کد خبر: ۴۶۷۲۶
تاریخ انتشار : ۰۲ خرداد ۱۳۸۵ - ۱۴:۳۳

چالشهاي روابط ايران و غرب (ناگفته هاي روابط ايران و آلمان)

آفتاب‌‌نیوز : مقدمه
در طول تاريخ روابط سياسي ايران با كشورهاي ديگر، روابط با آلمان همواره از اهميت ويژه اي برخوردار بوده است. از زمان بيسمارك و سفر ناصرالدين شاه قاجار به آلمان تاكنون، رابطه دوستي بين ايران و آلمان تقريباً بدون وقفه تداوم داشته است. در عين حال روابط اقتصادي بين دو كشور نيز تا اندازه اي گسترش يافته است به طوري كه امروزه در حدود 30 درصد از توان صنعتي ايران بر پايه ي فن آوري آلمان قرار دارد. در طول جنگ جهاني دوم روابط دوستانه تهران – برلين به موضوع مورد توجه جهاني مبدل شد و مخالفتهايي را از جانب متفقين برانگيخت كه در نتيجه آن بخشي از خاك ايران در سال 1941 به وسيله ي اتحاد جماهير شوروي و بريتانيا به تسخير درآمد. بعد از سال 1324 شمسي (1945 ميلادي)، ايران همچون بخش اعظم آلمان، در كنترل متفقين باقي ماند. پس از انقلاب اسلامي در سال 1357 ايران توانست از سلطه آمريكا آزاد شود، اما در طول جنگ با عراق در سالهاي (1357تا1368) – كه از سوي عراق آغاز شد – ايران با مشكلات جديد بسياري مواجه گرديد. در چنين برهه ي دشواري، آلمان تنها ميانجي ديپلماتيك غربي ايران باقي ماند.

با روي كار آمدن دولت آقاي هاشمي رفسنجاني و پذيرفته شدن آتش بس بين تهران و بغداد در سال 1368، دوره اي در تاريخ ايران آغاز گرديد كه شاخصه ي آن بازسازي در داخل به همراه تحكيم روابط خارجي بود. در همان زمان، و در سال 1369 آلمان شرقي و غربي بار ديگر با هم متحد شدند و اين واقعه تاريخي، آلمان را قادر ساخت تا حداقل به صورت رسمي استقلال خود را (متعاقب گفتگوهاي چهار به علاوه دو، كه در آن قدرتهاي متفق استقلال را به آلمان و برلين به مثابه ي يك كل بازگرداندند)، بازيابد. در اين زمان رابطه بين ايران و آلمان از اهميت فراواني برخوردار بود، زيرا بعد از چند دهه، اكنون دو كشور قادر بودند تا نوع جديدي از رابطه را بنياد نهند.

با اين دو تحول مهم در ايران و آلمان زمينه ي جديد ارتقا روابط دو جانبه فراهم شد. روابط ديپلماتيك بين دو كشور آن چنان قوتي يافت كه در سالهاي 1369 تا 1375 بيش از 300 هيئت سياسي، اقتصادي، فرهنگي، قضايي و پارلماني ايراني و آلماني در سطوح مختلف، بين دو كشور مبادله شدند كه شامل تقريباً نيمي از وزيران كابينه هاي ايران و آلمان نيز مي شد. چنانچه آلمان و ايران پس از انقلاب، براي نخستين بار كميسيونهاي مشتركي را در زمينه هاي: اقتصادي، محيط زيست، حمل و نقل، فرهنگي و پارلماني ايجاد كردند. حجم تجارت بين دو كشور به رقم بي سابقه اي در حدود ده ميليارد مارك رسيد. وزير اطلاعات ايران، علي فلاحيان، و همتاي آلماني او براي نخستين بار در سالهاي 1371 و 1372 از كشورهاي يكديگر ديدار كردندو بناي روابط اطلاعاتي بين دو كشور را پايه گذاري نمودند. در تمام نشستهاي سران كشورهاي صنعتي در اين دوره، آلمان قطعنامه هاي بر ضد ايران را كه (از سوي ايالات متحده پيشنهاد مي شد.) رد كرده و يا مي كوشيد لحن آن را ملايم تر كند. در طول دوره اي كه ايران از بحران بدهي خارجي رنج مي برد، به ويژه در سال 1373 كه اين كشور دستخوش شديدترين بحران اقتصادي بين المللي خود در بعد از انقلاب اسلامي شد، آلمان با زمان بندي مجدد برنامه ي بازپرداخت ميلياردها مارك بدهي تهران، رهبري كشورهاي غربي در حمايت از تهران را بر عهده گرفت. از اوايل دهه 1369، براي نخستين بار پس از پيروزي انقلاب اسلامي، سران ايران و آلمان به طور منظم با يكديگر تماس گرفته و در مورد مسائل مهم منطقه اي و بين المللي تبادل نظر مي كردند.

گسترش روابط بين تهران و بُن از سال 1369 به بعد، مورد توجه وسيع رسانه هاي جهان قرار گرفت، به طوري كه رسانه هاي خبري بين المللي آن را به عنوان يك «رابطه ي ويژه» توصيف كردند. به هر حال، هم زمان با رشد بي سابقه ي روابط ايران و آلمان در طول دوره ي 1369 تا 1375، عواملي نيز روابط دوستانه بين اين دو كشور را به چالش كشيدند. در طول سالهاي 1375 و 1376 اين رابطه به يك بحران جدي مواجه شد. فشارهاي بريتانيا، اسراييل و ايالات متحده بر عليه بهبود روابط ايران و آلمان، به همراه حوادثي چون ترور رهبران كرد در رستوران ميكونوس در برلين، ترور رضا مظلومان (معاون اسبق وزير آموزش و پرورش ايران در پاريس)، دستگيري و محاكمه شهروندان آلماني در ايران، دستگيري فرج سركوهي به اتهام جاسوسي براي آلمان، و بالاخره حكم دادگاه برلين در قضيه ميكونوس، همگي از جمله عواملي بودند كه اين نوع رابطه جديد را دستخوش بحران كردند.

در پرتوي روند كلي به سوي بهبود روابط بين ايران و آلمان در سالهاي 1369 تا 1375 و در نظر گرفتن اين حقيقت كه هر دو طرف معتقد بودند كه روابط بهتر به سود آنها خواهد بود، با وقوع يكباره ي بحران سالهاي 6-1375 و به دنبال آن، وخامت روابط ايران – آلمان، اين سؤال مطرح مي شود كه عوامل اصلي اين بحران چه بودند؟ به طوري كه تجزيه و تحليل روابط ايران و آلمان به ويژه بعد از وحدت دو آلمان تا سال 1376 (بحران ميكونوس) و عواملي كه منجر به بحران سالهاي 6-1375 گرديدند، دغدغه اصلي نويسنده در اين تحقيق را تشكيل مي دهند. نويسنده اميدوار است بتواند به عنوان فردي كه مسئوليتي هم در اين رابطه به عهده داشته، سهمي مهم در بررسي اين موضوع داشته باشد. دليل عمده ديگر در نگارش اين كتاب فقدان منابع و كتب در خصوص روابط خارجي ايران با آلمان در اين مقطع زماني مي باشد زيرا به دليل وجود شرايط و حساسيتهاي مسائل مطروحه ظاهراً هيچ گونه كتابي درباره ي اين موضوع به زبان انگليسي، آلماني و فارسي منتشر نشده است. البته رسانه هاي خبري دنيا شامل راديو و تلويزيونها به طور پراكنده و بسيار گسترده، گزارشاتي درباره ي حوادث اين دوره منتشر كرده اند. با اين حال مقاله يا اثري درخور توجهي به جز مطالعه در مورد روابط ايران و آلمان كه قبل از دوره ي مورد نظر يعني در سال 1368 توسط مؤسسه پژوهشي و مطالعات بازرگاني تهران وابسته به بخش برنامه ريزي و نشر اطلاعات وزارت بازرگاني ايران چاپ شد، وجود ندارند.

به دليل فقدان تحليل كامل و دقيق، هدف پژوهش حاضر بررسي جامع رابطه ي ميان ايران و آلمان پس از اتحاد دو آلمان است. تا به منظور برطرف ساختن هرگونه كاستي و ابهام، ضمن تبيين تاريخچه مختصري درباره ي روابط ايران و آلمان از آغاز تا پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 و پس از آن تا اتخاذ آلمان در سال 1369 به چالشهاي بين دو كشور پرداخته شود.

پژوهش حاضر بر اطلاع مؤلف از واقعيات به عنوان سفير ايران در آلمان طي دوره ي مورد نظر متكي است. قابل ذكر است كه دسترسي به مواضع سياسي ايران و نيز واكنشهاي جامعه بين المللي و كشور آلمان نسبت به آن از طريق ابزار ديپلماتيك براي مؤلف فراهم بوده است. از آنجا كه مؤلف تا زمان معيني در حل مشكلات برخي از رويدادهاي مورد بحث نقش داشته است، طبيعي است كه اين امر درباره ي بي طرفي اين پژوهش ايجاد شبهه نمايد. اميد است كه دسترسي به اطلاعات از سوي منابع گوناگون از هر دو طرف، مؤلف را در موضعي قرار دهد كه بتواند ديدگاهي بي طرفانه و منصفانه اتخاذ نمايد.

فهرست
پيشگفتار
مقدمه
فصل 1- مباني نظري سياست خارجي آلمان و ايران؛ 1- آلمان؛ 2- ايران
فصل 2- تاريخچه ي روابط ايران و آلمان قبل و بعد از انقلاب اسلامي؛ روابط ايران و آلمان از آغاز تا وحدت مجدد دو آلمان؛ روابط سياسي بعد از انقلاب تا وحدت دو آلمان؛ روابط فرهنگي ايران و آلمان قبل از انقلاب؛ روابط فرهنگي ايران و آلمان بعد از انقلاب تا وحدت دو آلمان؛ روابط نظامي قبل و بعد از انقلاب اسلامي ايران با آلمان فدرال؛ روابط جمهوري اسلامي ايران با آلمان فدرال در بخش انرژي؛ تاريخ روابط اقتصادي جمهوري اسلامي ايران با آلمان فدرال
فصل 3- توسعه روابط دوجانبه: 1376-1369؛ در حوزه سياسي؛ تبادلات علمي و فرهنگي؛ در حوزه روابط اقتصادي؛ نتيجه گيري
فصل 4- محدوديتهاي سياست خارجي آلمان و ايران: نقش بازيگران خارجي؛ نقش بازيگران خارجي: ايالات متحده بريتانيا و اسراييل؛ نتيجه گيري
فصل 5- موضوعات مورد اختلاف طرفين: سلاحهاي كشتار جمعي و روند صلح خاورميانه؛ سلاحهاي كشتار جمعي و سلاحهاي متعارف؛ روند صلح خاورميانه؛ نتيجه گيري
فصل 6- موارد عدم توافق در روابط دوجانبه: تروريسم و مسائل امنيتي؛ تروريسم؛ مشكلات و اختلافات در روابط ايران – آلمان بر سر تروريسم؛ نتيجه گيري
فصل 7- بحران ميكونوس و نتايج آن؛ پيامدهاي ديپلماتيك؛ تبادلنامه ميان كهل صدراعظم آلمان و رفسنجاني رئيس جمهور ايران؛ آرامش نسبي پس از تبادلنامه ميان رهبران سياسي؛ رأي دادگاه برلين: تخريب كامل روابط؛ ايران، آلمان و اتحاديه اروپا: اقدامات متقابل؛ نقش ايالات متحده انگلستان و اسراييل؛ سياسي بودن رأي دادگاه برلين
فصل 8- گفتگوهاي انتقادي: اتحاديه اروپا، آلمان و ايالات متحده آمريكا؛ بحث حقوق بشر در سياست خارجي اروپا؛ سياست آلمان در قبال ايران؛ سياست ايالات متحده در قبال ايران؛ ارزيابي سياست «گفتگوهاي انتقادي»
فصل 9- تصميم گيري در سياست خارجي و مديريت روابط دوجانبه؛خلاصه ي نتايج
ضمايم؛ ضميمه اول: ليست حوادث عليه اتباع ايراني مقيم خارج از كشور (1979-1996)؛ ضميمه دوم: متن نامه سركوهي در جرايد آلمان (ضميمه)؛ ضميمه سوم: متن كامل رأي دادگاه برلين و ضميمه آن
پانوشتها
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین