کد خبر: ۵۰۲۵۵۷
تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۰

بازیگر «معمای شاه»: صدا و سیما کاری به مخاطبش ندارد چون می‌داند که مخاطبی ندارد

این روزها نام سریال‌هایی که شبکه‌هایی چون «جم» بیشتر از سریال‌هایی که از تلویزیون ایران پخش شده در بحث میان مردم نقل می‌شود چه اتفاقی افتاده که دیگر مردم از شخصیت‌ سریال‌هایی چون سربداران، ابن‌سینا، امام ‌علی (ع)، روزی روزگاری، کوچک جنگلی یا نظایر آن نامی بر زبان نمی‌آورند؟ شاید این پرسش‌ها را کارگردان سریال «سربداران» بهتر بتواند پاسخ گوید.
آفتاب‌‌نیوز :
در بخشی از این مصاحبه کارگردان «سربداران» و بازیگر سریال «معمای شاه» درباره میزان تاثیرگذاری صدا و سیما صحبت می‌کند. 

سريال سربداران دست‌كم باعث شد شخصيت‌هايي مثل قاضي شارح و شيخ حسن جوري براي مردم خاطره شوند و در ذهن مردم بمانند. بيشتر مردم اين شخصيت‌ها را مي‌شناسند. اما بعد از آن تلويزيون ديگر نتوانست چنين شخصيت‌هايي بسازد كه بين مردم نفوذ داشته باشند. البته در دهه شصت و هفتاد سريال‌هاي ديگري هم ساخته شدند كه از قضا خوش ساخت بودند و تاثيرگذار، اما بعد ديگر كم‌كم از دهه هفتاد به بعد سياست‌هاي تلويزيون تغيير پيدا كرد.

بله. مسوولان به جاي اينكه به مخاطب تلويزيون فكر كنند، به موقعيت خودشان فكر كردند. براي اينكه زير سوال نروند. براي اينكه از قم يا جاهاي ديگر و حتي نهادهاي مختلف ايرادي از آنها گرفته نشود، برنامه مي‌سازند. همان‌طور كه پيش از اين هم گفتم، همين باعث مي‌شود كه مخاطب‌هاي ايراني به سمت شبكه‌هاي خارجي و برنامه‌هاي مبتذل آنها بروند و اسم كاراكترهاي آنها را به زبان بياورند و بگويند ساواش، فاطماگل و... مردم شروع مي‌كنند درباره اين چيزها صحبت مي‌كنند و اين سريال‌ها و شخصيت‌هاي آنها تبديل به مدل رفتار بيروني آنها مي‌شود و در ذهن‌شان مي‌ماند .

دقيقا مي‌خواهم به همين موضوع اشاره كنم. چند هفته پيش بعضي از مردم به خيابان آمدند و اعتراضاتي داشتند. عموم آنها متولدين دهه شصت و هفتاد بودند. كساني كه جواني و نوجواني آنها در دهه‌هاي هشتاد و نود طي شده است. تلويزيون ايران در تمام سال‌هاي فعاليتش تلاش كرده است برنامه‌هايي بسازد كه مثلا فساد دوره شاه را به مردم نشان دهد، از آن طرف «بي‌بي‌سي» و «من و تو» را داريم كه يك‌سري مستند توليد مي‌كنند؛ مستند‌هايي كه صدوهشتاد درجه با پيام صدا و سيما مغايرت دارد.

دقيقا. جالب اين است كه همزمان هم پخش مي‌شوند يعني مردم مي‌توانند برنامه‌هايي را كه صدا و سيما توليد مي‌كند را با برنامه‌هايي كه آنها مي‌سازند مقايسه كنند.

نكته همين است. مردم برنامه‌هاي تلويزيون ايران را مي‌بينند، برنامه‌هاي آنها را هم مي‌بينند. ولي ظاهرا تاثيرگذاري برنامه‌هاي داخلي نگران‌كننده است. اين وسط چه اتفاقي افتاده؟ چه اتفاقي افتاده كه نسل جوان تصوير دقيق و روشني از مثلا رضاشاه ندارد؟

صدا و سيما بيشتر دنبال اين است كه مسوولان به آن ايرادي نگيرند. اصلا صدا و سيما كاري به مخاطبش ندارد چون مي‌داند كه مخاطبي ندارد. بله، يك‌سري برنامه‌هاي ورزشي و برنامه نود و يك سري برنامه‌هايي كه حالت شبه‌كمدي دارند شايد مخاطب‌هايي داشته باشند اما غير از اين، تلويزيون مخاطبي ندارد. چه كسي مخاطب تلويزيون است؟ مردم اخبار را كه از جاهاي ديگر دنبال مي‌كنند، برنامه‌هاي سرگرمي را هم كه از شبكه‌هاي ديگر ماهواره‌اي مي‌بينند. فقط يك ورزش است كه مردم از تلويزيون ايران پيگيري مي‌كنند آن هم به اين دليل كه حساسيت مردم به تيم‌هايي است كه بازي دارند و تحليل‌هايي كه آقاي فردوسي‌پور و ديگران مي‌كنند براي‌شان جذاب است. صدا و سيما مخاطب ندارد و چون مخاطب ندارد دغدغه و مساله هم ندارد.

پس اين همه هزينه در صدا و سيما براي چه مي‌شود؟

مگر مهم است؟ ببينيد يك سخنران، يك خطيب، علنا سخنراني مي‌كند و مي‌گويد كه تلگرام است كه همه‌چيز را خراب كرده است در حالي كه اصلا متوجه نيست كه مگر يك كانال تلگرام چقدر زور دارد كه بخواهد اين همه تاثير بگذارد؟ ولي او اصلا متوجه اين حرف‌ها نيست. اصلا مخاطب براي بعضي سخنران‌ها اهميتي ندارد.

شايد اگر صدا و سيما فقط مي‌توانست به ارايه تصاوير واقعي از تاريخ بسنده كند، موفق‌تر مي‌شد تا اينكه بخواهد دستكاري كند و تصاوير اغراق‌شده يا كاريكاتوري نشان دهد.

من زماني‌كه مي‌خواستم «تركان خاتون» را بسازم، برايش چل‌گيس گذاشتم. براي اينكه بگويم زن درباري با زني مثل «فاطمه» كه كاراكتر مهم سريال بود و مردم را نمايندگي مي‌كرد، فرق دارد. آن موقع هم با متلك‌هاي زيادي روبه‌رو شدم اما مقاومت كردم. گفتم يا نمي‌سازم يا اگر بسازم «تركان خاتون» بايد اين‌جوري باشد. نمي‌شود كه «تركان خاتون» هم عين «فاطمه» باشد. در شرايطي كه اين آدم‌ها را به شكل واقعي‌شان نشان دهيم، مردم باورشان مي‌كنند. هم «تركان خاتون» را هم «فاطمه» را باور مي‌كنند. وقتي خود تو به عنوان سازنده مساله داشته باشي همين مي‌شود. همين مي‌شود كه آقاي تقوايي شروع مي‌كند به ساختن ميرزا كوچك خان اما يكي ديگر ادا‌مه‌اش مي‌دهد. در آن زمان هم اين اتفاق افتاد ديگر. آقاي تقوايي با يك تيمي شروع كردند به ساختن فيلم «كوچك جنگلي» بعد آقاي افخمي با يكسري هنرپيشه ديگر ادامه داد. چرا؟ چون آقاي تقوايي نمي‌خواست سفارشي كار كند. آدم باسوادي است كه مطالعه مي‌كند و كار مي‌كند. اما تلويزيون نمي‌خواهد اين اتفاق بيفتد. تلويزيون مي‌گويد من مي‌خواهم اين بشود، من تصميم مي‌گيرم كه اينجوري باشد و... بچه‌هاي امروز كه اين همه اينترنت و ماهواره دارند، گوش‌شان به اين چيزها بدهكار نيست. حتي از پدر و مادرشان هم سوالي ندارند، چون سوالات‌شان را گوگل جواب مي‌دهد. زماني‌كه ما بچه و نوجوان بوديم از پدر و مادر و عمه و دايي سوال مي‌كرديم اما جوان امروز به آن سوال‌ها نيازي ندارد. با يك موبايل معمولي مي‌تواند پاسخ همه سوالاتش را از گوگل بگيرد. بنابراين تا يك اتفاقي مي‌افتد، او حرف خودش را مي‌زند. برخي مسوولان مي‌گويند خارجي‌ها دخالت كردند. من منكر دخالت خارجي‌ها نيستم اما مي‌گويم اگر همسايه بتواند روي بچه‌هاي من تاثير بگذارد و در خانه من دخالت كند، اين سوال پيش مي‌آيد كه مگر من با بچه‌هايم چه كردم كه حاضرند با همسايه كنار بيايند و از او متاثر شوند. اين سوال خيلي واضح است. همه با قدرت مي‌گويند خارجي‌ها اين كار را كردند. اين درست، اما اگر آنها اين كار را كردند، ما چرا گوش داديم؟ بچه‌هاي ما چرا گول آنها را خوردند؟ اين آدم‌هايي كه در خيابان بودند با هليكوپتر كه نيامدند، از همين مردم بودند. چرا خارجي‌ها توانستند روي آنها نفوذ كنند؟ در چنين شرايطي سريال‌ها بايد هم اينچنين باشند. چرا بايد فرق كند؟ چرا بايد ديگر هزاردستان ساخته نشود؟ هزاردستان يك دوره است، مقايسه‌اش كنيد با معماي شاه.

آقاي نجفي شما خودتان چرا در «معماي شاه» بازي كرديد؟

سوال بسيار قشنگي است. اول اينكه من دلم مي‌خواست با فضاي سينما ارتباط داشته باشم. ديگر اينكه شخصيت قوام‌السلطنه آنقدر براي من جذاب بود كه خود اين شخصيت در ساختن قاضي شارح هم نقش داشته است. دلم مي‌خواست خودم هم يك بار اين حس را تجربه كنم. بنابراين خودم هم اين شخصيت را ساختم. براي همين هم شما اگر معماي شاه را ببينيد، متوجه مي‌شويد كه بازي من با بقيه متفاوت است.

به نظر شما آن سريالي كه به آن شكل ساخته شد و آنقدر به آن انتقاد شد...

من اصلا به سريال فكر نكردم. دوباره مي‌گويم كه مي‌خواستم يك بار خودم اين شخصيت را تجربه كنم. قوام‌السلطنه خيلي آدم باسوادي بوده است. دستخط فوق‌العاده‌اي هم داشت. فرمان مشروطيت را هم او نوشته بود. اينكه در اين شرايط قرار مي‌گيرم و حالا مي‌خواهم آن شخصيت را با شاه يا با ديگران روبه‌رو كنم و ببينم چه اتفاقي مي‌افتد. واقعا هم ساختاري را كه به ذهنم مي‌آمد در ارايه اين شخصيت اجرا كردم. اين ديگر فضاي ديگري است. من خودم را سينماگر حرفه‌اي نمي‌دانم. من دارم با سينما مدرنيته را تجربه مي‌كنم. من كه در يك فضاي سنتي- مذهبي تربيت شدم، به سينما پناه بردم براي اينكه احساس كردم با اين فضاي جادويي است كه مي‌توان مدرنيته را تجربه كرد. من نقاشي مدرن مي‌خواندم، آشنا بودم، خودم كار كلاژ مي‌كنم ولي اين سينما يك پديده ديگر است. براي من سينما تجلي مدرنيته است و دلم مي‌خواست با آن در ارتباط باشم. پس يكي از دلايلي كه آن نقش را بازي كردم، اين بود كه با اين فضا، اين هنر دسته‌جمعي ارتباط داشته باشم. اگر اين هنر شناخته شود خيلي اتفاق‌ها مي‌افتد.

پس شما به لحاظ عقيدتي از اين سريال دفاع نمي‌كنيد؟

چرا بايد دفاع كنم؟ سريال سربداران وقتي پخش شد، كسي با نام «اعظم عليان» نقدي سي صفحه‌اي درباره اين سريال نوشت. آمدند به من گفتند نمي‌خواهي جواب بدهي؟ گفتم نه. خيلي خوب است كه يك نفر سريال را با اين دقت ديده است. اين همه نظر مثبت هست. حالا يك نظر منفي هم باشد. من از زندگي مدرن دفاع مي‌كنم، يكي از مقولات مدرن هم نقد است. در سنت كه نقد نداريم. در جهان مدرن است كه نقد و جامعه مدني وجود دارد. حالا يك نفر سريال را ببيند و نقد هم كند. ما نقد را نمي‌دانيم. مثلا اگر الان من نقد كنم همه فكر مي‌كنند با اين كار بدم. من از يك سري كارها خيلي خوشم مي‌آيد اما از يك سري كارها خوشم نمي‌آيد. اين به اين معني نيست كه اين كار خوب است يا بد است.

منبع: روزنامه اعتماد

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین