تلاش به برقراری ارتباط با کانونهای قدرت منطقهای و بینالمللی با هدف تضمین شرایط جانشینی خود کرد.
بن سلمان سفر شهریور ماه سال 1395 به چین و ژاپن با تشریفاتی فراتر از جایگاه خود، نشان داد که در آینده سیاسی عربستان نقشی فراتر از وزیر دفاع و جانشینی ولیعهد خواهد داشت.
این سفر به جهت دیدار با دو خریدار اصلی نفت عربستان برای بن سلمان دارای اهمیت بالایی بود. به ویژه آنکه بن سلمان در این سفر به عنوان نماینده عربستان در نشست گروه 20 در هانگژوی چین حضور داشت، و فرصت یافت با مقامات 19 اقتصاد برتر جهان رایزنی و شخصیت نوظهور و ناشناس خود را معرفی کند.
سفر اول فروردین ماه بن سلمان به آمریکا و دیدار وی با ترامپ نخستین گام برای جلب موافقت واشنگتن جهت برکناری محمد بن نایف و نشستن در مقام ولیعهدی شاه عربستان بود.
متقاعد کردن واشنگتن به برکناری محمد بن نایف از ولیعهدی عربستان به دلیل همکاریهای وسیع و طولانی وی با آمریکا به ویژه در شناسایی و مبارزه با القاعده برای همواره کردن راه جانشینی بن سلمان اهمیت زیادی داشت.
به همین دلیل بن سلمان با استفاده از علایق رئیس جمهور تاجر پیشه آمریکا، با وعده قرارداد 460 میلیارد دلاری حمایت آمریکا از جانشینی خود تضمین کرد. نتیجه این سفر و توافقات پشت پردن بن سلمان در آمریکا سفر جنجالی و پرهزینه دونالد ترامپ به عربستان و نشست نمایشی ریاض با حضور سران دهها کشور عربی اسلامی بود، که از منظر قدرت در عربستان، بسترهای معرفی بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید عربستان را فراهم کرد.
محمد بن سلمان پس از آن هم در نهم خرداد ماه گذشته به روسیه رفت، سفری که فاقد دستور کار و نتیجه مشخصی بود؛ و باید تنها تلاشی برای معرفی بن سلمان به مقامات کاخ کرملین ارزیابی شود.
بن سلمان در سفرهای منطقهای هم به ویژه در دیدار از مصر، امارات و پاکستان، کوشید شرایط را برای همراهسازی متحدان منطقهای مهم عربستان با تغییر قدرت در خاندان سعودی فراهم کرد.
در این چارچوب بنسلمان در یازدهم شهریور ماه سال 95 در مسیر سفرش به ژاپن و چین، توقفی غیرمنتظره و سه ساعته در اسلامآباد داشت.
پاکستان به عنوان یک قدرت دارای سلاح هستهای و ارتشی بزرگ یکی از متحدان راهبردی عربستان در منطقه است.
در این چارچوب تلاش برای همراه سازی پاکستان با جنگ یمن یکی از اهداف بن سلمان بود. اما برخی منابع گمانهزنیهایی درباره چشم طمع بن سلمان به تسلیحات هستهای پاکستان مطرح کردهاند. به این معنا که بن سلمان میکوشد با متقاعد کردن پاکستان به واگذاری سلاح هستهای به ریاض و یا تحکیم بیشتر روابط دفاعی و امنیتی با عربستان به عنوان یک کشور دارای بمب اتم در شرایط نیاز در کنار عربستان قرار گیرد.
سفر منطقهای دیگری که بن سلمان در مسیر هماهنگیهای خارجی برای انتقال قدرت به نفع خود انجام داد. دیدار مهم وی از امارات در فروردین ماه سال 1395 بود.
در این سفر محمد بن سلمان مذاکرات مهمی با محمد بن زاید ولیعهد 56 ساله امارات داشت.
بن زاید درباره نتایج دیدارش با بن سلمان گفت: «ما مذاکرات موفقیت آمیزی پیرامون اختلافات مرزی در دو منطقه خورالحدید و واحة البریمی با عربستان داشتهایم و طی جلسات طولانی با محمد بن سلمان وی عقب نشینی عربستان از این مناطق را در قبال شروطی پذیرفت.»
وی با حمایت تلویحی از انتقال قدرت مد نظر بن سلمان در عربستان گفت: ما از جانشین ولیعهد عربستان برای رسیدن به ریاست حمایت کرده و سیاست جدید عربستان را با فرماندهی ایشان و با نگاه تیزبینش به حوادث منطقه، میستاییم.
متقاعب این خبر تحلیلهای وسیعی در محافل عربی درباره اتحاد راهبردی محمد بن سلمان و محمد بن زاید مطرح شد.
یاسر ابو هلاله رییس شبکه الجزیره در صفحه فیس بوک خود خبر مهمی مبنی بر توطئه محمد بن زاید و محمد بن سلمان علیه شیخ خلیفه از زبان سلطان بن خلیفه منتشر کرد و نوشت:
«سلطان بن خلیفه با اشاره به یک سری اطلاعات مهم و سری گفت: دیدارهای صمیمی و محرمانه محمد بن زاید و محمد بن سلمان از زمان ولیعهد شدن بن سلمان در عربستان، افزایش یافته است. در پی دیدار اخیر بن سلمان از امارات، عربستان از منطقه خور العدید به نفع امارات کنار کشید. بر ما پوشیده نیست که بن سلمان برای جلب حمایت امارات از پادشاهی خود در عربستان، با محمد بن زاید توافق کرده و در همین چارچوب تصمیم گرفتهاند، شیخ خلیفه را از قدرت کنار کنند.»
به هر تقدیر جانشین جوان و جویای نام سعودی اکنون مترصد نشستن بر جای پدر 81 ساله خود است که از بیماریهای متعدد به ویژه آلزایمر رنج میبرد. طبعا مروری بر عملکرد دو ساله بن سلمان در مصدر تصمیمسازی عربستان گویای آن است که وی در حالی به منابع سرشار مالی و منابع نفتی، ذخایر فراوان نظامی – تسلیحاتی، و موقعیت نزدیکی با ایالات متحده آمریکا دست یافته است، که هنوز درک دقیقی از معادلات قدرت و امنیت در منطقه و جهان ندارد، و با بلندپروازیهای خود میتواند آیندهای مبهم را برای خاندان سعودی ترسیم کند. آیندهای که ناگزیر، تحولات منطقهای را هم تحت تاثیرگذار قرار خواهد داد، و به همین دلیل باید مورد تحلیل و ارزیابی دقیقتر قرار گیرد.
یوسف اسماعیلی