آفتابنیوز : در خاطرات هاشمی رفسنجانی از 24 دی ماه سال 66 آمده است؛ پيش از طلوع فجر، خواب وحشتناكي ديدم. در خواب ناله مي كردم. عفت بيدارم كرد. يادم آمد كه خواب ميديدم در روستاي بهرمان، به تنهائي از كوچه كنار باغ مسجد، جایي كه در بچگي به ما ميگفتند جن دارد، عبور ميكردم. قيافه مهيبي از دور پيدا شد كه در عالم خواب تصور داشتم جن است. از كنارم عبور كرد و مقداري دورتر، به سوي من برگشت و من ترسيدم. ديگر خواب نرفتم.
به گزارش آفتابنیوز، آیتالله هاشمی همچنین در خاطرات خود از 24 دی ماه سال67 نیز نوشته است؛ آقاي مسيح مهاجري [مدير مسئول روزنامه جمهوري اسلامي] آمد. گله داشت كه به خاطر مقاله روزنامه عليه آقاي منتظري و مواضع تند عليه سياست خارجي، نامه تندي به او نوشتهاند. او براي آينده روزنامه كسب تكليف كرد. گفتم بايد حد و مرز اختيارات و سياست حاكم بر تبليغات مشخص گردد. اطلاع داد كه زمين چاپخانه را گرفته و ماشين آلات مدرني وارده شده كه در صورت راه افتادن، مدرنترين چاپخانه ايران خواهد بود. تا ساعت هفت و نيم در دفترم كار كردم
در خاطره نگاری رئیس فقید مجمع تشخیص از 24 دی ماه سال68 هم آمده است؛
آقاي [قربانعلی] دري نجف آبادي و احمدآقا، پسر آقاي منتظري آمدند و پيام آقاي منتظري را آوردند. ایشان براي رفع فشار از افرادي كه در ارتباط با پخش نوار دستگير شده يا ميشوند، استمداد كرده و خواستار عادي شدن وضع و دادن جزوههاي اطلاعاتياند.
شب آيتالله خامنهاي به دفتر من آمدند. درباره مسأله آقاي منتظري بحث و تصميمگيري شد و نيز درباره نماز جمعه تهران و ائمه جمعه استانها و سياست خارجي تصميم گرفتيم.