آفتابنیوز : غلامعلی دهقان- تجمعات چند روز اخیر و طرح برخی شعارهای ساختارشکنانه بار دیگر این فرضیه را مطرح میکند که آیا قرار است بازهم چرخه انقباض و انبساط سیاست ایرانی طی ۱۱۱ سال اخیر تکرار گردد؟ دراین باره نکات زیرقابل توجه است.
۱-پس از سالها استبداد عهد ناصری و حکومت 10 ساله فرزندش مظفرالدین شاه سرانجام گشایشی در عرصه سیاسی دیده شد که نماد آن تأسیس مجلس شورای ملی وتصویب قانون اساسی مشروطه و پیدایش احزاب ایرانی درعرصه سیاسی کشور بود که اوج آن رقابت حزب اعتدالیون وحزب دموکرات درمجلس دوم بود. اما اختلافات فرسایشی این دوحزب به قول ملک الشعرای بهار که هردفعه بنا به دلایل مختلف بروز میکرد یکی از دلایل خستگی مردم و تمایل آنها به حکومت متمرکز و استبدادی رضاخان بود. اختلافاتی همانند ماندن مورگان شوسترامریکایی در ایران یا اختلاف برسرنیابت سلطنت احمدشاه که یکی موافق عضدالملک ودیگری حامی ناصرالملک و یا حمایت این حزب از متفقین درجنگ اول یا حمایت آن حزب ازآلمان و دیگر موارد جز ایجاد اختلاف و تشتت در میان مردم نداشت.
۲-پس از ۱۴سال از مشروطه آرام آرام تحت عنوان نجات ملت از بینظمی و آنارشیسم وطی یک دوره ۵ساله رضاخان رضاشاه میشود تا به اصطلاح نقش منجی ملت را برعهده بگیرد. ناکارآمدی عصر مشروطه انبساط سیاسی را تبدیل به انقباض سیاسی میکند و عصر آزادیهای سیاسی به پایان میرسد و مدرس و فرخی یزدی وتقی ارانی و.... راهی قبرستان میشوند.
۳-حضور۱۶ساله رضاشاه که توأم با انقباض سیاست ایرانی است سرانجام با رفتن وی ازعرصه قدرت موجب عصردیگری ازانبساط سیاسی میگردد. دورهای پر از نشاط سیاسی با آغازی خوب ولی پایانی تراژیک وتوأم با یک کودتا. در این مقطع به لطف فضای بازسیاسی نفت ایران از انگلیس خلع ید میشود و نام ایران درسطح جهانی طنینانداز میشود. با وجود این اختلافات سیاسیون و همچنین تغییرمعادلات سیاسی در انگلیس و امریکا پس از مدتی موجبات کودتا علیه مصدق را فراهم کرد.
۴-پس ازکودتا و بهمدت ۲۵سال نه تنها انقباض سیاسی بلکه پس از۱۵ خرداد انسداد سیاسی کامل حاکم شد. انسدادی که دردل خود خبر از رویداد بزرگی میداد.
۵-پس از سالها انسداد در عرصه سیاست، زلزله بزرگ بهمن ۵۷ از راه رسید و باز بسط سیاست ایرانی خود را نشان داد. سه سال پراز نشاط سیاسی و فعالیت آزاد گروهها با فزونخواهی گروه رجوی وبمبگذاری ۷ تیر و مقارنت این حوادث باجنگ تحمیلی نتیجهاش جز محدود شدن فضای سیاسی کشور چیز دیگری نیست. چرا که اولویت نخست کشور دفاع و امنیت کشور است.
۶-سرانجام در دوم خرداد۷۶ با انتخاب محمدخاتمی و طرح شعارتوسعه سیاسی و همچنین شکلگیری زیرساختهای اقتصادی کشور در دولت سازندگی دور دیگری از تحرک و نشاط سیاسی درکشور شکل میگیرد ولی بازهم به خاطر تندرویهای جناحهای سیاسی که نمونه آن حمله بهکوی دانشگاه و همچنین درنوردیدن خطوط قرمز نظام از سوی بعضی نویسندگان بود این دوره هم دیری نپایید و عملاً با تعطیلی بخش قابل توجهی از مطبوعات و ناکارآمدی برخی از اصلاحطلبان در اداره شورای شهر تهران فضای سیاسی بتدریج دچار قبض و نتیجه آن پدیده قرن ۲۱ بود که بهطور اعجاب انگیزی قد برافراشت تا۸ سال۱۶ آذر فراموش گردد و صاحبان قلم دچار خودسانسوری یا حاشیه نشینی شوند.
۷- بار دیگر از دل آن انقباض دولتی بروزکرد که ۵ سال است تلاش کرده جامعه از جهت سیاسی پرنشاط و فعالیتهای قانونی احزاب و نهادهای مدنی بخوبی پیش رود. سروسامان دادن به اوضاع اقتصادی ناشی از تحریمها که در برخی شاخصها خود را نشان میدهد و تعامل با دنیا فرصت بینظیری برای آینده ایران به وجودآورده است. واقعیت این است اصحاب رسانه با عبرتگیری از گذشته خطوط قرمز را رعایت کردهاند. با وجود این گسترش مقوله ارتباطات که یکی از ثمرات دولت فعلی است و در تلگرام تجلی یافته است سبب شده تا فرصتی برای فرصت طلبان فراهم شود تا با ایجاد نوعی ساختارشکنی و طرح برخی مطالبات غیر واقعبینانه آرامش فعلی را زیرسؤال برده و زمینههای عصر دیگری از انقباض سیاسی را فراهم کنند.
۷-واقعیت این است باید از تاریخ آموخت. باید چرخه انقباض و انبساط سیاست ایرانی مدیریت شود تا دگربار نقطه سرخط تکرارنگردد. رادیکالیزم از هرنوع آن محکوم است.
رهرو آن نیست که گه تند وگه آهسته رود / رهرو آن است که پیوسته وآهسته رود
منبع: روزنامه ایران
اموال عمومی را آسیب زدن یعنی چی در شرایط ارام امروز؟
پاس گل زیبا به ترامپ لعنتی.