کد خبر: ۵۰۱۴۰۲
تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۷

چه زمستان‌هایی که با «خرک انداختن» نگذشت

زمانی نه چندان دور با رسیدن فصل سرما و زمستان، مردم روستاهای اطراف قم به شب نشینی می‌رفتند تا دور هم محصول برداشت شده پنبه را از غلافش جدا کنند. کاری که گاهی با رسم «خرک انداختن» در روستاهای «چشمه علی» و «کهک» همراه می‌شد تا شب‌های بلند زمستان را کوتاه‌تر کند.
آفتاب‌‌نیوز :
روستاهای «چشمه علی» و «کهک» از زمان‌های قدیم  به دلیل شیعه نشین بودن شهرت داشتند. چشمه علی تقریبا در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی قم است و آب و هوایی معتدل دارد. زمانی شغل تقریبا همه‌ی مردم این منطقه کشاورزی بود و مهم‌ترین محصولاتی که تولید می‌کردند،پنبه، انار،انجیر و قیسی بوده است که هنوز هم کم و بیش تولید می‌شود.

ممکن است چشمه علی اسم خود را از اسم امامزاده علی(ع) با بنایی قدیمی‌اش گرفته باشد. در این منطقه رسم و بازی به نام «خرک انداختن» رایج بوده که به «برفی کردن» که در نقاط  دیگر کشور وجود داشته، بی‌شباهت نیست.

سیدابوالقاسم انجوی شیرازی در کتاب جشن‌ها، آداب و معتقدات زمستان آورده است:بعد از زراعت پنبه در روستاهای کهک و چشمه علی قم «خرک انداختن» مرسوم بود. در فصل زمستان،هنگامی که جماعتی مشغول وش کردن (جدا کردن پنبه‌ از پوسته) هستند،گاه اتفاق می‌افتد که یک نفر وش یا غوزه‌ای(غلاف) دو پره پیدا می‌کند و این امر خیلی نادر است زیرا که جوزق یا همان پوسته‌ی پنبه همیشه چهارپره است.

در چشمه علی به این غوزه دوپره «چتل» می‌گویند. جوان کشاورزی که چتل پیدا می‌کند خیلی خوشحال و شادمان،آن را به گوشه‌ی یک دستمال بزرگ می‌بندد و به طرف خانه کدخدا یا یکی از بزرگان آبادی می‌رود به طوری که اهل خانه و صاحب خانه متوجه نشوند به بام خانه می‌رود و دستمال را از روزنه وسط گنبد به داخل اتاق و محل نشیمن آنان پرت می‌کند و مثلا با صدای بلند فریاد می‌کند: «مشهدی حسین! خرک مرا بار کن! دمبش را افسار کن» بعد از آن هم نام خود را می‌گوید و خود را می‌شناساند تا بدانند کیست و با نهایت چابکی پا به فرار می‌گذارد. صاحب خانه که از کیفیت و شرایط این رسم قدیمی آگاه است به بچه‌ها فرمان می‌دهد تا به دنبالش بروند و بشتابند بلکه او را بگیرند.

 کوچک و بزرگ درصدد گرفتن آن شخص برمی‌آیند و می‌کوشند تا او را دستگیر کنند زیرا معتقدند اگر نتوانستند او را بگیرند،خیر و برکت خانه را با خود می‌برد. به همین دلیل برای گرفتن او خیلی تلاش می‌کنند. اگر او را گرفتند صورتش را سیاه می‌کنند و سه پایه آشپزخانه را به گردنش می‌آویزند و با همین هیئت دور کوچه‌های آبادی می‌گردانند. کودکان که تشنه وقوع چنین حوادثی هستند به دنبال او راه می‌افتند و او را هو می‌کنند و جنجال و فضاحتی راه می‌اندازند که نگو و نپرس.

بعد از آنکه او را در تمام کوچه و محله گرداندند رها می‌کنند اما اگر نتوانستند او را بگیرند، ‌ برای بازگرداندن خیر و برکت خانه همان دستمال را که خرک به گوشه آن بسته بود، از انجیر خشک و کشمش و پسته و جوزقند و امثال این چیزها پر می‌کنند و به خانه آن شخص می‌برند تا از آن خانه و خانواده قضا و بلا دور باشد.

روستای «کهک» نیز در ۳۶ کیلومتری جنوب قم قرار دارد. عمده محصولات این منطقه انار، انجیر، کشمش و قیسی است و آب و هوایی کوهستانی دارد. شغل بیشتر مردم این روستا زراعت و دامداری است و امامزاده‌هایی به نام امامزاده معصومه، زینب خاتون و «چارامامزاده» دارد. این روستا آب انبار و مسجدی بزرگ هم دارد. اهالی کهک در شب‌های زمستان به شب‌نشینی می‌روند.

مردم در روزها نیز برای آنکه سرشان گرم شود دورهم جمع می‌شوند و کیسه‌ای غوزه می‌آورند تا به وش کردن گندل (پوسته را از پنبه جدا کردن) بپردازند و پنبه را از سوله جدا کنند. سوله یا پوست غوزه همیشه چهار پره دارد. گاهی طبیعت، سوله‌ای را دوپره‌ای می‌کند و زمینه‌ای برای سرگرمی و خوش بودن مردم کهک فراهم می‌سازد.

یعنی اگر کسی یک غوزه یا سوله دو پر پیدا کرد با شادی تمام به حاضران خبر می‌دهد که «خرک» پیدا کرده و زمان خرک انداختن فرا رسیده است و آن خرک را در گوشه‌ دستمالی می‌بندد و به منزل یکی از مالکان یا آشنایان ثروتمند می‌رود. همین که با آن شخص روبه رو شد، خیلی تند و سریع می‌گوید:«ارباب سلام! خر ما را سنگین و رنگین بار کن و بده بیاورند.» و آن دستمال را به داخل خانه می‌اندازد و با چابکی و فرزی تمام پا به فرار می‌گذارد زیرا اگر او را بگیرند سر و کارش با سه پایه سنگین است و به گردنش سه پایه می‌آویزند اما اگر نتوانستند او را بگیرند،باید دستمال او را از آجیل پر کنند و به منزل او ببرند.

با گذشت زمان و نیاز انسان‌ها به امکانات و استفاده از تکنولوژی و صنعتی شدن زندگی‌ها،حتی تغییر معماری خانه‌ها، بسیاری از آداب و رسوم‌ها یا حتی صنایع دستی‌ و هنرهای سنتی جای خودشان را از دست دادند یا نسبت به گذشته کمرنگ‌تر شدند.

به واسطه کشت پنبه در این مناطق،هنر کرباس بافی نیز یکی از صنایع دستی مرسوم در چشمه علی بوده است. تا چند ماه پیش این هنر - صنعت به کلی فراموش شده بود که اخیرا  فرهادی قمی،بانوی هنرمند ساکن قم،آن را احیا کرد.هنر کرباس بافی،قدمتی چند هزار ساله دارد. کرباس نوعی پارچه ساده و بدون نقش است که با استفاده از نخِ پنبه‌ای بافته می‌شود. این پارچه به دلیل خنک بودن در مناطق کویری و گرمسیر به عنوان لباس زنان و مردان استفاده می‌شده است.

به گزارش ایسنا، در گذشته بیش از 8000 هکتار از اراضی استان قم زیر کشت پنبه بود اما مسائل و مشکلات بسیاری زمینه ساز کاهش کشت این محصول شد و نبود حمایت‌های بازرگانی از پنبه باعث شد کشت این محصول روز به روز کاهش پیدا کند. به همین دلیل هنر کرباس بافی سال‌ها فراموش شد.


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین