آفتابنیوز : سالروز ولادت مبارک حضرت سید الکریم، عبدالعظیم (ع)، تجلّی شأن و مقام شخصیتی از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) است که محضر سه امام معصوم شیعه، یعنی امام رضا (ع)، امام جواد (ع) و امام هادی (ع) را درک کرده است.
و اما درباره این روز خجسته و مقام آن بزرگوار، اشعار متعددی از سوی شاعران آئینی سروده شده که بخشی از شعر محمود تاری "یاسر" از آن جمله است:
می بَرَد دل را نسیم تُربتت سوی بهشت
می نشاند چشم هایم را فرارویِ بهشت
ای کریم بن کریم، فرزند بانوی بهشت
خویش را حس میکند در باغ دلجوی بهشت
نیستم یک لحظه حتّی در تکاپوی بهشت
هرکه آمد سوی تو گردید رهپوی بهشت
می زند جان و دل من خیمه در کوی بهشت
"یاسر" این آهی که دارم در هیاهوی بهشت
نور تو از آفتاب سبط اکبر، مجتباست
تا دلم در آستانت بال و پر وا کرده است
در حریم اطهرت چون یافتم فیض حضور
زائر قبر شریفت زائر کرب و بلاست
سید هاشم وفایی نیز شاعر دیگری است که برای آن حضرت شعر دارد:
عبد خدای بود و مقامش عظیم بود
از نسل خاندانِ امامی کریم بود
در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود
پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود
محبوبِ پیشگاه خدای علیم بود
در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود
دست نوازشی به سر هر یتیم بود
اخلاق او لطیف تر از هر نسیم بود
زیرا صراط زندگی اش مستقیم بود
در سایه ی امید و ولایت مقیم بود
هر گل که دیده ایم به ناز و نعیم بود
این بوستان عشق بهشتی شمیم بود
هر کس که زائر حرم این کریم بود
نام گرامی اش اگر عبدالعظیم بود
عبد حقیر اوست؛ «وفایی» اگر چه باز
دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود
و اما زیارت این امامزاده ی واجب التعظیم، زیارتی است که در احادیث، مُعادل زیارت کربلا و امام حسین (ع) دانسته شده؛ نکته ای که در شعر مرحوم استاد چایچیان "حِسان" آمده است:
به دیوار و در این بیت توحید
فروغ عترت و قرآن توان دید
بُوَد این بارگاه روح پرور
حریم یک تن از آل پیمبر
در اینجا قبر مولایی کریم است
مزار حضرت عبدالعظیم است
به اولاد حَسَن، او فخر و زین است
که زوّارش "کَمَن زارَ الحُسَین" است
چو اینجا شد چراغ عشق روشن
به دلها این حرم شد پرتوافکن
بُوَد این درگه از ابواب رحمت
در باغی ست از گلزار جنّت
که اشک عاشقان، شد جویبارش
نمی گردد خزان، هرگز بهارش
تو ای زائر به تعظیم شعائر
ببوس این درگه پُر نور و طاهر
بیا اینجا به اشک خود وضو کن
بیا جان خود اینجا شستشو کن
به پا خیز و بخوان اذن دخولش
اجازت از خدا گیر و رسولش
به اذن حیدر و زهرای اطهر
به اذن یازده معصوم دیگر
قدم چون می نهی داخل از این در
بگو بسم اللَّه و الله اکبر
زَنَد چون حلقه بر این در گدایی
به گوش جان او آید ندایی
که ای سائل دعایت مستجاب است
مُحِبِّ آل عصمت کامیاب است
بخواه از رحمت حق آنچه خواهی
که بی حد است الطاف الهی
"حسان" اینجا مَطاف مُؤمنین است
درِ گلزارِ جنّت در زمین است
یکی از معدود شاعرانی که درباره ولادت، رحلت و شأن و مقام حضرت عبدالعظیم (ع)، چندین شعر دارد، استاد غلامرضا سازگار است که در این مجال، ابیاتی از یکی از این شعرها را به تماشا می نشینیم:
آفتاب فاطمه! چشم و چراغ اهل بیت
منشأ فضل و کرامت! صاحب لطف عمیم
هم شریفِ ابن شریف ابن شریف ابن شریف
هم کریم ابن کریم ابن کریم ابن کریم
قبله ی دل! کعبه ی اهل ولایی! نی عجب
گر زَنَد بیتُ الحرامت بوسه بر خاک حریم
در پی احیای دل، کار مسیحا می کند
بامدادی گر وزد از تربت پاک ات نسیم
شهر ری تا مُتّکی بر آستان قدس توست
تا قیامت نیستش از فتنه ی بیگانه بیم
چارمین نَجلِ کریم اهل بیتی! می توان
هشت جنّت را ببخشایی به شیطان رجیم
طلعت نورانی ات مِرآتِ "اللهُ الصّمد"
طاق ابروی تو "بسم الله الرّحمان الرّحیم"
مظهر توحیدی و در بیت دل داری مقام
آفتاب عرشی و در شهر ری گشتی مُقیم
شاهراهِ زائرت "إنّا هَدَیناهُ السَّبیل"
چلچراغ تربتت شمع "صراط المستقیم"
کشور ایران سپهری کش تو عیسای مسیح
شهر ری چون طور سینا و تو موسای کلیم
بر مشام جان دهد در هر نفس عطر حسین
هر کجا آرد نسیم از تربت پاک ات شمیم
اینکه من امروز می گردم به دور تربتت
مرغ جانم زائر کوی تو بوده از قدیم
دست من گر کوته است از مرقد پاک حسین
یافتم از تربتت اینجا همان فوز عظیم
هرکه در این سرزمین بر خاک تو صورت نهد
در ثواب زائران کربلا گردد سهیم
و اما اشاره به امامزادگان آرمیده در جوار مضجع نورانی آن حضرت، نکته دیگری است که در بخشی از شعر استاد محمدعلی مجاهدی "پروانه" بر آن اشارت رفته است:
سرخوش از باده ی حضور شود
مثل آئینه غرق نور شود
می شود در فضا طنین انداز
کرده درهای آسمان را باز
سَمتِ این بارگاه نورانی
می پرد در فضای روحانی
اقتدا می کنم به حضرت او
دلم از گرمی محبّت او
با من «أمّن یُجیب» میخواند
دل من از حبیب میخواند
از شمیم حبیب سرشار است
بَس که از عطر سیب سرشار است
فطرت پاک او اگر حسنی ست
که تبار عقیق او یمنی ست
که به دور از گناه و ناپاکی ست
کعبه خاکیان اَفلاکی ست
آفتاب وَلا سه اختر را
"حمزه" و "طاهر" و "مُطهّر" را
حرم باشکوه این وادی
وز عنایات حضرت هادی
شده عمری کبوتر حرمش
وز دل ما جُدا مَباد غمش
حرمش بوی کربلا دارد
رنگ و بوی حسین را دارد
آسمانی شده ست دامن او
مرقد پاک و آسمانی او
و پایان بخش این گفتار، شعری از بانوی شاعر ایرانی، عارفه دهقانی است که زائران حضرت سیّد الکریم(ع) را «کربلا رفتهها» معرفی میکند و میآوَرَد:
گرچه شبیهِ وضعِ شهرِ خود وخیمیم
ما همچنان پابندِ آن عهدِ قدیمیم
تهران اگرچه مثلِ مشهد، مثلِ قم نیست
ما هم کنارِ سفره ی شاهِ کریمیم
شاهی که خود لقمه برای ما گرفته
ما نیز در کارِ غلامانش سهیمیم
عطرِ گلابش را گرفتیم؛ آنقَدَر که
در پیچ و تابِ زلفِ او همچون نسیمیم
گفتند او باب الحوائج بوده و هست
ما همچنان محتاجِ جَنّاتُ النَّعیمیم
ضامن شده امشب براتِ کربلا را
از چه دگر در غَصّه، در امّید و بیمیم؟
ما را ازین پس کربلا رفته بدانید
ما زائرانِ حضرتِ عبدُالعظیمیم
منبع: مهر