آفتابنیوز : معلمی که کتابهای درسی را تدریس میکند، دانشآموزی که آن کتابها را میخواند و خانوادهای که باید پا به پای دانشآموز همراه شوند؛ سه ضلعی که بیشترین ارتباط را با کتابهای درسی دارند اما مسئولان آنها را به عنوان مخاطبهای اصلی حساب نمیکنند. مسئولیني كه در مقابل واکنشهای دانشآموزان و معلمان به تغییرات نامناسب کتابهای درسی میگویند: «تغییرات آنطور که دانشآموزان و معلمان میگویند بد نیست و گلایهها و شکایتها را نمیتوان به کل تعمیم داد.» توجیهی که انگار میتوان با آن بر تمام ضعفهای آموزشی سرپوش گذاشت و با تعداد بالای ناظران بر تغییرات محتوایی از آن دفاع کرد. مسئولینی که نقدهای روحانی به نظام آموزشی را طور دیگری تفسیر میکنند و معتقدند حرفهای او بیشتر جنبه تاکیدی به نیازهای روز داشته و منظور این نبوده که محتوای کتابها مناسب نیست.
با این حال مشاور دفتر تالیف کتابهای درسی علیرغم توجیههای پی در پی و دفاع از محتوای کتابها گفته است که بعد از نظام 6،3،3 تغییراتی در محتواها به وجود آمد که متاسفانه راضی کننده نبود؛ زیرا تغییرات به صورت دوپایهای و عجلهای بود و این مسئله به کیفیت آسیب زد.
معلمهایی هستند که به آسانی کتابها اعتراض میکنند
در کنار آن که معلمان و دانشآموزان از وضعیت نامناسب تغییر محتوای کتابهای درسی گلایه دارند، برخی از مسئولان سازمان تالیف نظر دیگری دارند و معتقدند تغییرها آنطور که میگویند هم بد نبوده است. سيدسعيد قريشي، مشاور دفتر تالیف کتابهای درسی در گفتوگو با «خبرآنلاین» میگوید: «تغییرات محتوای کتابهای درسی در هر دورهای به یک دلیلی انجام شده و تغییرات جدید به دلیل استقرار نظام 6،3،3 است.»
او در واکنش به گلایه دانشآموزان و معلمان نیز میگوید: «گلایه آنها از کتابهای درسی باید موردی و بهصورت جزیی بررسی شود. در واقع انتقادها زیاد است؛ اگر معلمانی از سختی مباحث ریاضی گلایه میکنند گروهی دیگر هم هستند که از آسانی مباحث ریاضی گلایه میکنند و تغییرات آنطور نیست که دانشآموزان و معلمان از آن میگویند. اینکه مباحث برای برخی دانشآموزان سخت است جای بحث دارد و نمیتوان به کل تعمیم داد. در همین حال اگر ما روند تغییرات را ببینیم، متوجه میشویم که تغییرات به سمت زیادشدن حجم کتابها پیش نرفته است.»
در واقع دلیل این که گروهی از سختی محتواها و گروهی از آسانی آن شکایت دارند این است که کتابهای درسی در تمام نقاط کشور به صورت یکسان و برابر تالیف میشود و همین مسئله نشاندهنده بزرگترین ضعف آموزشی کشور است؛ زیرا کتابی که در یک کلانشهر تدریس میشود با کتابی که در یک منطقه با امکانات حداقل تدریس میشود برابر است و به هیچ وجه نمیتوان مطالب یک کتاب درسی را با توجه به تمام این موارد تالیف کرد. مثال ساده آن هم کتابهای کار و فناوری و نیاز مدارس به ابزارهای تخصصی و .. برای به اصطلاح مهارتآموزی است! به طوری که قطعا در مدرسهای که از کمترین امکانات هم محروم است، نمیتوان ابزارهای تخصصی و کامپیوتر فراهم کرد. قریشی در این خصوص میگوید: «از آنجایی که کتابها در مناطق مختلف متفاوت نیست، برخی درسها اختیاری و با توجه به امکانات مشخص شده است؛ به این صورت که اگر امکان فراهمکردن ابزارهای موردنیاز برای درسی فراهم نیست، تدریس آن به صورت اختیاری باشد.»
منظور رئیسجمهور چیز دیگری بوده!
برخی از مسئولان آموزشوپرورش انتقادات رئیسجمهور به نظام آموزشی را قبول ندارند و معتقدند محتوای کتابهای درسی تغییرات بسیاری کرده است. مشاور دفتر تالیف کتابهای درسی نیز انتقادات روحانی به نظام آموزشی را اینطور توجیه میکند: «آقای روحانی بیشتر میخواستند تاکیدی کنند که به مسئله نیازهای روز و مهارتآموزی توجه شود و منظور این نبوده که محتوای کتابهای درسی نامناسب است. مسئله بیشتر بر سر تغییر محتوا همزمان با تغییر ظاهری کتابهای درسی بوده است تا تغییری در جامعه حس شود.»
او جایگزینشدن کتابهای کار و فناوری به جای حرفهوفن را بهعنوان مثالی برای تغییرات محتوایی بر اساس مهارتآموزی بیان میکند و میگوید: «در کتابهای حرفهوفن و کار و دانش تمرکز اصلی بر مهارتآموزی است. همانطور که گروهی به چشم زنگ تفریح به این کتابها نگاه میکنند و محتوا برایشان ضعیف است، گروهی نیز هستند که نمیتوانند ابزارها و کارگاههای لازم را برای تدریس فراهم کنند و به ناچار به صورت تئوری درس را میگذرانند.» مثالی که نشان میدهد مشاور دفتر تالیف کتب درسی به صورت ضمنی ضعف ساختاری نظام آموزشی را تایید و با این مصداقها برابری کتابهای درسی در کل کشور را توجیه میکند.
معلمان بعد از ۲۰ سال باید به سلول بگویند یاخته!
قریشی اما بالاخره کیفیت پایین تغییرات محتوایی کتابهای درسی را تایید میکند و میگوید: «کتابها باید از حالت تمرکز خارج شود و متناسب با شرایط استانها و امکانات مناطق قابل انعطاف باشد که این مسئله در برنامه سازمان ما هست. بعد از نظام 6،3،3 تغییراتی در محتواها به وجود آمد که متاسفانه راضی کننده نبود؛ زیرا تغییرات به صورت دوپایهای و عجلهای بود و این مسئله به کیفیت آسیب زد. یکی از این تغییرات که کیفیت نداشت هم فارسی شدن واژههای تخصصی زیست شناسی بود که دستوری از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود و ناچار بودیم آن را اعمال کنیم. این تغییرات مشکل اصلی را برای معلمانی ایجاد کرد که در سابقه 20 ساله تدریسشان میگفتند سلول و حالا باید بگویند یاخته!»
او در با اشاره به اینکه سعی شده از متخصصین در حوزههای مختلف برای تالیف کتابها استفاده شود نیز میگوید: «کتابها قبل از چاپ برای اعتبارسنجی فرستاده میشود و افرادی که در این حوزهها تخصص دارند نظرات و انتقادات خود را اعمال میکنند و اینطور نیست که کتابها به صورت تخصصی بررسی نشود. زمانی که کتابهای درسی به صورت کشوری نوشته میشود نمیشود همه را راضی و خشنود نگه داشت و باید مصالح کلی آموزش و جنبههای علمی را ملاک قرار داد.»
با این حال مخاطبان اصلی کتابهای درسی که دانشآموزان و معلمان هستند از این نغییرات ناراضیاند و تا زمانی که نظارت جدی بر این تغییرات وجود نداشته باشد، هر سال وضعیت کتابهای درسی بدتر خواهد شد.
معلمان در تدوین کتابها نقش دارند؟
در همین میان سيدمحمد دلبري، رئيس گروه معارف اسلامي (کتابهای ديني، قرآن و عربي) در دفتر تاليف کتابهای درسی به «خبرآنلاین» میگوید: «هر کتابی که تغییر میکند در یک پروژه علمی از وجوه مختلف مورد پژوهش قرار میگیرد و هر کتاب درسی باید معیارهایی داشته باشد تا مورد قبول واقع شود. علاوه بر این، تغییرات از وجوه مختلفی با نگاه دبیران و دانشآموزان بررسی میشود و تغییرات اعمال میشود. به عنوان مثال کتاب یازدهم که تغییر کرد حدود 80 معلم در فرآیند تغییر آن به صورت مستمر همراهی کردند و مشارکت داشتند. لذا اینکه ادعا شود معلمان دخالتی در این فرآیند نداشتند خیلی قابل قبول نیست و اینکه با یک معلم مشورت نشده دلیل بر این نیست که ما از نظر معلمان دیگر استفاده نکردهایم.»
دفاع دلبری از نظارت بر تغییرات محتواهای کتابهای درسی در حالی است که تعداد بالای ناظران بر محتوای کتابها لزوما به معنی نظارت مثبت نیست و به نظر میرسد همراهی 80 معلم در فرآیند تغییر محتوا نه تنها مثبت نیست که باعث گمراهشدن فرآیند نظارت نیز میشود. در واقع بهتر است به جای بالابردن تعداد ناظران از نیروهای متخصص در حوزههای مختلف استفاده شود تا مبنای تغییرات علمی باشد.
او نسبت به محتوا و تغییرات سایر کتابهای درسی اظهار بیاطلاعی میکند و مدعی است تنها در کتابهای دین و زندگی تخصص دارد: «البته ارتباط هست و من میدانم چه مباحثی در کتابهای علوم انسانی گنجانده میشود ولی مسئولیتی در قبال آنها ندارم. در کتابهای ما معضل چندمولفه بودن وجود ندارد و نهایتا دو مولف برای هر کتاب مشخص میشود. در واقع تغییرات کتابهای درسی ناشی از تغییر ساختارها یا زمان برای تدریس آن کتابها است؛ به طور مثال اگر کتابی نیاز به سه ساعت تدریس در هفته داشته است و تبدیل به دو ساعت شده است، نیاز به تغییر محتوایی دارد.»
اظهار بیاطلاعی رئیس گروه معارف اسلامی از دیگر تغییرات کتابهای درسی نیز یکی دیگر از ضعفهای نظام آموزشی در زمینه تغییرات محتوایی است؛ زیرا زمانی که مولفان کتابهای متفاوت درسی به صورت مشترک با هم فعالیت نکنند و از کم و کیف تغییرات آگاه نباشند، قطعا هر کتابی طبق نظرات و قلم شخصی خاص نوشته میشود و هیچ هماهنگی و اشتراکی بین کتابها وجود نخواهد داشت.