خانه ای که دیگر امن نیست
آفتاب‌‌نیوز : 
نیلوفر تا دو سال قبل با مادربزرگش زندگی می کرده تا اینکه مادربزرگ 70ساله با پیرمردی ازدواج می کند که حاضر به نگهداری از این دختر نیست و نیلوفر به بهزیستی سپرده می شود .
سمانه کلاس دوم راهنمایی است .او هم شاگرد اول کلاس است و علاوه بر این به کلاس زبان هم می رود.خواهر سمانه که در این مرکز زندگی می کرده هفته قبل و پس از رسیدن به سن 18سالگی و پایان دوره دبیرستان ازدواج کرده است .پدر معتاد سمانه برای تامین هزینه های اعتیاد،مادرشان را تاحد مرگ کتک می زده تا او را راضی به تن فروشی کند .مادر بر اثر شدت ضربه ای که توسط پدر به سرش وارد می شود دچار ضربه مغزی می شود و در بیمارستان بستری می شود و فقط قبل از مرگ می تواند نجات دخترانش از چنگال پدر معتادشان را خواستار شود.
مریم نیز18ساله است و به زودی باید از این مرکز برود.مریم برای تامین هزینه های اعتیاد پدرش در سنین زیر 12سالگی به مردان دیگری اجاره داده شده است .....مریم هم فرزند طلاق است و دلش می خواهد بزودی دست به کار شود تا بتواند هرماه برای دو برادرش پولی هرچند اندک بفرستد تا کمتر مورد آزار نامادری قرار بگیرند.
همه این دختران سرگذشتهای مشابهی دارند و همه آنان نیز یک آرزو دارند:زندگی با خانواده .و چقدر سخت است تحمل نگاه نیلوفر که با چشمان اشک آلود می گوید:"کدام بچه ای دوست ندارد با خانواده اش زندگی کند" و تحمل نگاههای دختران دیگری که می توان ترس از بی تکیه گاه بودن و ترس از نداشتن خانواده در چشمان تک تک آنها موج می زند.
آملی ،حقوقدان ،بروز اینگونه جرایم را در خانواده های در معرض بحران می داند و می گوید:در این خانواده ها ،پیوندهای فرهنگی ،اخلاقی و اجتماعی با هنجارهای کل جامعه قطع می شود و این خود از فقر و محرومیت ناشی می شود حال این فقر می تواند فقر مالی باشد و یا فقر فرهنگی .تبعات این فقرهم بوجود آمدن فرهنگی است که از آن با نام لمپنیسم یاد می شود و اعتیاد، بازتاب لمپنیسم است .
وی می افزاید: در شرایطی که امکان ایجاد اشتغال برای افراد مهیا نیست ،طبعا خانواده به عنوان یک محیط فرهنگی و اجتماعی در عملکردهای خود دچار اختلال می شود و هرچقدر این اختلال افزایش یابد،تضاد فرهنگ خانواده با هنجارهای اجتماعی موجود بیشتر می شود و ارتباط خانواده به عنوان یک سیستم و نظام از کلیه خرده سیستم ها قطع می شود و در این شرایط است که آسیب های اجتماعی ای بوجود می آیند که عینی ترین موارد آن دزدی،اعتیاد،فحشا و تن فروشی است .
آملی می گوید:در این سالها کودکانی که درخانواده های بدسرپرست زندگی می کنند و مواردی مشابه دختران ذکر شده دارند،در مراکز شبه فرهنگی که جایگزینی برای خانواده است ،نگهداری می شوند تا از بحرانها و آسیب های اجتماعی موجود در این خانواده ها بدور باشند اما نکته اینجاست که این کودکان به هر دلیل تمایل دارند وابستگی های خانوادگی را حفظ کنند و این موضوع در نوجوانانی که در سنین بلوغ قرار گرفته اند به شکل حادتری خود را نشان می دهد و باعث می شود این افراد در معرض بحرانهای بیشتری قرار بگیرند .به همین دلیل باید تلاش مسئولان ایجاد مکانیسم های بازدارنده و محدودکننده آسیبهای اجتماعی باشد که این امر از طریق برنامه ریزی های اصولی و راهبردی برای توسعه متوازن و پایدار و آموزش بیشتر خانواده ها می تواند صورت پذیرد .
طبق ماده 82قانون مجازات اسلامی ،زنای با محارم نسبی به هر شکلی مستوجب اعدام است.از سوی دیگر مجازات به فحشا کشاندن شخص طبق تبصره ماده 639قانون مجازات اسلامی ،یک تا ده سال زندانی است . مسلما دختری که برای تامین هزینه های اعتیاد پدر خویش توسط وی به فحشا کشانده می شود ، و یا دختری که در خانواده های نابهنجار مورد تعرض یکی از محارم نسبی از قبیل پدر و برادر خویش قرار می گیرد به دلیل ترس از اعدام پدر، در این زمینه سکوت اختیارمی کنند .براستی چه باید کرد؟
نیلوفر تا دو سال قبل با مادربزرگش زندگی می کرده تا اینکه مادربزرگ 70ساله با پیرمردی ازدواج می کند که حاضر به نگهداری از این دختر نیست و نیلوفر به بهزیستی سپرده می شود . سمانه کلاس دوم راهنمایی است .او هم شاگرد اول کلاس است و علاوه بر این به کلاس زبان هم می رود.خواهر سمانه که در این مرکز زندگی می کرده هفته قبل و پس از رسیدن به سن 18سالگی و پایان دوره دبیرستان ازدواج کرده است .پدر معتاد سمانه برای تامین هزینه های اعتیاد،مادرشان را تاحد مرگ کتک می زده تا او را راضی به تن فروشی کند .مادر بر اثر شدت ضربه ای که توسط پدر به سرش وارد می شود دچار ضربه مغزی می شود و در بیمارستان بستری می شود و فقط قبل از مرگ می تواند نجات دخترانش از چنگال پدر معتادشان را خواستار شود.
مریم نیز18ساله است و به زودی باید از این مرکز برود.مریم برای تامین هزینه های اعتیاد پدرش در سنین زیر 12سالگی به مردان دیگری اجاره داده شده است .....مریم هم فرزند طلاق است و دلش می خواهد بزودی دست به کار شود تا بتواند هرماه برای دو برادرش پولی هرچند اندک بفرستد تا کمتر مورد آزار نامادری قرار بگیرند.
همه این دختران سرگذشتهای مشابهی دارند و همه آنان نیز یک آرزو دارند:زندگی با خانواده .و چقدر سخت است تحمل نگاه نیلوفر که با چشمان اشک آلود می گوید:"کدام بچه ای دوست ندارد با خانواده اش زندگی کند" و تحمل نگاههای دختران دیگری که می توان ترس از بی تکیه گاه بودن و ترس از نداشتن خانواده در چشمان تک تک آنها موج می زند.
آملی ،حقوقدان ،بروز اینگونه جرایم را در خانواده های در معرض بحران می داند و می گوید:در این خانواده ها ،پیوندهای فرهنگی ،اخلاقی و اجتماعی با هنجارهای کل جامعه قطع می شود و این خود از فقر و محرومیت ناشی می شود حال این فقر می تواند فقر مالی باشد و یا فقر فرهنگی .تبعات این فقرهم بوجود آمدن فرهنگی است که از آن با نام لمپنیسم یاد می شود و اعتیاد، بازتاب لمپنیسم است .
وی می افزاید: در شرایطی که امکان ایجاد اشتغال برای افراد مهیا نیست ،طبعا خانواده به عنوان یک محیط فرهنگی و اجتماعی در عملکردهای خود دچار اختلال می شود و هرچقدر این اختلال افزایش یابد،تضاد فرهنگ خانواده با هنجارهای اجتماعی موجود بیشتر می شود و ارتباط خانواده به عنوان یک سیستم و نظام از کلیه خرده سیستم ها قطع می شود و در این شرایط است که آسیب های اجتماعی ای بوجود می آیند که عینی ترین موارد آن دزدی،اعتیاد،فحشا و تن فروشی است .
آملی می گوید:در این سالها کودکانی که درخانواده های بدسرپرست زندگی می کنند و مواردی مشابه دختران ذکر شده دارند،در مراکز شبه فرهنگی که جایگزینی برای خانواده است ،نگهداری می شوند تا از بحرانها و آسیب های اجتماعی موجود در این خانواده ها بدور باشند اما نکته اینجاست که این کودکان به هر دلیل تمایل دارند وابستگی های خانوادگی را حفظ کنند و این موضوع در نوجوانانی که در سنین بلوغ قرار گرفته اند به شکل حادتری خود را نشان می دهد و باعث می شود این افراد در معرض بحرانهای بیشتری قرار بگیرند .به همین دلیل باید تلاش مسئولان ایجاد مکانیسم های بازدارنده و محدودکننده آسیبهای اجتماعی باشد که این امر از طریق برنامه ریزی های اصولی و راهبردی برای توسعه متوازن و پایدار و آموزش بیشتر خانواده ها می تواند صورت پذیرد .
طبق ماده 82قانون مجازات اسلامی ،زنای با محارم نسبی به هر شکلی مستوجب اعدام است.از سوی دیگر مجازات به فحشا کشاندن شخص طبق تبصره ماده 639قانون مجازات اسلامی ،یک تا ده سال زندانی است . مسلما دختری که برای تامین هزینه های اعتیاد پدر خویش توسط وی به فحشا کشانده می شود ، و یا دختری که در خانواده های نابهنجار مورد تعرض یکی از محارم نسبی از قبیل پدر و برادر خویش قرار می گیرد به دلیل ترس از اعدام پدر، در این زمینه سکوت اختیارمی کنند .براستی چه باید کرد؟
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید