آفتابنیوز : فوتبال، محبوبترين و تاثيرگذارترين رشته ورزشي، نام ايران را بر سر زبانها انداخت.
صعود به مرحله پاياني رقابتهاي جامجهاني افتخاري بود كه از جمع تمام كشورهاي جهان تنها به سيو دو تيم از جمله ايران رسيد. پس از آن جشن صعود، فراز و نشيبهاي بسيار، قرعهكشي در لايپزيگ و همگروه شدن با مكزيك، پرتغال و آنگولا، بازيهاي دوستانه و دردسرهايش نوبت خداحافظي رسيد، خداحافظي هواداران با سربازان وطن پيش از سفر به آلمان.
در جشن پرواز در جريان ديدار دوستانه تيم ملي با بوسني ورزشگاه پايتخت پر نشد. آيا اكنون هواداران براي بدرقه نماينده كشورشان به فرودگاه مهرآباد خواهند آمد؟ اين پرسشي بود كه ما را به خودش مشغول كرده بود. تقريبا هر سيودو تيم راه يافته به مرحله پاياني در ميان تشويق هوادارانشان راهي فرودگاه شدند و به آلمان پرواز كردند. مگر ميشود هواداران ايراني كه در جهان بيهمتا هستند تيم ملي را درست در لحظههايي كه به روحيه و اميد نياز دارند رها كنند؟
ساعت 22:30 شامگاه شنبه در برابر ترمينال دو فرودگاه مهرآباد هواداران بسياري با پرچمهاي ايران براي آمدن اتوبوس تيم ملي لحظه شماري ميكردند، هر لحظه به تعداد آنها افزوده ميشد جمعيت برابر درهاي ورودي ترمينال به اندازهاي زياد بود كه نيروهاي پليس و امنيتي ديگر اجازه نميدادند كسي داخل شود به جز اين كه در دست او بليت پرواز يا كارت خبرنگاري باشد، اما تقريبا همان اندازه هواخواهان متعصب ستارگان پارسي داخل سالن بودند.
اين صحنهها خبرنگاران و مسافران خارجي را تحت تاثير قراردارد. تصويربردار شبكه تلويزيوني RTL ميكوشد تا يك صحنه را هم از دست ندهد. بامداد يكشنبه قسمت پروازهاي خارجي فرودگاه بزرگ و قديمي پايتخت از حالت طبيعي خارج شده بود. همه نام ايران را فرياد ميكشيدند ودر انتظار اتوبوسي بودند كه سرنشينانش هفته آينده بايد آنها را سرشار از غرور و عزت كنند.
با رسيدن اتوبوس ازدحام جمعيت به گونهاي بود كه نيروهاي امنيتي اجازه ندادند درهاي اتوبوس باز شود، پس از مدتي تصميم گرفته شد با انتقال اتوبوس به مكان ديگري، بازيكنان دور از هواداران از مسير ويژهاي به قسمت كنترل بليت و رواديد وارد شوند. هواداران و خانواده بازيكنان از پشت درهاي شيشهاي عزيزانشان را صدا ميكردند آنها هم كه در قسمت ويژه در محاصره خبرنگاران بودند به ابراز احساسات و خداحافظي آنها پاسخ ميدادند. آنها همه كساني را كه در سالن بودند را مادر، پدر، خواهر و برادرانشان ميدانستند.
اين بدرقه ايراني، برانكو ايوانكوويچ، سرمربي كروات ايران را هم تحت تاثير قرار داد. او برابر دوربينهاي تلويزيوني گفت: «تعجب نكردم. از هواداران ايراني انتظار ديگري نداشتم. از همه آنها سپاسگذارم.»
بازار روبوسي و در آغوش كشيدن و آخرين سفارشها گرم است. در گوشهاي از قسمت ويژه كنترل بليتها يكي از ماموران كه بغض گلويش را فشار ميداد با شور حرارت رو به علي دايي و سهراب بختياريزاده گفت: «بچهها شما اميد همه ما هستيد، برويد و از نام ايران دفاع كنيد. ما همه شما را دعا خواهيم كرد.»
پس از انجام تشريفات ابتدايي نوبت به خداحافظي پاياني و عبور از زير قرآن رسيد. از دكتر خانلري تا دكتر دادكان همه با خوشحالي و چهرههايي كه در آن اميد و غرور موج ميزند از زير قرآن رد ميشوند و شايد با خودشان ميگفتند: «مطمئن باشيد از تمام وجود براي ايران مايه ميگذاريم.»
نوبت به برانكو و رانندهاش رسيد تا از پلكان بالا بروند. برانكو در واكنش به اين درخواست كه در آلمان پسر ايران باشد، با لهجه شيرينش گفت: ان شاءا...
اين هم آخرين حرف علي كريمي جادوگر هميشه خونسرد بيش از وداع بود: ان شاءا.. تيم ملي در آلمان موفق ميشود.
و سرانجام هواپيما از ايران زمين به آسمان برخاست.