آفتابنیوز : «مثل همه بارهایی که در گوشه گوشه این عالم، خارج از ایران، گذرنامه برداشتهام تا فرم پذیرش هتلی را پر کنم، به خطِ لاتین مینویسم، رضا... آر...ئی...زی...اِی... یکهو مدیرِ هتل، که بالا سرِ من و مسئول پذیرش ایستاده است و در همین مدت دستور داده است تا برای ما چای سبز بیاورند، خودکار را از دست من میگیرد. انگلیسی چرا؟! شما به زبان خودمان بنویسید... زبان دری، خط فارسی... خیلی دلنازک نیستم، اما اشک توی چشمهام جمع میشود. اینجا تنها جای عالم، خارج ایران است که میتوانی برگ پذیرش هتل را به خط و زبان فارسی پرکنی...» - صفحه هفتاد و هفت کتاب «جانستان کابلستان» نوشته رضا امیرخانی
حسن همایون روزنامهنگار در ادامه یادداشت خود در روزنامه «ایران» نوشت: پلههای ورودی سالن ناشران عمومی نمایشگاه کتاب تهران را پایین میآیم و دهقدم آنطرفتر راه کج میکنم سمت سالن ناشران خارجی، غیر از فارسی زبان مادریام، هیچ زبان دیگری نمیدانم - شوربختانه - دوستم میپرسد مگر کتاب انگلیسی یا زبان خارجی دیگری میخواهی که راه کج کردی به سمت سالن ناشران خارجی؟ میگویم نه کتابهای فارسی میخواهم! متعجب و حیران میگوید از کی تا حالا زبان فارسی هم در شمار زبانهای خارجی است؟! آزردهخاطر میگویم، از وقتی برخی مسئولان بیذوق نمایشگاه کتاب تهران «انتشارات تاک»، ناشر کتابهای ادبیات و علوم انسانی فارسی از افغانستان را جای سالن ناشران عمومی، در سالن ناشران خارجی غرفه دادند.
قصه به همین سادگی و تلخیست. دست به تلفن میبرم تا حالی از محمدکاظم کاظمی بپرسم، بعد مدتها که آقای شاعر را ندیدم و نشنیدم. بعد چاق سلامتی میگویم، جناب محمدکاظم کاظمی شما خارجی هستید؟! میخندد و میگوید، چطور؟! قصه را شرح میکنم. محمدکاظم کاظمی مکثی میکند و میگوید: «بله ما خارجی هستیم و بر اساس قوانین و مقررات ما بیگانهایم و کسانی هم ملاکشان همین است دیگر ... غافل از اینکه قوانین نمیتواند برای زبان، فرهنگ و میراث مشترک فرهنگی تعیین تکلیف کند.» میگویم در وضعی که همراه لشکر ناتو، چند لشکر دیگر هم هستند که دست در کار ترویج زبان انگلیسی و دیگر زبانها در افغانستان دارند و عملاً فارسی در سرزمینش رو به ضعف نهاده، چه باید کرد؟ گویی سر زخم کهنه آقای شاعر باز شده است به افسوس میگوید: «من میخواهم دوستان، ناخواسته ما را دشمن شاد نکنند. خیلیها در افغانستان هستند که کمر به کمرنگ کردن و حذف زبان فارسی بستهاند و آنها از این دست اتفاقها خوشحال میشوند و در جدلها دست بالا را میگیرند. ما میگوییم، فارسی زبانی یکپارچه است و افغانستانی و ایرانی ندارد. آنها اما وقتی این دست رفتارها را در ایران میبینند، میگویند ببینید! شما که خود را با آنها یکی میدانید، در میان خارجیها جایتان میدهند و شما را اتباع بیگانه میدانند.»
قصه تضعیف زبان فارسی یک روایت بیش ندارد؛ فرقی نمیکند، بی.بی.سی فارسی با راهاندازی صفحه «فارسی افغانستانی» در شبکههای اجتماعی قصه را پیش بکشد یا سربازان اروپایی و امریکایی مأمور از طرف ناتو در افغانستان. تکلیف دشمنان معلوم است، اما دوستان چرا؟! سؤال ساده اینجاست که سیاستهای فرهنگی دولتهای متعدد در این چند دهه بویژه پس از سقوط طالبان در افغانستان برای گسترش و تقویت روابط فرهنگی و صیانت از میراث چند هزاره ساله مشترک زبان و ادبیات فارسی چه بوده است؟! خوب است در نشستی با حضور نویسندگان ایران و افغانستان آقایان مسئول فرهنگی به پاسبانها و مروجان زبان فارسی مختصر گزارشی دهند و بگویند واقعاً در همه این سالها برای تحکیم و تقویت روابط فرهنگی و صیانت از میراث مشترک فرهنگی و ادبی ایران و افغانستان چه کردهاند؟!