کد خبر: ۵۱۲۸۵۱
تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۳:۴۴

روایت حجاریان از شرایطی که دولت «معجزه هزاره سوم» را سرکار آورد/ خانیکی: خاتمی نمی‌پذیرفت نامزد شود

یک تئوریسین جریان اصلاحات در تحلیلی از چگونگی تحقق شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی گفت که تلاش برای عرفی‌ کردن قدرت یکی از وظایف جدی اصلاح‌طلبان است.
آفتاب‌‌نیوز :
سعید حجاریان در نشستی از سلسله نشست‌های اصلاحات همه جانبه در ایران با موضوع «اصلاحات امتداد انقلاب» که به همت حزب اتحاد ملت ایران اسلامی برگزار شده بود اظهار کرد: زمانی که لایه‌های تحت‌الارضی با یکدیگر تصادم پیدا کرده و گسل‌ها گسیخته می‌شوند، زلزله رخ می‌دهد. انقلاب نیز در چنین وضعیتی به وقوع می‌پیوندد و ناشی از شکاف‌های عمیق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که به حد اشباع رسیده و نظم موجود را دگرگون می‌کنند. گاهی شکاف‌ها عمق کمتری دارند، در نتیجه زلزله کم‌شدتی اتفاق می‌افتد و انقلاب سیاسی رخ می‌دهد. به این معنا که ساخت سیاسی و قانون اساسی تغییر می‌کند. مانند آنچه در بهمن سال 1357 رخ داد.

وی ادامه داد: ولی گاهی شکاف‌ها عمق بیشتری دارند و زلزله با ریشتر بیشتر اتفاق می‌افتد و به تحول در ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی منتج می‌شود و فُرماسیون‌ها تغییر می‌کنند. مانند انقلاب فرانسه که فرماسیون فئودالی را به بورژوازی تغییر داد.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: از همان فردای پیروزی انقلاب اسلامی، عده‌ای به‌شدت با نهادینه شدن انقلاب مخالفت کردند. گروهی از «انقلاب مستمر» سخن به میان آوردند چرا که معتقد بودند بروکراتیزه شدن انقلاب قاتل آن است و بر همین مبنا نتیجه گرفتند دائماً باید نیروها و کادرهای انقلاب را تغییر داد و نیروهای جوان‌تر را که روحیه انقلابی‌تری دارند، به سیستم وارد کرد. گروهی به دنبال «انقلاب در انقلاب» بودند.

وی تشریح کرد: مثلاً انقلاب فرهنگی را به جریان انداختند تا بتوانند از آن طریق به پاکسازی دستگاه‌ علمی کشور مبادرت ورزند و مانع شوند سیستم ایدئولوژیک غربی خود را در ایران اسلامی بازتولید کند. گروهی دیگر به‌دنبال «صدور انقلاب» رفتند؛ این گروه معتقد بودند اگر انقلاب صادر نشود و کمربندی از کشورهای انقلابی اطراف کشور را نگیرد، دشمن به ایران هجوم آورده و انقلاب را شکست می‌دهد.

حجاریان اظهار کرد: پس از وقوع هر زلزله‌ای با پرسشی اساسی مواجه می‌شویم؛ عقل سلیم چه حکم می‌کند؟ طبعاً زلزله با خود خرابی به همراه می‌آورد و کشته و مجروح و آواره به جای می‌گذارد. پس نخستین وظیفه بعد از زلزله، امداد است و امداد برابر اصلاح است. به این معنا که باید تلاش کرد، آواره‌ها بازگردند، ساختمان‌های نیمه‌خراب مرمّت‌ شوند، مردم دل‌شکسته، دلداری داده شوند، اموات دفن گردند و شرایط عادی زندگی برقرار شود.

وی ابراز عقیده کرد: به گمان من پس از پیروزی انقلاب وظیفه اصلی نیروهای سیاسی، اصلاح بود که باید بلافاصله شروع می‌شد چرا که مردم را نمی‌توان دائماً در التهاب و شرایط انقلاب نگه داشت. به تعبیر دیگر «می‌توان همه مردم را برای مدتی بسیج کرد و هم می‌توان تعدادی از مردم را برای همیشه بسیج کرد ولی نمی‌توان همه مردم را همیشه در حالت آماده باش نگه داشت.»

این تئوریسین اصلاحات با بیان اینکه «چند عامل باعث شد تا حدودی شعارهای بسیج‌کننده‌ای مانند «انقلاب در انقلاب» و «انقلاب مستمر» دوام بیاورد، کشور در حالت اورژانسی و استثنایی باقی بماند و در نتیجه مشی اصلاح‌طلبانه تعلیق شود» گفت: به نظر جنگ مهمترین آن‌ها بود. هشت سال درگیری میان ایران و عراق باعث شد تمامی امکانات و سرمایه‌های کشور برای پشتیبانی از جنگ صرف شود. طبعاً شرایط جنگی، شرایطی استثنایی است و مانع از اصلاحات عمیق می‌شود. همچنین درگیری با گروه‌های مسّلح چه در مرکز چه در حاشیه کشور این وضعیت را تداوم بخشید و حادتر کرد. پس از مدتی که رفته رفته شرایط استثنایی فروکش کرده بود، مشکل ارتش ذخیره بیکاران پیش آمد؛ جمعیتی که از یک سو به حاشیه ‌رانده شده بودند و از سوی دیگر باعث بعضی التهابات می‌شدند. این وضعیت، دولت «معجزه هزاره سوم» را که خود استثنا بود، بر سر کار آورد. لذا ما دائماً در وضعیت اورژانسی قرار داشتیم. جمله معروف و پربسامد «در شرایط حساس کنونی» که دائماً از زبان مسئولین شنیده‌ می‌شود، ناظر بر این اوضاع آشوبناک است؛ به همین خاطر طی 39 سالی که از عمر انقلاب می‌گذرد، بیشتر نیروهای انقلابی تربیت شده‌اند تا کادرهای اصلاح‌طلب.

وی در ادامه گفت: به هر تقدیر از آنجایی که عنوان جلسه امروز «اصلاحات، امتداد انقلاب» است، می‌خواهم توضیح دهم چه نوع اصلاحاتی می‌تواند ادامه انقلاب اسلامی ایران باشد. می‌خواهم در این مجال تا حدودی ویژگی‌های اصلاحاتِ مناسب این انقلاب را تشریح کنم. به باور من، اصلاحات می‌تواند از درون انقلاب ما مشتق شود. نگاهی به خواسته‌های مردم در انقلاب، ما را به نوع اصلاحاتی که باید انجام بگیرد، رهنمون می‌شود.

حجاریان خاطرنشان کرد: شاید مهمترین خواسته مردم در انقلاب، برقراری عدالت و رفع تبعیض‌های موجود بود. متأسفانه علیرغم اینکه در انقلاب از عدل علی(ع) بسیار سخن به میان آمد، کسی تلاش نکرد تئوری خاصی از عدالت را برای شرایط ایران ارائه دهد و آن را به اجرا درآورد. این امر نه پیش و نه پس از انقلاب صورت نگرفت و دست ما در این زمینه بسیار تهی است. نِحله‌های مختلفی مانند فایده‌گرایان، مساوات‌طلبان، وظیفه‌گرایان، لیبِرتارین‌ها، قراردادگرایان، مارکسیست‌ها و... هر یک حرف‌هایی برای گفتن دارند اما آنچه به کار ایران امروز بیاید، هنوز چکش‌کاری نشده و به همین جهت است میان اقتصاددانان، فیلسوفان اخلاق و همچنین کارگزاران اقتصادی مستمراً کشکمش وجود دارد.

حجاریان تشریح کرد: دغدغه دیگر مردم استقلال بود. این خواست را شاید بسیاری از مردم و مسئولان بد فهمیده بودند؛ استقلال نه معنای انزوا می‌دهد و نه معنای وابستگی. چرا که فی‌الواقع میان وابستگی (dependency) و استقلال (independency) مراحل و منازل مختلفی از هم‌وابستگی (interdependency) وجود دارد. اصلاحات باید توضیح بدهد، ما کجای این پیوستار قرار داریم.

وی در همین راستا گفت: آزادی خواست دیگر مردم بود ولی آزادی همراه با مسئولیت‌پذیری است. شاید برای کشوری مانند ایران گونه‌ای از دموکراسی مشارکتی مناسب‌ترین شیوه‌ای است که می‌توان مردم را مسئول،‌ قانون‌مند و آزاد تربیت کرد. اصلاحات با اشاعه فرهنگ این نوع دموکراسی باید زمینه‌های لازم برای پذیرش آن را فراهم آورد.

این فعال سیاسی اصلاح طلب افزود: بخش دیگر شعار مردم، جمهوری بود. گذار از نظام سلطنت‌مطلقه یعنی رژیم کهن به یک جمهوری تمام عیار ظرف مدت کوتاهی میسر نیست و نمی‌توان شب بیست‌ودوم بهمن با نظام سلطنتی خوابید و فردایش با نظام جمهوری برخاست. به قول شاعر «اَمْسَیتُ کُردیاً و اَصْبَحتُ عَربیاً». باید میان این دو وضعیت منازلی تعبیه کرد و نقشه راهی نشان داد که چگونه می‌توان از حالت اول به حالت دوم گذار کرد. این نیز مشکلی بوده است که اصلاحات با آن دست به گریبان بوده است.

وی ادامه داد: شعار دیگر مردم اسلام بود. متأسفانه عده‌ای فکر می‌کردند از فردای انقلاب مردم همگی جزء مقدسین و رهبران نظام جزء اولیاء الله خواهند بود و نظامی مقدس برپا خواهد شد. کما اینکه هنوز می‌گویند نظام مقدس! در حالیکه حضرت علی فرموده‌اند: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّهٌ لایُؤخَذُ لِلضَّعیفِ فیهِا حَقُّهُ مِنَ الْقَویِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع» یعنی نظامی مقدس است که در آن ضعیف حق‌ خود را بدون لکنت از قوی طلب کند.

روایت خانیکی از دلایل شکل گیری جریان اصلاحات

همچنین هادی خانیکی در نشستی از سلسله نشست‌های اصلاحات همه جانبه در ایران با موضوع «اصلاحات امتداد انقلاب» که به همت حزب اتحاد ملت ایران اسلامی برگزار شده بود اظهار کرد:جریان اصلاحات در یک بستر قابل فهم جمعی شکل گرفت. ما جمعی از حامیان و حاضران انقلاب بودیم که بر اساس سیاست‌های رسمی که اتخاذ شده بود از قبل از ۷۶ به حاشیه رفته بودیم. با خود فکر می کردیم که چه کار می شود کرد؟ با آقای خاتمی به این نتیجه رسیدیم که تجربه‌های خودمان را از انقلاب در مجله آیین بیان کنیم.

وی ادامه داد: چون در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفتیم، سیاست به آنجا رسید که وقتی مهندس موسوی نپذیرفتند در انتخابات حاضر شوند سراغ آقای خاتمی رفتیم. ایشان نمی‌پذیرفت. ما برای قانع کردن ایشان گفتیم ما که می‌خواستیم حرف‌هایمان را در یک مجله با تیراژ کمی بگوییم حالا برای کل مردم صحبت می کنیم.

این استاد دانشگاه گفت: حرف‌های ما هم در آن زمان مورد توجه مردم قرار گرفت. من اصلاحات را مقابل انقلاب نمی‌دانم. اصلاحات در ادامه انقلاب صورت گرفت، آمد و شعارهای انقلاب را با رویکرد جامعه مدنی ارائه کرد. در اینجا است که نسبت بین اصلاحات و سیاست و قدرت مطرح شد.

وی ادامه داد: بعد از دولت اصلاحات ۸۴ ، در بنیاد باران ۱۲ مفهوم به عنوان مفاهیم اصلی اصلاحات مدون شد. اولی آن اصلاحات و مرام انسان بود، به طور کلی به نوع نگاه به انسان اشاره می شد.

خانیکی تشریح کرد: دومین اصلاحات و دین بود که به حضور فعال و مثبت دین در سپهر حیات اجتماعی نگاه می‌کرد. سومین اصلاحات و قانون اساسی بود. یکی از ویژگی‌های انقلاب ما این بود که خیلی زود به قانون اساسی رسید.

وی ادامه داد: چهارمین اصلاحات و دموکراسی بود؛ چرا که سیر تحول دموکراسی موضوع قابل توجه و نقد است. اصلاحات و استقلال و تمامیت ارضی ایران موضوعات بعدی ما بود.

این فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: اصلاحات و عدالت هفتمین مفهوم مدون اصلاحات بوده است. هشتمین اصلاحات و توسعه است. وقتی که من به اصلاحات و توسعه اشاره می کنم منظورم ابعاد مادی و معنوی آن تواما هست.

وی خاطرنشان کرد: نهمین موضوع جمع بندی ما اصلاحات و اقتصاد پویا بوده است. دهمین اصلاحات و امنیت است آن هم با توجه به تغییراتی که مفهوم امنیت داشته است. هیچ کشوری نمی تواند بر مشکلات خودش چیره شود مگر آنکه از موقعیت برجسته ای برخوردار شود. اصلاحات و اخلاق هم آخرین مورد از مفاهیم ما بود.

خانیکی گفت: جامعه دستخوش تغییرات پر دامنه است، باید دید باز تعریف این مفاهیم در کجا است. همه ما می گوییم باید مبانی اصلاحات روشن باشد تا راهکارها از دل راهبردها بیرون بیاید اما همه این موضوعات در مقابل مسئله امروز ایران قرار می گیرد.

وی در خاتمه ابراز عقیده کرد: نکته پایانی حرف من این است که به دلیل تغییرات جامعه، سخن من این است که ایران هیچ آینده‌ای روشن‌تر از اصلاحات ندارد.

منبع؛ ایسنا
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین