آفتابنیوز : اتمسفر سیاسی ایران این روزها کمتر ریه تودههای اجتماعی را آزار میدهد و تفاوتی از زمین تا آسمان دارد با عصر انتخابات و ایام دولت اول حسن روحانی.
به گزارش اعتماد ، ديگر نه سيد ابراهيم رييسي خطابهاي بلند ميخواند در نقد روحاني و نه قاليباف دولتيها را متهم به چهار درصديها ميكند. نه سعيد جليلي از اين شهر به آن شهر خدمت و خيانت اعتدالگرايان را روي ميز محاسبه ميبرد و نه محسن رضايي توييت تذكر و توصيه براي دولت مينويسد.
از سوي ديگر حرف و حديث اصلي در اردوگاه راستگرايان سياسي منحصر شده به اخباري در باب ضرورت بازسازي و نوسازي اصولگرايي و چرايي و چگونگي شكستشان در انتخابات رياستجمهوري.
حكايت اصلاحطلبان اما كمي متفاوتتر از اصولگرايان است. رفرميستهاي سياسي پس از پيروزي حسن روحاني در انتخابات رياستجمهوري و كسب موفقيت در انتخابات شوراهاي شهر و روستا گرفتار انتخاب شهردار و كادر اصلي مديريت شهرياند. فعل و انفعال اصلاحطلبان در قدرت البته شايد در چنين ساحتي زير ذرهبين تودههاي اجتماعي و جوانان اصلاحطلب قرار گرفته اما همه آنها متفقالقول به دنبال برداشتن گامي رو به جلو در راستاي اهداف و منافع جريان اصلاحات هستند. خاموش شدن موتور تخريب روحاني و دولت اعتدال در كنار محاسبه نفس اصولگرايان و تلاش اصلاحطلبان براي بهبود سازمان سياسيشان شايد اصليترين دليل حسن روحاني بود تا در آخرين گفتوگوي تلويزيوني خود با لبخندي توامان با رضايت بگويد: «فضاي سياسي، فضاي يك ماه گذشته را خيلي ميپسندم.»
رضايت روحاني از فضاي سياسي پسا انتخاباتي اما به واقع چه آبشخوري دارد؟ آيا به اصولگرايان توصيهاي شده تا تنها ناظر عملكرد دولت باشند و تيغ تيز نقد را از نيام بر نكشند يا آنكه هياتمديره جناح راست به ادراكي دقيق و صحيح از موقعيت سياسي و اجتماعي خود دست پيدا كرده و براي نجات به جاي حمله به دولت، آسيبشناسي از درون را در صدر سياستهاي خود قرار داده است؟ استمرار آرامش سياسي حاكم بر فضاي سياسي و مديريتي كشور چه منتفعان و چه متضرراني خواهد داشت؟ آيا تحليل سعيد حجاريان درست است كه گفته: همه با هم كنار آمدهاند.
يا آنكه شفافيت وزن اجتماعي جناحها و گفتمانهاي سياسي پس از انتخابات باعث شده تا توپخانه اعتدال گريزان اصلاحطلب ستيز از كار بيفتد و فتيله روحانيستيزي پايين كشيده شود؟
١- كمتر سياستمدار و علاقهمندي به بازي سياسي در ايران وجود دارد كه به اين موضوع معترف نباشد كه نه تنها هيچ يك از جناحهاي اصلاحطلب و اصولگرا حذف شدني نيستند كه گفتوگو، تعامل، همكاري و نقد محترمانه هياتمديره دو جناح در راستاي تامين منافع ملي و بالا بردن ضريب امنيت ملي از مطالبات جدي اكثريت شهروندان ايران و از ضروريات بهبود روند توسعه در كشور است. شايد تا پيش از آنكه هماي اوج سعادت روي شانههاي روحاني بنشيند و او فرمان ماشين دولت را در دست بگيرد، فرماندهان و سربازان جناح راست با صدايي بلند از مرگ و دفن اصلاحات و اصلاحطلبان سخن ميگفتند اما همانها امروز، حرفها و تحليلهاي ديروزشان را اصلاح كرده و خطر اسقاط و انهدام اصولگرايي را به يكديگر تذكر ميدهند. اصلاحطلبان هم كه تا ديروز با تهديدها و تحذيرهاي راستگرايان نفس سياستورزيشان به شماره افتاده بود و شايد با انتشار جزييترين خبري در باب انشعاب و اختلاف دروني اردوگاه اصولگرايان شيرينكام ميشدند حالا مشتاق اتحاد و انسجام اصولگرايانند و در عين حال كه انتظار خانهنشيني راديكالها و ذينفعان بازدارنده جا خوش كرده در كوچهپسكوچههاي جناح راست را دارند از آمادگي خود براي گفتوگو و تعامل با اصولگرايان خبر ميدهند. خلاصه اين وضعيت حكايت از آن دارد كه با وجود آرامش موجود در فضاي سياسي كشور، زمينههاي تعامل و همكاري جناحها براي منافع ملي و بالا بردن ضريب كارآمدي دولت دوازدهم ميسر است.
٢- رعايت قواعد بازي سياسي و تن دادن به استانداردهاي رقابتي مبتني برمولفههاي احترام متقابل، اخلاقگرايي، حسنظن به جاي سوءظن و بدبيني بيترديد بيش از همه ماشين تخريبگران را خاموش نگه خواهد داشت و كسب و كار آنان را به تعطيلي ميكشاند. تثبيت آرامش جناحها و استمرار اعتدال در صحنه رقابت سياسي چيزي به دنبال نخواهد داشت جز مرگ سياسي جريانهاي بيشناسنامهاي كه همچنان بر طبل و صور دشمنيها و اختلافات و فاصله انداختن ميان اين دو جناح ميكوبند و ميدمند. بر همين اساس براي حفظ وضعيت سياسي حاكم و عبور نهايي از بنبستسازيها واختلافافكنيهاي دو به هم زنان و كاسبان تنازعهاي جناحين كافي است تا هياتمديره منتخبي از سوي دو جناح وظيفه برگزاري نشستهاي اوليه و ارايه جغرافياي گفتماني و مطالباتي خود به يكديگر را بر عهده بگيرند تا پيشزمينههاي حياتي تدوين منشور وفاق احزاب، تشكلها و گروههاي سياسي فراهم شود.
منشور وفاق جناحين سياسي كشور ميتواند مشتمل بر مباني، قواعد رفتاري، الزامات و تعهدات و اقتضائات مرتبط با فعاليتها و رقابتهاي سياسي باشد و خط قرمز همه بازيگران سياسي وابسته به دو جناح سياسي كشور باشد. اين منشور و سند ميتواند از سوي معاونت سياسي وزارت كشور با همكاري و همفكري گروههاي سياسي تنظيم شود و راه را براي تحقق وعده حسن روحاني با عنوان برجام داخلي باز كند. برجام داخلي بيترديد تنها از مسير تعامل و گفتوگوي دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا به سرانجام خواهد رسيد و در صورت عملياتي شدن ميتوان اميدوار بود كه «سياستبازي» جاي خود را به «بازي سياسي» دهد و فصل شوم بداخلاقي سياسي به پايان رسد. اتمام ناهنجاريهايي از جمله تهمت و تخريب، دروغگويي و پروندهسازي، قضاوت بيمبنا درباره رقيب و... سياستورزي در ايران را يك گام به جلو خواهد برد. التزام به منافع ملي، حفظ و تقويت وفاق ملي، حفظ و حراست از آزادي، استقلال و تماميت ارضي كشور، التزام به قانون اساسي، التزام به اسلاميت نظام و ولايت امر
(بر اساس اصول مربوط در قانون اساسي)، التزام به جمهوريت نظام بر اساس اصل ششم قانون اساسي، پذيرش حقوق اساسي ملت و... نقاط مشترك اصلاحطلبان و اصولگرايان است كه ميتواند نقطه جوش دو جناح براي بهبود وضعيت ايران و ايراني باشد.
٣- بيترديد گرههاي موجود در مديريت كشور به تنهايي با دست دولت، باز نخواهد شد و به دست ديگري براي بازكردن اين گرههاي افتاده به كار ملك و ملت نياز است. اين دست دوم ميتواند همكاري و وفاق اصلاحطلبان و اصولگرايان با يكديگر باشد. اصلاحطلبان در تمامي اين سالها و با انتقاداتشان نشان دادهاند كه بيش از آنكه در فكر تامين منافع جناحي خود باشند به سرمايهها و منافع ملي ميانديشند و تمامي نگرانيها و گلايههاي شان بر سر از دست رفتن منابع عظيم كشور با سوءمديريت جريان سوم ناشناخته بود و اگر هم تنشي با اصولگرايان داشتهاند بر سر حمايت اصولگرايان از اين جريان ناشناخته بوده است كه اگر اين حمايتها نميبود اصلاحطلبان و اصولگرايان هرگز و هيچگاه در قبال يكديگر از رفتارها و ابزارهاي افراطي بهره نگرفتهاند. از ديگر سو اصولگرايان بايد همانگونه كه اقدام به اعلام برائت و عذرخواهي تلويحي از افكار عمومي بابت حمايت از دولت سابق كردهاند به اين نكته تاريخي نگاهي دوباره بيندازند كه رقابت محترمانه و برابر با اصلاحطلبان نه تنها منجر به حاشيهنشيني و به محاق رفتن آنان نخواهد شد كه عزت و مزيت دوباره را به گفتمان سياسي آنان بازخواهدگرداند.
خلاصه آنكه شرايط براي برنامه جامع اقدام مشترك داخلي در دو حوزه اقتصادي و سياسي فراهم است. براي باز كردن گرههاي كور افتاده بر معاش مردم و گشودن درهاي بسته مدني، آزادي و دموكراسي، تحزب و مطبوعات تنها نبايد به انتظار روحاني و دولت نشست. رسالت و مسووليت احزاب و جناحهاي سياسي حكم ميكند كه هياتمديره جناحها و سربازان آن براي كمك به ميدان عمل بيايند و راهكارها و راهبردهاي خود را الك كرده و در اختيار مديران كشور بگذارند تا قفل ركود اقتصادي و سياسي باز شود. براي تحقق برجام داخلي در دو حوزه اقتصاد و سياست دو شرط لازم بود: آرامش سياسي و همكاري جناحها. اولي موجود است و براي دومي تنها چند قدم اراده نياز است. امروز چشمهاي نگران ايرانيان به گفتارها و رفتارهاي اهالي سياست دوخته شده. آنها انتظار ميكشند كه چه كساني براي استمرار آرامش سياسي موجود در كشور و برجام داخلي پيشقدم ميشوند؟