آفتابنیوز : سياوش مهرآيين - با انتخاب بسيار خوب سايپا براي خودروي جديد خود «كوييك» بر آن شدم تا اندكي در مورد قدر و سهم زبان فارسي و كلمات و واژگان اين زبان در پهنه ادبيات جهاني مطالبي را بياورم واقعيت اين است كه زبان عنصري زنده و پويا است و مانند هر موجود زندهي ديگري بده و بستاني نيز با محيط اطراف خود دارد.
زبان و ادبيات فارسي يكي از مهمترين حلقهها در سلسله آثار ادبيات جهاني و گوهري ممتاز در شرق زمين و دنياي اسلام است كه در واقع محصول فرايندي عظيم از برخوردها و تاثيرپذيريهاي متقابل است كه در طول قرنها انجام پذيرفته و آن را به يكي از بزرگترين ميراث فرهنگي بشريت تبديل كرده است. خوش آهنگي و انسجام در ادب پارسي باعث شده كه در سالهاي ۲۰۱۰ ، ۲۰۱۱ ، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ به ترتيب جايگاه زبان فارسي به رتبههاي ۲۹ ، ۲۴ ، ۲۲ و ۱۷ ارتقا يابد. همچنين در سال ۲۰۱۴ زبان فارسي از اين حيث رتبه ۱۷ دنيا را در اختيار دارد.
فارسي و انگليسي به عنوان دو زبان هند و اروپايي واژگان بسياري از زبان «نياهندواروپايي» (Proto-Indo-European) به ارث بردهاند. بسياري از اين واژگانِ همانند شكل مشابهي نيز دارند. اما موضوع اين مقاله فقط وام واژههايي است كه از فارسي به انگليسي وارد شدهاند. چه به طور مستقيم و چه از طريق يك يا چند زبان واسط.
بسياري از واژههاي با ريشه فارسي از مسيرهاي متفاوتي به انگليسي راه پيدا كردهاند. برخي از آنها مانند پرديس (paradise) در دوران روابط فرهنگي ميان ايرانيان و يونيان و روميان باستان به زبانهاي يوناني و لاتين راه يافته و راه خود را تا انگليسي ادامه دادهاند. فارسي به عنوان زبان دوم جهان اسلام بسياري از زبانهاي دنياي مسلماننشين را تحت تأثير خود قرار داده و واژههاي آن وارد جهان اسلام شدهاند.
بسياري از واژههاي فارسي-عربي هم به واسطه زبان اردو در دوران استعمار بريتانيا در هند وارد انگليسي شدند. زيرا فارسي زبان بينالمللي هندوستان (پاكستان امروزين و شمال غربي هند امروزين) پيش از حكومت انگليسيها بود. برخي واژههاي فارسي نيز در دوران روابط فرهنگي مورها و مسيحيان در شبهجزيره ايبري در سدههاي ميانه وارد زبانهاي اروپايي (و در بعضي موارد زبان انگليسي) شدند و به همين دليل از زبان عربي به عنوان زبان واسط عبور كردهاند.
چند مثال:
برخلاف تصور بيشتر ما اين مبادلات بين زباني هميشه يك جريان يك طرفه نيست و در كنار كلمات وارداتي از زبانهاي مختلف كلماتي هم كه از زبان فارسي به زبان هاي ديگر صادر شده اند كم نيستند. در موارد زير به سراغ كلماتي رفتيم كه ريشهاي فارسي دارند كلماتي كه از اينجا به آن سوي مرزها رفتهاند و برگشته اند و حالا خودمان هم باور نمي كنيم كه خاستگاه شان روزي از همين زبان فارسي خودمان بوده است.
/Sugarشكر : خود واژه شكر در زبان فارسي از زبان سنسكريت ريشه گرفته بعدها از زبان فارسي به عربي با عنوان«سكر» و از عربي به اروپا و بعد به زبان انگليسي راه پيدا كرده است.
Orange /نارنجي: اين كلمه در زبان انگليسي كه معني پرتقال و رنگ نارنجي ميدهد قبل از اينكه به اين زبان راه پيدا كند از كلمه نارنج در عربي و نارنگ يا همان نارنگي خودمان در فارسي گرفته شده است كه ريشه آن در زبان سنسكريت است.
/Candyقند: تلفظ كلمه candy يا همان شكلات انگليسي را اگر در نظر بگيريد آن هم با احتساب اينكه در زبان انگليسي تلفظ حرف قاف كار چندان راحتي به نظر نمي آيد از كَندي گفتن هم مي شود به نزديكي تلفظ آن با اصل كلمه «قندي» در فارسي كه معناي چيزهاي شيرين را ميدهد پي برد.
/Lemonليمو: اين ميوه از قرن ۱۵ميلادي به انگلستان وارد شده اما قبل از آن،كلمه ليمو در زبان هاي ديگري مثل ايتاليايي، فرانسوي ،اسپانيايي هم ورود كرده، طبق اطلاعات موجود ريشه آن از زبان فارسي گرفته شده است و از آنجا به جاهاي ديگر راه پيدا كرده است. براي همين از اين به بعد وقتي كافي شاپ مي رويم و مي خواهيم به جاي سفارش دادن شربت آبليمو با لهجه غليظ ليموناد سفارش دهيم زياد هواي خارجي بودن برمان ندارد چون اين واژه از بن يك واژه خودماني است.
/Sandalصندل: خيلي ها وقتي ميخواهيم از جايگزين صندل به جاي واژه دمپايي استفاه كنيم تا بلكه با اين جايگزيني شكل وشمايل و شخصيت بيشتري به پاپوشمان ببخشيم تصورمان اين است كه صندل يكي از همان واژه هاي فرنگي است كه از كشورهاي دور و بر به زبانمان ورود پيدا كرده است. خواستيم بگوييم در حين استفاده از اين واژه اصلا خودتان را براي استفاده از يك واژه خارجي سرزنش نكنيد چون صندل يك واژه كاملا پارسي است كه بعد از صدور به يك زبان خارجي هنوز هم اصالت آريايي خودش را حفظ كرده است.
Kiosk /كوشك: كيوسك يا دكه جفتش براي ما فرقي نميكند هر دو فارسياند. چون كيوسك جزو كلمه هايي است كه ريشه ايراني دارد و از كلمه«كوشك» در زبان فارسي يا در فارسي ميانه از «گوشه»گرفته شده است.كلمه كوشك در معماري ايراني به اتاقك هايي گفته مي شده است كه در مكان هاي عمومي قرار مي گرفتند و فروشنده كالا يا ارائه دهنده اطلاعات در آن قرار مي گرفته و مشغول خدمات رساني مي شده است. كوشك كلمه اي است كه از زبان فارسي به اروپا رفته و بعد از گشت و گذار و تغييرات صورت گرفته مجددا با تلفظ«كيوسك»به آغوش وطن بازگشته است.
Bazaar /بازار: اين كلمه هم ديگر ساختار و تلفظش به گونهاي است كه احتياجي به معرفي يا شرح و بسط ندارد. اين كلمه از زبان پهلوي گرفته شده. علاوه بر ايران در مناطقي همچون بخش هايي از خاورميانه،آفريقا و اروپا از كلمه بازار در زبانشان استفاده ميكنند.كه اصل تلفظ خود بازار«وازار» در زبان فارسي ميانه و«واچار» در فارسي باستان بوده است.
Pajamas /پا جامه: حكايت اين كلمه هم مثل صندل است اينكه خيلي موقع ها براي شخصيت دادن به شلوارهاي راحتي در منزلمان به جاي استفاده از كلمه زير شلواري از پيژامه استفاده مي كنيم و باز خيال مي كنيم كه از يك واژه انگليسي استفاده كرده ايم در حالي كه از اساس كلمه پيژامه يك واژه فارسي است.ماجراي اين كلمه به اين شكل است كه واژه«پا جامه»بعد از اينكه از زبان ما به زبان انگليسي و فرانسوي راه پيدا كرد تلفظش از«پاجامه» به «پيژامه»تغير پيدا كرد و مجددا با همين تلفظ جديد به زبان فارسي برگشت.
Jungle /جنگل: كلمه جنگل جزو كلمه هايي است كه ريشه آن از زبان سنسكريت كه زبان قديم آرياييان بوده گرفته و نسل به نسل منتقل و از آن به زبان هاي ديگر صادر شده است.
Chemical /كيميا: اين واژه هم از كلمه كيميا در زبان فارسي گرفته شده است. با اينكه خاستگاه كلمه كيميا از بين النهرين و هند بوده و حتي برخي ريشه آن را متعلق به يونان باستان هم مي دانند اما چيزي كه درباره كيميا وجود دارد اينجاست كه دانش كيميا از ايران برخاسته و بعد از آن و از راه سرزمين هاي عربي به اروپا راه پيدا كرده و حتي علاوه بر زبان انگليسي، كلمه شيمي در فارسي را فرانسوي شده خود واژه كيميا مي دانند.
Devil /ديو: Devil در انگليسي يا همان شيطان به زبان خودمان طبق گفته برخي از كارشناسان ريشه در زبان اوستايي دارد و از واژه ديو در زبان فارسي باستان گرفته شده است.
Caravansary/caravan /كاروانسرا: سراپاي اين دوكلمه هم كاملا داد مي زنند كه واژه هايي وطني هستند كه هر دو كلمه كاروان و كاروانسرا كلماتي اند كه از زبان پهلوي برگرفته شده اند.
Saffron /زعفران: كلمه زعفران هم يكي ديگر از همين كلمه هاي صادراتي است كه با توجه به سابقه ايران در كشت زعفران از زمان هاي قديم، استفاده نشدنش در زبان هاي ديگر جاي تعجب داشت.
اگر بخواهيم اين ليست را ادامه دهيم بايد به موارد بسيار زياد ديگري هم اشاره كنيم بنابراين براي نشان دادن عظمت زبان فارسي به چند مورد ديگر هم اشاره ميكنيم: پدر(father:patar) ؛ مادر(mother:matar) ؛ برادر(brother:bratar) ؛ دختر(doughter:doughitar) ؛ ستاره (star:setar) ؛ نو (new:nava ) و بسياري ديگر از واژگان.
يكي از وظايف هر توليدگر ايراني استفاده از واژگان و نامهاي ايراني براي محصولات خود است. شركت خودروسازي سايپا با استناد به نام «تپه كوييك» كه درتاريخ ۲۳ شهريور ۱۳۸۲ با شماره ثبت ۱۰۱۲۶ بهعنوان يكي از آثار ملي به ثبت رسيده است. نشان داد كه حامي قدمت و تاريخ زبان فارسي است. اميدواريم اين كار كه امري قابل تقدير است توسط ساير توليد كنندگان ديگر هم رعايت شود تا به جهانيان ثابت كنيم كه ما ميتوانيم به داشتههاي خودمان افتخار كنيم.