آفتابنیوز : صادق زیباکلام در باره مخالفتهای برخی اعضای شورای شهر با شهردارشدن محسن هاشمی گفت: برخی معتقدندکسانی که نمی خواهند محسن هاشمی شهردار شود تداوم همان داستان مخالفت اصلاحطلبان تندرو با مرحوم آیتا... هاشمی رفسنجانی است که به دوران اصلاحات و دوم خرداد و مسائلی که سر انتخابات مجلس ششم بهوجود آمد، برمیگردد.
*استدلال اصلی حزب اتحاد ملت این است که اگر محسن هاشمی از شورا بیرون بیاید نگرانیفقط این نیست که مهندس چمران وارد شورای شهر میشود بلکه نگرانی اصلیشان این است که آقای محسن هاشمی خیمه شورای شهر را به صورت منسجم و یکپارچه توانسته حفظ کند و نگه دارد و اگر بیرون بیاید ممکن است انجسام و یکپارچگی شورا متزلزل شود و نتواند آنطور که باید و شاید خوب و یکپارچه عمل کند.
*استدلال دوم این است که محسن هاشمی در مقام رئیس شورای شهر در حقیقت میتوانست یک بازوی اجرایی نیرومند برای هر کسی که شهردار میشود را بازی کند. یعنی میتواند تمام شورای شهر را بسیج کند و پشت شهردار قرار دهد.
*استدلالهای مخالفان حزب اتحاد از جمله کارگزاران و دیگران این است که اولا به فرض که آقای مهندس چمران وارد شورای شهر بشود، مهندس چمران نمیتواند خیلی تزلزلی در شورای شهر بهوجود بیاورد. ثانیا اینکه ممکن است که آقای علیرضا دبیر بیاید و نفر بیست و یکم بشود و نه مهندس چمران.
نکته دومی که مطرح میکنند این است که وضعیت شورای شهر اینگونه نیست که همه انسجام و یکپارچگیاش به وجود محسن هاشمی در راس شورای شهر باشد و قطعا محسن هاشمی یک سروگردن خیلی بلند از همه این شش، هفت نفری که شورا نسبت به آنها ابزار تمایل کرده، بالاتر میایستد و در حقیقت نقش شهردار خیلی اساسیتر، مهمتر است برای اداره شهر تهران تا رئیس شورای شهر.
*کارگزاران و طرفداران آقای محسن هاشمی معتقدند اینها که گفته میشود که یکپارچگی شورا از بین میرود، عذر و بهانههایی است برای پوشش دادن به علت مخالفت با آقای محسن هاشمی. یعنی معتقدند که حزب اتحاد یعنی اصلاحطلبان دارند بهانه جویی میکنند و اینها را به عنوان عذر و بهانه برای توجیه کردن مخالفت شان با آقای محسن هاشمی میآورند.
*من آن بدبینی را ندارم که اینها همان بغض و کینههای مرحوم هاشمی رفسنجانی است .نکته دوم اینکه من معتقدم که از بین تمام کسانی که به عنوان نامزد بالقوه شهردار تهران معرفی شدهاند، شاید تا حدودی به استثنای آقای پیروز حناچی واقعا آقای محسن هاشمی یک سر و گردان از تمامشان بالاتر میایستد. هم به واسطه اینکه ایشان به هر حال یک چیزی حدود 10، 12 سال به عنوان مدیرعامل مترو عمل کرده و چه زمانی که ایشان مدیرعامل مترو بوده و چه قبل و بعد از آن زمانی که ایشان معاون طرح و برنامه دانشگاه آزاد بودهاند، عملکرد خوبی داشتهاند.
*واقعا محسن هاشمی دو تا نکته بسیار بسیار اساسی و مهم در خصوص مدیریت شان دارند که مطرح میشود. یک) ظرفیت توان اجرایی بسیار بالای مهندس هاشمی است که واقعا حتی مخالفان ایشان هم اذعان دارند که از نظر توان مدیریتی بسیار توانمند هستند. دوم) به همان میزان که مهندس محسن هاشمی از نظر اجرایی توانمند است، به نظرم و تجربه و سوابق ایشان نشان میدهد که بسیار پاکدست است.
حتی مخالفان ایشان طی 10، 12 سالی که مدیرعامل مترو بود از آنجا که یک سازمان نیمه دولتی بود و با تحریمها روبه رو بود و باید آنها را دور میزد خیلی گشتند ولی هرچه گشتند حتی یک مورد پیدا نکردند که یک ریال بتوانند بگویند که مشکوک و مبهم است و ناجور خرج شده است.
و بالاخره نکته سوم) که باز خیلی مهم است این است که ظرفیت چانهزنی، هماهنگی یا هر اسم دیگری که روی آن بگذاریم در مورد محسن هاشمی برای سایر ارکان و نهادهای قدرت است. نباید از این مسأله غافل شویم که شهردار تهران هم باید با دولت روحانی یک جورهایی تعامل داشته باشد و هم با دیگر ارکان قدرت. از این بابت هم مهندس هاشمی دارای توانمندی و ظرفیت زیادی است که بتواند با سایر ارکان و نهادهای قدرت تعامل داشته باشد. این سه تا ویژگی ایشان را به نظرم ایدهآل میکند برای اینکه شهردار تهران بشوند.
*یک نکته آخری هم که باید بگویم این است که به هر حال شما میدانید که وقتی شهردار تهران توسط شورای شهر انتخاب میشود، نهادهای دیگر قدرت میتوانند به اشکال مختلف وقتی قرار است استعلام و تائیدیه گرفته شود، مشکلاتی ایجاد کنند و من خیلی مطمئن نیستم که آقای پیروز حناچی واقعا بتوانند آن تائیدیهها را از سایر مراکز بگیرند. درست است که آن مراکز قدرت دل خیلی خوشی از مهندس هاشمی نداشته باشند ولی دیگر در این حد و حدود نیست که در روز روشن با مهندس محسن هاشمی مخالفت کنند.
*اگر آقای نجفی مانده بودند که خیلی خوب میشد و مهندس هاشمی هم رئیس شورای شهر بودند ولی حالا که آقای نجفی شهردار نیستند و باید شهردار دیگری انتخاب شود، در بین تمام کسانی که نامشان مطرح است، به نظرم واقعا صلاحیت و توانمندیهای مهندس هاشمی یک سر و گردن از دیگرانی که مطرح شدهاند، بالاتر میایستد و من به هر حال دغدغههای اصلاحطلبان را درک میکنم ولی معتقدم که واقعا باید نگاه خطی، جناحی و سیاسی را در شرایط فعلی کنار بگذاریم و سعی کنیم که آن چیزی که واقعا به خیر و صلاح تهران 14 میلیونی و مصالح و منافع مملکت است مدنظر قرار دهیم.