صادق محصولی اگرچه از دولتمردان محمود احمدی نژاد است اما با انتقاد از عملکرد رییس دولتهای نهم و دهم می گوید: بنده به عملکرد قوه قضائیه، مقننه و مجریه نقد دارم ولی بست نمینشینم.
در ادامه بخشی از گفتوگوی او را بخوانید:
برخی شنیدهها حکایت از آن دارد که آقای ناطق قرار است فرآیند
خاصی را هدایت کنند و حزب جدیدی را تشکیل دهند. آقای باهنر نیز چنین
بحثهایی را تایید کردهاند. شما چیزی در اینباره شنیدهاید؟
باید
از کسانی بپرسید که این سخنان را بیان میکنند. یا باید از خود آقای ناطق
نوری بپرسید یا از دوستانی همانند آقای باهنر که چنین مطلبی را بیان کردند.
امروز دوره شیخوخیت در جریانهای سیاسی ما تا حد زیادی منسوخ شده و دیگر
مانند سابق جواب نمیدهد. جریانات سیاسی بیشتر باید به سمت این روی آورند
که با موضعگیریهای منطقی بتوانند نظر مردم را جلب کنند. در واقع الان
خیلی شیخوخیت در کشور ما چه در جریان اصولگرایی و چه در جریان اصلاحطلبی،
جواب نمیدهد. اصلاحطلبان برای امثال آقای ناطق نوری و هرکس دیگری مشابه
ایشان، مدتی که مواضع منطبق با مواضع آنها داشته باشند، حلوا حلوا میکنند و
مرحبا میگویند و وقتی ببینند شرایط تغییر کرد، حمایت قبلی را نخواهند
داشت و این امر را بارها مشاهده کردهایم.
وقتی جبهه پایداری شکل گرفت، برخی کنشگران گفتند که این جبهه برای جدایی از احمدینژاد یا جدایی از جریان اصولگرایی شکل گرفته است. شما این نظر را درست میدانید؟
جبهه پایداری وقتی تشکیل شد، دولت آقای احمدینژاد برقرار بود و بیشتر از دو سال از دولت دهم باقی مانده بود. ضمنا چند ماه هم قبل از اعلام موجودیت رسمی، شروع به فعالیت کرده بودیم، هرچند اعلام رسمی آن 6 مرداد سال 90 بود.
چرا آقای جلیلی کنار رفتند و در انتخابات سال 96 شرکت نکردند؟
باید
با خود ایشان صحبت کنید؛ ولی استنباط من این است که آقای جلیلی احساس کرد
آقای رئیسی در حدی که باید از اصول و ارزشها دفاع کند، دفاع میکند و به
لحاظ حمایت عمومی و موقعیت رای در شرایط بهتری قرار دارد. بنابراین به جای
اینکه رای آقای رئیسی را بشکند ترجیح داد از او حمایت کند.
شما موافق حضور آقای رئیسی بودید؟
بله حتما. ما از نامزدی ایشان حمایت کردیم و اگر موافق نبودیم حمایت نمیکردیم.
پس از ابتدا جبهه پایداری از آقای رئیسی حمایت کرده بود؟
بله. از ابتدا جبهه پایداری اعلام کرد در حال بررسی هستیم و به نتیجه برسیم اعلام میکنیم و وقتی به نتیجه رسید اعلام کرد.
البته این را بیان کنم که در اعلام نتیجه صبر کردیم. شنیدیم جامعه مدرسین حوزه علمیه دنبال این است که جلسهای برای معرفی نامزد اصلح داشته باشد و برای اینکه انتخاب آنها را تحت تاثیر قرار ندهیم و ملاحظه احترام آنها را بکنیم، با اینکه تصمیم گرفته بودیم صبر کردیم تا آنها اعلام حمایت کردند و بعد ما بیانیه حمایت از آقای رئیسی را دادیم.
موافق کنارهگیری آقای قالیباف به نفع آقای رئیسی بودید؟
در آن مقطعی که انجام شد موافق نبودیم ولی اگر از ابتدا کنارهگیری صورت گرفته بود خوب و لازم میدانستیم.
این موضع را اعلام کرده بودید یا از طرف افرادی سعی کردید به ایشان منتقل کنید؟
خیر. کسی با ما مشورت نکرده بود ولی به گفته خودشان همان دوستان دیگر برای ایشان تصمیم گرفتند. این روشها را نمیپسندیم. آن زمانی که آقای قالیباف باید به نفع آقای رئیسی موضع میگرفت و اعلام حمایت میکرد و راه میافتاد نگرفت. البته نهفقط ایشان بلکه همه دوستان جمنا این کار را نکردند و الا انتخابات به دور دوم میرفت و آقای رئیسی در دور دوم رای میآورد. شاید در مرحله اول هم رای میآورد ولی این کار را نکردند و فرصت را سوزاندند و تبدیل به جریانی شد که در نظرسنجی دیدند رأی آقای قالیباف افت کرد. بعد از اینکه دیدند افت کرد گفتند چون رای ندارد برای بعد نگه داریم و چهره ایشان بیشتر خراب نشود. این رفتارها را هم مردم فهیم خیلی نمیپسندند. هر چقدر با صداقت با مردم برخورد کنید مردم درک میکنند و حمایت خواهند کرد.
برخی معتقدند که اگر آقای رئیسی را در این دوره از انتخابات خرج نمیکردیم بهتر بود. نظر شما در این باره چیست؟ آیا شما هم همین اعتقاد را دارید؟
این بحثها مفصل است برخیها خیلی نظرات دارند ولی آقای رئیسی کارنامه بسیار خوبی در انتخابات داشت و نتایج خوبی هم کسب کرد و تاکنون رقیبی مثل آقای رئیسی در دوره دوم یک رئیسجمهور مستقر، با این حد آرا در کشور سابقه نداشته است.
این بسیار بیسابقه بود. آقای رئیسی که تاکنون رئیس مجلس و رئیسجمهور نبوده و مسئولیت ریاست قوه قضائیه را هم نداشته است. حتی بهعنوان وزیر هم در تلویزیون و استانها حضور مداومی نداشته است ولی علیرغم تخریبهای سازمان یافتهای که علیه آقای رئیسی انجام شد، ایشان موفق عمل کرد و بنده علت موفقیت آقای رئیسی را در ثبات قدم و ثبات موضعگیریهای ایشان آن هم در چارچوب اصول و ارزشها میدانم.
برای انتخابات 98 و 1400 از ظرفیت آقای رئیسی استفاده خواهد شد؟
آقای رئیسی از چهرههای اثرگذار و خوشنام نظام بوده و مواضع خوبی داشته و میتوانند مفید باشند. البته تا انتخابات 1400 زمان زیادی مانده و باید دید تا آن زمان چه اتفاقاتی رخ خواهد داد.
شرایط کشور و فضای سیاسی کشور باید ارزیابی شود. خیلی نمیتوان از امروز برای آن زمان نسخه پیچید. این که از تمامی ظرفیتهای نیروهای انقلاب برای انتخاب نماینده جریان اصولگرا و انقلابی باید استفاده کرد، امری لازم و ضروری است.
چقدر این احتمال وجود دارد که جبهه پایداری در انتخابات مجلس سال 98 لیست جداگانهای دهد؟
امروز اصلا نمیتوان بهطور دقیق در این باره صحبت کرد. باید دید دوستان اصولگرایی که در گذشته اشتباهاتی را در رابطه با انتخابات کردند چقدر از اتفاقاتی که در گذشته رخ داده درس میگیرند. چقدر زمینه فراهم میشود که لیست مشترکی بین اصولگرایان داده شود و این لیست رای آورد.
شما یا دوستان اصولگرا بررسی کردید که چرا لیست 94 رای نیاورد؟ ما از یک سو داد میزنیم اصولگرایان مخالف برجام هستند و از سوی دیگر لیستی را به نام اصولگرایان معرفی میکنیم که مخالف صددرصد برجام در آن حضور دارند. آقایان آقاتهرانی، زاکانی و نبویان که از مخالفان سر سخت برجام هستند در آن لیست حضور دارند و در مقابل آنها آقایان مصباحیمقدم، آلاسحاق و ابوترابی هم حضور دارند که از موافقان برجام هستند.
برای مردم ابهام ایجاد میشود. سوال ایجاد میشود که اینها در ادعای خود صادق هستند یا دنبال این بودهاند که سر ما کلاه بگذارند؟ این تناقضها را مردم میفهمند. در 94 بهرغم اینکه ما لیست را قبول نداشتیم دم نزدیم و مصاحبهای نکردیم که این لیست ما نیست و گفتیم همه به لیست رای دهند ولی لیست رای نیاورد.
متاسفانه تخریب جبهه پایداری منبعث از تبلیغات جریان اصلاحات و تکرار آن توسط برخی اصولگرایان و دوستان است که نمیخواهند واقعیتها را بپذیرند. علیه جبهه پایداری تبلیغ میکنند تا با اثر منفی که روی مردم و دوستان میگذارد جبهه پایداری را عامل شکستهای اخیر خود معرفی کنند. همانطور که گفتم در انتخابات مجلس سال 94 چه شد که لیست اصولگرایان رای نیاورد؟ ما که یک مصاحبه منفی هم علیه لیست نکردیم! علت این است که لیست ارائه شده لیستی نبود که مردم را قانع کند.
آیا بهتر نبود لیستی ارائه میدادیم که اگر قرار بود ببازیم حداقل در اصول نمیباختیم. عرض من این است. اینجا عرض من این نیست که برجام خوب یا بد است. بحث برجام در جای خود محفوظ، اینجا بحث اصول و صداقت است که صداقت یکی از اصلیترین اصول جریان اصولگرایی است. نباید اینگونه باشد که به خاطر رفتار متناقض اصولگرایان، مردم متوجه نشوند که بالاخره اصولگرایان موافق برجام هستند یا مخالف.
بله، نمیتوان با سهمخواهی لیست را ارائه داد. بعد میگویند جبهه پایداری سهمخواهی کرد و مصاحبه کنند و بگویند جبهه پایداری چون سهم زیاد خواست رای نیاورد. اسامی دوستانی را که برای ایثارگران و رهپویان و... بوده به نام ما اعلام کنند و بگویند پایداریها در لیست سهم زیادی داشتند! آن زمان چون ضرورت نداشت این مطالب را بیان نکردیم و پاسخ ندادیم ما به دنبال اختلاف و ناراحتی در بین دوستان نیستیم. ما دنبال این هستیم که فضا به سمت صمیمیت بیشتر و صداقت پیش برود تا زمینههای همکاری مشترک فراهم شود.
قطعا معتقدیم اگر بتوانیم همکاریهای بهتر و مشترک و با وحدت بیشتر انجام شود، نتایج بهتری را شاهد خواهیم بود. هیچ عقل سلیمی نمیتواند این را رد کند مگر اینکه در تعقل فرد شک کنیم. این موضوع امر کاملا روشنی است ولی نباید به اسم وحدت از اصول کوتاه بیایم. نباید وحدت را چماقی کنیم علیه دوستانی که میدانیم از جریانهای اصلی پای کار انقلاب هستند.
وحدت بین متدینین و انقلابیون لازم است و از وسیلههای مهم برای رسیدن به هدف است. هدف نهایی و نتیجه کار رضایت خداوند متعال است که با تلاش و مجاهدت خالصانه جهت حاکمیت اصول و ارزشها حاصل میشود. پس کار اصلی ما بهعنوان اصولگرایان این است که اصول را حاکم کنیم. نتیجه کار این است که رضای خداوند را جلب میکنیم. اگر در تشخیص تکلیف اشتباه صورت نگیرد نتیجه با تکلیف تعارض ندارد، نتیجه روشن بوده و رضایت خدا اصل است نه صرفا برنده شدن ظاهری در انتخابات، آن هم از هر طریقی.
آقای سید محمد حسینی بهعنوان سخنگو و عضو شورای مرکزی جمنا بیان کردند که یک سری بحثها و مذاکرات با جبهه پایداری را شروع کردیم و دعوتنامه فرستادیم که در شورای مشورتی حضور داشته باشند. این روند به کجا رسیده است؟
چنین چیزی نیست.
از جمنا برای شما دعوتنامه نفرستادند؟
خیر. ورود جبهه پایداری به جمنا بستگی به این دارد که دوستان چقدر روشهای خود را اصلاح کنند؟
اگر دعوت کنند جبهه پایداری میرود؟
در این زمینه الان وارد جزئیات نمیشویم بهطور کلی بستگی به این دارد که دوستان چقدر نسبت به این درسهایی که از انتخابات گذشته آموختند روشها را اصلاح میکنند؟
ما نیت و دلسوزی دوستان جمنا را زیر سوال نمیبریم و فکر میکنیم عموما دلسوزند و دنبال خدمت هستند منتها مسیری را که انتخاب میکنند مورد بحث و نقد قرار میدهیم و میگوییم آن روشها اصولگرایان را به هدف نمیرساند.
باید روشها را تغییر دهیم، باید همچنان که هدف مشروع است راه رسیدن به هدف هم مشروع باشد. برخلاف دیگرانی که هدف وسیله را برای آنها توجیه میکند برای ما هدف وسیله را توجیه نمیکند. هدف ما حاکمیت ارزشهاست اگر رئیسجمهور ارزشی سرکار بیاید قطعا در جهت حاکمیت ارزشها تحولات بزرگی رخ میدهد چنانکه در مقطعی در دولت نهم این امر را دیدیم.
اصل این است که راه رسیدن به اهداف را درست انتخاب کنیم و بتوانیم اعتماد مردم را برحسب صداقتی که با آنها داریم جلب کنیم.
مثالی در این زمینه بزنم؛ اخیرا میبینید بعضی از اصولگرایان سنتی که از سران جمنا هم هستند مصاحبه کردند و گفتند اصولگرایان باید پارادوکسهایی را حل کنند و گرنه نمیتوانند قدرت را به دست بگیرند؛ از جمله این پارادوکسها، ابهام در حمایت از حجاب برتر و ابهام در حمایت از سپاه است.
ولی به نظر ما این دوستان باید اول پارادوکس مهم و دیگری را حل کنند و تا آن را حل نکنند مردم به آنها اعتماد نخواهند کرد و آن این است که بالاخره آیا اسلام ناب با تعریف و تشریح حضرت امام(ره) و رهبری عزیز جوابگوی حل مشکلات و ارائهدهنده بهترین روش برای حکومتداری هست یا نه؟ و اگر هست آیا ما میتوانیم در گفتار این موضوع را بپذیریم ولی در عمل یکی به نعل و یکی به میخ بزنیم.
مردم به خاطر حمایت اصولگرایان از حجاب یا سپاه و بهطور کلی پایبندی به اصول و ارزشها نیست که به این دوستان رأی نمیدهند، بلکه دقیقا به خاطر عدم تطابق ادعای آنها مبنیبر اصولگرایی و حاکمیت ارزشها با عملکرد آنهاست.
هر کجا که مردم صداقت دیدند حمایت کردند ولی اگر به جای عمل، بنا بر شعار دادن صرف باشد جریان رقیب میتواند به مراتب بهتر عمل کند و از دید خودشان بهتر هم نتیجه بگیرد. اصولگرایان تا این پارادوکسهای اصلی را در عمل حل نکنند نتیجه حاصل نخواهد شد.
یکسری مطالب را از آقای احمدینژاد میبینیم. به نظر شما وی امروز با آقای احمدینژاد سال 84 چه تفاوتهایی داشته است؟
ابتدای صحبتها درباره آقای هاشمی سوال کردید و گفتم خیلی از سیاستمداران ممکن است تغییر داشته باشند. به نظرم آقای احمدینژاد هم تغییر داشتهاند. این تغییرات را شما میتوانید در مقایسه صحبتهایی که سالها قبل داشتهاند و صحبتهایی که امروز دارند مشاهده کنید. اینکه چه عواملی باعث این تغییرات شده در جای خود قابل توجه است. یکی از عوامل میتواند اطرافیانی باشند که اسم برده میشوند ولی بحث دوم همان حرفی که بیان کردم، یعنی قابلیت در خود فرد هم باید باشد تا آن اثر بگذارد. بحث سوم هم این است که برخی دوستان اصولگرا از جمله در مجلس با موضعگیریهای غلط خود حتی در دولت نهم باعث تشدید رفتار ایشان شدند. اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، برخی دوستان اصولگرا در مجالس هفتم و هشتم مواضع و اقداماتی داشتند که باعث تشدید این تغییر رفتارها شد و البته طرح این موضوع به معنی صحیح بودن این تغییر رفتارها نیست.
رشتهای را که گفتید آقای هاشمی حفظ کرد و پاره نکرد، آقای احمدینژاد هم تاکنون حفظ کردهاند؟
در ظاهر چیزی نمیبینیم که نشان دهد ایشان تمام رشتهها را با رهبری بریده باشد. دقت شود که تاکید روی تمام رشتههاست و به نظر میرسد نباید هم به این سمت سوق داده شود ولی اینکه مواضع ایشان عوض شد بحث درستی است.
در بحث خانهنشینی آقای احمدینژاد، همان موقع ما مفصل با ایشان صحبت و بسیار جدی و محکم برخورد کردیم. در انتخابات 96 هم جبهه پایداری بیانیه داد و به حضور ایشان انتقاد کرده و ضرورت عمل به توصیههای رهبری را بهطور قاطع تذکر داد. اینها امور جدیدی نیست که بخواهیم پرهیز کنیم. ما بیانیه رسمی دادیم. شما میتوانید به بیانیه جبهه پایداری مراجعه کنید. این تغییر رفتار وجود دارد. نسبت به 84 تغییرات در جنبههای مختلف بود. یکی درخصوص مباحث مربوط به فرهنگی بود، دیگری مباحث سیاسی و حتی سیاست خارجی. اینها چیزهایی بود که ما دیدیم و تغییراتی در این زمینهها شاهد بودیم. در مسائل اعتقادی هم طبیعتا آن اعتقاد قبل از 84 که از ایشان دیده بودیم که بهطور مثال در موضوع تبعیت از ولایت فقیه بود در مقاطعی به چالش کشیده شد و زیر سوال رفت. مواضع ایشان قبل از سال 84 نسبت به تبعیت از ولایت فقیه مشخص بود. بهطور مشخص حضور وی در جبهههای دفاع مقدس بهعنوان رزمنده بود حتی تا نزدیکی شهادت رفتند و اینها چیزهایی است که دیدهایم نه اینکه صرفا برای ما تعریف کنند. برخی میگویند از ابتدا مثل الان بود، گمان میکنند بشر از ابتدا اگر طوری آفریده شد تا انتها هم همانطور است و هیچگاه تغییر نمیکند، ولی چنین نیست؛ بشر میتواند در هر جهتی حتی در جهت کمال تغییر کند و فلسفه وجود انبیا و ائمه معصومین (ع) این است که بشر را در جهت کمال تغییر دهند. اگر امکان تغییر نبود پس نعوذبالله اینها کار عبث انجام میدادند. تغییر امکان دارد.ایشان از این جهت تغییراتی داشت. بهطور مثال بعضا در امور مدیریتی از افرادی استفاده کردند که به اصول پایبند نبودند و این امر در نیمه دوم دوره دوم ریاستجمهوری ایشان بیشتر مشهود بود. اینها نشاندهنده تغییراتی است که در ایشان به وجود آمد. موضعگیریهایی که درخصوص مباحث مختلف سیاسی داشتند نیز نمونه دیگری از تغییرات هستند.
بهعنوان همکار آقای احمدینژاد در دولتهای نهم و دهم اگر انتقاداتی که به وی داشتند، شما داشتید الگوی بستنشینی را پیاده میکردید؟
اینطور نیست که بنده انتقاد نداشته باشم. بنده به خیلی از بخشهای کشور انتقاد دارم. به عملکرد قوای قضائیه، مجریه، مقننه و نسبت به عملکرد برخی نهادهای انقلابی هم انتقاد دارم. شاید بتوانیم بگوییم کسی را نمیشناسیم که هیچ انتقاد نداشته باشد ولی اینکه طرح انتقادها به چه صورتی باشد مهم است.
وقتی اصل مهمی را پذیرفتهایم و آن حفظ نظام است طبق گفته امام (ره) و تاکید مجدد رهبری همه چیز را باید درباره مباحث نظام با این امر بسنجیم. یعنی باید از خود بپرسیم من چه کاری بکنم به نفع نظام باشد و به ضرر نظام نباشد! اینکه همه اقدامات قوه مجریه درست است؟ یا قوه قضائیه همه احکامی که صادر میکند بر اساس عدالت است یا خیر یا در مجلس تمامی قوانین تصویب شده درست است یا خیر! جواب منفی است. ولی نقد و درخواست اصلاح باید از راه منطقی و مشروع و دلسوزانه باشد.
منبع: روزنامه فرهیختگان