کد خبر: ۵۱۱۸۹۳
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۶

هم زیباکلام اشتباه می‌کند هم فرهاد رهبر

«بین دعوای آقایان دکتر زیباکلام و دکتر رهبر، باور من آن است که هم بودن جناب زیباکلام در دانشگاه آزاد اشتباه است و هم ریاست جناب رهبر بر آن دانشگاه. هر دو همکار دانشگاهی من در دانشگاه تهران‌اند و صرف‌نظر از پایگاه متفاوت سیاسی‌شان، افرادی بسیار توانمند هستند که اگر عمرشان را صرف خدمت به خانه خود کنند، آثار این خدمت در درازمدت برای ایران و علم مفیدتر خواهد بود. آقای دکتر رهبر هم اگر تمایل دارد در دانشگاه آزاد رئیس باشد، منصفافه این است که ابتدا بر داشتن حکم استخدامی در آن دانشگاه افتخار کند و جایگاه خودش را در دانشگاه تهران به نیرویی جوان بدهد.»
آفتاب‌‌نیوز :
حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران، نوشت: «در خبرها آمده است دکتر صادق زیباکلام، همکار ما در دانشگاه تهران، از دانشگاه آزاد اخراج شده است. وقتی این خبر را شنیدم، بسیار تأسف خوردم، زیرا همیشه احترام خاصی برای ایشان قائل بوده‌ام. ایشان را فردی جسور می‌دانم که منافع جامعه را بر منافع شخصی ترجیح می‌دهند و به اصلاحات به معنای واقعی کلمه باور دارند. کاری به منویات درونی یا اهداف سیاسی دکتر رهبر - باز هم همکار ما در دانشگاه تهران که حالا رئیس دانشگاه آزاد است - در بیرون‌ کردن امثال آقای دکتر زیباکلام از دانشگاه آزاد ندارم. به‌ عنوان یک عضو تمام‌وقت دانشگاه تهران باور دارم و خوب می‌دانم که چند شغله‌ بودن آفت بزرگی در کشور ماست و هر کسی در هر رده‌ای چنین رفتاری داشته باشد، حتی اگر غیر قانونی نباشد، کاری خلاف مصالح جامعه انجام داده و قطعا با اصلاح‌طلبی میانه‌ای ندارد. معتقدم اگر بناست عضو هیات علمی کار اجرائی انجام دهد، یا باید کاملا خود را به دستگاه جدید منتقل کند یا از شغل دانشگاهی خود مرخصی بدون حقوق بگیرد و حقوق خود را از محل جدید دریافت کند. حداکثر زمانی که ما برای کار در شبانه‌روز داریم، بر حسب توان هر انسانی، بین ٨ تا ١٦ ساعت تفاوت دارد. یک عضو تمام‌وقت دانشگاه تهران موظف است همه پنج روز کاری هفته تا ٤٠ ساعت سر کارش حضور داشته باشد؛ به‌ خصوص برای یک فعال اجتماعی مانند آقای زیباکلام که مرتب در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی هم فعال‌اند، داشتن یک شغل تمام‌وقت آن‌ هم در دانشگاه بزرگی مانند دانشگاه تهران، به ‌اندازه کافی از ایشان وقت می‌گیرد و اگر در دانشگاه آزاد نیمه‌وقت باشند، یا از کار دانشگاه تهران می‌زنند یا عکس آن. البته هر عضو هیات‌ علمی می‌تواند به دانشجویان دانشگاه آزاد به‌ عنوان فرزندان جامعه دانشگاهی مشورت یا اجازه حضور سر کلاس‌های درس خود را بدهد. معتقدم دانشگاه‌های معتبر باید بتوانند دانشجویان دیگر دانشگاه‌ها را به‌ عنوان میهمان قبول کنند؛ اگر متقاضی در دانشگاه دولتی باشد که عملی پایاپای است و اگر غیر دولتی باشد از آنها مطالبه پول کنند و درصدی را هم به‌ عنوان گرانت به استاد اختصاص دهند.

اما چرا این مشکل پیش آمده است؟ یکی از اشکالات دانشگاه و حتی مدیریت سیاسی کشور، اصل ١٤١ قانون اساسی است که اعضای هیات علمی را از قانون منع دو شغله‌ بودن مستثنا کرده است. این اصل رانتی برای بخشی از سیاسیون ایجاد کرده است که هم از داشتن مزایای اعضای هیات علمی دانشگاه بهره‌مند شوند و هم پست‌های سیاسی را اشغال کنند. از طرفی، این اصل انگیزه‌ای برای افراد سیاسی درست کرده است تا به هر شکل ممکن خود را به‌ عنوان عضو هیات علمی به یک دانشگاه وصل کنند و سپس از مزایای دو تا چند شغل بهره‌مند شوند. شاید در زمانی که قانون اساسی در اوایل انقلاب نوشته می‌شد، کسی تصور نمی‌کرد در این مملکت تأسیس دانشگاه این‌ قدر راحت شود که حتی در جزیره هرمز هم واحد دانشگاهی داشته باشیم. آن زمان بسیاری از استادان از کشور رفته بودند و تعداد دانشگاهیان بسیار کم بود. برای اداره امور کشور یا تأمین نیاز دانشگاه‌هایی که از کمبود مدرس رنج می‌بردند، شاید توجیهی بر دو شغله‌ بودن وجود داشت ولی در شرایطی که ده‌ها هزار فارغ‌التحصیل دکترای کشور بی‌کارند، چنین قانونی گرفتن فرصت از دیگران است و با عدالت اجتماعی و شغلی سازگاری ندارد.

نگارنده همیشه منتقد گسترش بی‌رویه دانشگاه‌ها بوده‌ام؛ چرا که افت شدید کیفیت را در پی داشته و بر تقلبات علمی و فروش مقاله و پایان‌نامه دامن زده است. اگر استاد توانمندی در دانشگاه معتبری است، این اعتبار و توان را باید فقط برای دانشگاهی صرف کند که در آن استخدام شده است. رفتن و تدریس در دانشگاه دیگری که سطح دانشجویانش پایین‌تر از دانشگاه محل خدمت اوست، باعث می‌شود انگیزه دانشجویان برای تلاش و قبولی در دانشگاه معتبر گرفته شود. به همین دلیل، پولدارها می‌گویند فرقی نمی‌کند در دانشگاه تهران پذیرفته شویم یا دانشگاه آزاد، استاد ما در هر دو حال امثال آقای زیباکلام است.

از آقای زیباکلام نقل شده است: «اگر در مرغداری کار می‌کردم، شأن‌ بیشتری داشتم.» خیلی دلم می‌خواست این نقل‌ قول غلط باشد. دیدم که تیتر بسیاری از خبرگزاری‌هاست و تکذیب هم نشده است. اولا شأن خود را سوای مرغداران نمی‌دانم، هم آنها شأن خود را دارند و هم من شأن خودم را اما کدام شأن بالاتر از این است که آقای زیباکلام برای کمک به زلزله‌زدگان اعلام حساب بانکی می‌کند و چندین میلیارد تومان به حسابش واریز می‌شود. اگر یک مرغدار این کار را می‌کرد، آیا مردم همین کار را می‌کردند؟ هر روز که با همکاران دانشگاهی‌ام صحبت می‌کنم، اغلب از حقوق خود می‌نالند. من هم می‌دانم حقوق استادیاران جوان شاید از یک مسافرکش اسنپی هم کمتر باشد اما هیچ‌وقت حقوق خود را با ١٩ سال سابقه کاری با کسانی که از من درآمد بیشتری دارند، مقایسه نکرده و نمی‌کنم. همین الان اگر بروم چین، ماهی شش هزار دلار به‌ عنوان استاد مدعو حقوق می‌گیرم ولی من خودم را با خواهر معلمم مقایسه می‌کنم که می‌دانم از من خیلی بیشتر کار می‌کند و درآمدش کمتر از یک‌ سوم من است. من این را تبعیض بزرگ می‌دانم و معتقدم در جامعه معلمان در دانشگاه و مدرسه تفاوتی ندارند. البته که یک دانشگاهی به دلیل آن که در سن بالاتر شغل پیدا می‌کند، معمولا در بیشتر کشورهای دنیا درآمد بیشتری دارد ولی این تفاوت باید از تناسب منطقی برخوردار باشد. آن چه باید من را از معلمان مدرسه متمایز کند، گرانت پژوهشی مناسب است که با آن بتوانم امور پژوهشی خود و دانشجویانم را به‌ درستی مدیریت کنم. برای نمونه با آن بتوانم حقوق مناسب به دانشجویان دکترا و پسادکترا بدهم. برای نظام دانشگاهی کشور شرم‌آور است که حقوق من در ١٥ سال گذشته حدود ١٠ برابر افزایش داشته است ولی گرانت پژوهشی همچنان با واحدی ٢٠٠ هزار تومان تکان نخورده است. آن چه ما باید بنالیم و مطالبه کنیم، این حق است که متأسفانه بسیاری از همکارانم صدایشان درنمی‌آید.

در خاتمه بین دعوای آقایان دکتر زیباکلام و دکتر رهبر، باور من آن است که هم بودن جناب زیباکلام در دانشگاه آزاد اشتباه است و هم ریاست جناب رهبر بر آن دانشگاه. هر دو همکار دانشگاهی من در دانشگاه تهران‌اند و صرف‌نظر از پایگاه متفاوت سیاسی‌شان، افرادی بسیار توانمند هستند که اگر عمرشان را صرف خدمت به خانه خود کنند، آثار این خدمت در درازمدت برای ایران و علم مفید‌تر خواهد بود. آقای دکتر رهبر هم اگر تمایل دارد در دانشگاه آزاد رئیس باشد، منصفافه این است که ابتدا بر داشتن حکم استخدامی در آن دانشگاه افتخار کند و جایگاه خودش را در دانشگاه تهران به نیرویی جوان بدهد. دانشگاه آزادی که مدعی بزرگ‌ترین دانشگاه جهان است ولی نمی‌تواند استاد یا رئیس مناسب برای خود پیدا کند و با همکاران و مدیران «موقت» امورش را می‌گذراند، هرگز دانشگاه معتبری نخواهد شد؛ حتی اگر در کاخ سفید یا جزیره کومودو هم شعباتی داشته باشد.»

روزنامه شرق
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۳
ناشناس
|
-
|
۱۰:۵۲ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۳
0
0
جانا حرف از دل ما زدی آفرین بر شجاعتت
ناشناس
|
Germany
|
۱۱:۵۲ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۳
0
1
من فکر می کنم این اساتید در دانشگاه آزاد کادر رسمی نیستند و حقوق کامل دریافت نمی کنند و فقط برای ارائه دروس حق التدریس می گیرند
در نتیجه کلا نمی توانید آن ها را متهم به دو شغله بودن نمایید
چون نمی شود که دو حکم استخدامی داشته باشند، یا ود تا حق بیمه برایشان پرداخت شود! یعنی همکاری آن ها با دانشگاه آزاد به صورت قراردادی و حق التدریس است ذاتا و خیلی از موسسات با برخی اعضای هیات علمی به صورت قراردادی و حق التدریس همکاری می کنند
مثلا قراردادهای پژوهشی که با موسسات خارج از محل خدمت منعقد می شود از این نوع است
اما اگر از نظر شما باز هم تخلف است، مسلما دانشگاه آزاد از این ساتید بزرگوار مدارکی دال بر استخدام آن ها در دانشگاه های دیگر دریافت می کرده یعنی احکام شغلی آن ها را در اختیار داشته است چون بر مبنای همان احکام حق التدریس پرداخت می کند! پس اگر خلافی رخ داده باشد از جانب دانشگاه آزاد است
این که اساتید تمام وقت هستند بله
اما هر هفته 44 ساعت حضور در دانشگاه مربوط به استادیار است و یک استاد تمام که مسلما آقای دکتر زیباکلام هم استاد تمام هستند با احتساب ماده ها و تبصره ها می تواند برای دریافت حقوق کامل حتی در هفته حدود 10 الی پانزده ساعت در دانشگاه حضور داشته باشد و این کاملا قانونی است
حال اینکه در سایر اوقات به طور قراردادی یا حق التدرسی با دانشگاه آزاد یا دانشگاه دیگری همکاری کند به خودش مربوط است
و نکته آخر این که اساتید خودشان نمی روند به دانشگاه آزاد بگویند تو رو خدا به ما کار پاره وقت بده! این دانشگاه آزاد است که طبق قوانین داخلی خودش مثلا برای این که بتواند دانشجوی دکترا یا تحصیلات تکمیلی پذیرش کند یا برای این که بتواند درسی را در دانشگاه ارائه دهد از استاد مورد نظرش دعوت می کند
در نتیجه شاید بنده ی استادیار حقیر به دانشگاه آزاد برای تدریس درسی دعوت نشده ام اما درک می کنم که دانشگاه آزاد این تقاضا را ممکن است از اساتید با درجات علمی بالاتر بنماید
و آن چیزی که آقای دکتر زیباکلام باید از آن شکایت کند لغو یک طرفه ی این عضویت نحوه اعلام توهین آمیز آن و این نظرات غیر آگاهانه است که به نظر می رسد تنها برای تخریب ایشان ارائه می گردد
ناشناس
|
Germany
|
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۳
0
1
شما از قوانین استخدامی کادر هیات علمی در وزارت علوم هیچ اطلاعی گویا ندارید یک استاد تمام 10 تا 15 ساعت در هفته در دانشگاه است ضمنا دانشگاه آزاد برای این که بتواند گروه های آموزشی اش را تکمیل کند تا دانشجو در رشته های جدید دکترا و کارشناسی ارشد بگیرد خودش از برخی اساتید برای تکمیل گروه های آموزشی دعوت می کند و این اساتید در غالب قرار داد یا حق التدریس با دانشگاه آزاد همکاری می کنند
یعنی جای نیروی جوانی را نمی گیرند چون ذاتا دانشگاه آزاد است که به آن ها احتیاج دارد تا عنوان خاصی را تدریس کند و یا دانشجو در مقاطع تحصیلات تکمیلی پذیرش کند
تا زمانی که گروه های آموزشی با تعداد کافی از اساتید تمام پر نشوند مجوز گرفتن دانشجوی تحصیلات تکمیلی به دانشگاه آزاد یا هیچ دانشگاه دیگری داده نمی شود و حتی استادیاران دانشگاه آزاد برای این که بتوانند دانشجوی کارشناسی ارشد بگیرند نیاز دارند که اول این مجوز وجود داشته باشد
حال ممکن است دانشگاه آزاد دیگر نخواسته دانشجو بگیرد یا به دلیل مجوزش لغو شده و غیره اما مسلما دلیلش این نیست که می خواهد اساتید جوان را استخدام کند چون در واقع دانشگاه آزاد با این سیاست از پرداخت حقوق به کادر رسمی خودش صرفه جویی می کند
یعنی برگزاری کلاس را به یک استاد تمام می دهد دکتر زیباکلام هم باشد چه بهتر! افراد زیادی در آن کلاس ثبت نام می کنند و به او تنها حق التدریس پرداخت می کند
و متاسفانه این روشی است که در خیلی مراکز علمی ما باب شده است و اشکال کار هم از اساتید نیست این دانشگاه ها هستند که از ان ها برای همکاری پاره وقت دعوت می کنند
اشکال از وزارت علوم است که به کار دانشگاه ها و مراکز پژوهشی نظارت ندارد (البته دانشگاه آزاد احتمالا به جایی پاسخگو نیست) اما وزارت علوم در زیر مجموعه خودش هم نظارت نمی کند که مثلا فلان مرکز که سال هاست مجوز استخدام دارد چرا حتی یک عضو هیات علمی جذب نکرده است
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین