آفتابنیوز : سرویس بینالملل- «ترزیتو سوگانوب» کشیش فیلیپینی به مدت ۱۱۶ روز تحت گروگان شبه نظامیان داعش در جنگ ماراوی بود. او در روایت خود به مسائلی اشاره میکند که اعتقادات گروه داعش و تاکتیکهای آن را نشان میدهند.
به گزارش آفتابنیوز، زمانی که ستیزهجویان متحدالشکل داعش در جنوب فیلیپین، شهر ماراوی محاصره کردند ۱۲۰ نفر را به گروگان گرفتند تا نیروهای نظامی دولتی را در جریان نبردی پنج ماهه وادار به عقبنشینی کنند. ترزیتو سوگانوب کشیش کاتولیک فیلیپینی یکی از چندین گروگان بود. او ۱۱۶ روز توسط داعش به گروگان گرفته شد و سپس به مدت دو ماه دیگر در حبس حفاظت شده توسط ارتش قرار گرفت تا توان خود را دوباره بازیابد. پس از نزدیک به چهار ماه در گروگان بودن، این کشیش ۵۷ ساله همراه با یکی دیگر از گروگانهای مرد فرار کرد؛ آن هم در تاریکی شب. آنان خود را به خطر انداختند چرا که این احتمال وجود داشت تا از سوی سربازان دولتی یا ستیزهجویان هدف تیراندازی قرار گیرند.
سوگانوب امروز به شهرش نوارالا رسیده است؛ یک ماپس از آن که نیروهای امنیتی، ماراوی را از دست آن گروه تروریستی ازاد کردند. این کشیش به «آسیا تایمز» میگوید: «۲۳ ماه مه بود. حملهای روی داد. یک انفجار در اوایل بعدازظهر ماراوی را لرزاند. در آن زمان من به همراه پنج تن دیگر در کلیسا بودیم. تصور میکردم که تنها یک حمله قبیلهای است که به دلیل اختلافهای فرقهای در این مناطق رایج است و پس از چند ساعت پایان مییابد. تا شب اما او و همراهانش متوجه شدند ایستگاههای پلیس شهر، زندانها و کالج مسیحیان همگی آتش گرفته بودند. این حجم از خشونت برای هیچ کسی عادی نبود. به زودی شهر محاصره شد. صدای مردان داعشی را میشنیدم که میگفتند هیچ حرکت اشتباهی انجام ندهید در غیر این صورت هر اتفاقی ممکن است برایتان بیفتد».
او میگوید بیش از دوازده مرد جوان مو بلند و مسلح با او روبرو شدند. کشیش میگوید آنان آماده کشتن بودند. او را اما به همراه دیگر خدمه کلیسا سوار ون کردند. بعدا گروگانگیران از او خواستند تا با «رودریگو دوترته» رییسجمهوری فیلیپین، مقامهای نظامی و پلیس تماس گرفته و خواستار خروج تمام نیروهای دولتی از ماراوی شوند. یکی از مردان مسلح تلفن همراه سوگانوب را گرفت و گفت که اگر به خواسته آنان توجهی نشود تکتک گروگانها را میکشند و اجسادشان را در خیابانها میاندازند. او میگوید ستیزهجویان شب هنگام به نشانه شادی تیراندازی هوایی میکردند. آنان روشن ساختند که کنترل ورودی و خروجی شهر را در دست دارند. او میگوید شبهنظامیان میخواستند از گروگانها برای تقویت موضعشان در قدرت استفاده کنند. یک هفته پس از گروگان گرفته شدن، این کشیش ریشدار در مقابل دوربین ظاهر شد و از دوترته خواست تا تهاجم نظامی را متوقف کند. با این حال، گوش دوترته به این حرفها بدهکار نبود. نبردی که گمان میرود چند روزه تمام شود به یک جنگ شهری تبدیل شد که پنج ماه طول کشید و سبب جابحایی ۴۰۰ هزار غیر نظامی شد و بیش از ۱۱۰۰ نفر در جریان آن کشته شدند که بیشتر از ستیزهجویان بودند».
او میگوید پس از حمله داعشیها از مردان قوی هیکل در شهر خواستند تا برای حفر تونل کار کنند تا خود اعضا بتوانند در صورت لزوم فرار کنند. او میگوید پس از مدتی گروگانها به مسجد برده شدند. ستیزهجویان در آنجا زنان را از مردان جدا میکردند. او میگوید آنان به تمام گروگانها گفتند که فارغ از آن که دین و مذهبشان چیست باید روزی سه بار نماز بخوانند. او میگوید: «آنان همواره دعا میکردند و زمان دعا قرآن را با احترام میبوسیدند. تمام ستیزهجویان در جیبشان قران داشتند. آنان تنها در زمان جنگیدن دعا نمیخواندند. یکی از ستیزهجویان گفت که آنان روزی پنج بار نیایش میکنند اما چون اکنون در جهاد به سر میبرند مجبورند تنها سه بار در روز نیایش کنند».
در نهایت ستیزهجویان نیمی از گروگانها را به مکان دورافتاده دیگری برده بودند. تاکتیکی که هدف آن این بود تا توجه نظامیها را از هدف اصلی دور کنند. او میگوید علیرغم تلاش نیروهای نظامی دولتی برای قطع ارتباط ستیزهجویان مسجدی که آنان در آنجا بودند همواره غذای کافی داشت. او میگوید اکنون به خوبی میداند که چگونه میتوان بمب ساخت چرا که تعدادی از گروگانها به منظور کمک به ستیزهجویان برای ساخت مواد منفجره مورد استفاده قرار میگرفتند.
نیروهای ارتش دولتی ۲۳ اکتبر دقیقا پنج ماه پس از آن که ستیزهجویان داعش ماراوی را اشغال کرده بودند، آنجا را آزاد کردند. این کشیش میگوید: «۱۱۶ روز در گروگان بودم. وحشتناک بود. مرگ را بارها به چشم خود دیدم آن هم به دلیل جنگ. گروگانگیران اما با ما رفتار بدی نداشتند».
برد به امید اینکه ایندگان ...........