آفتابنیوز : محمدعلی ابطحی، در یادداشتی درباره کمپین فرزندت کجاست، نوشت: نميدانم كمپين فرزندت كجاست از كجا شروع شد. من با اينكه بيش از ١٣سال است بازنشستهام و مسووليتي ندارم به دليل اينكه مورد پرسش قرار گرفتم در اولين روز نوشتم كه سهتا دختر دارم و هر سه در كنارم در تهران هستند. اما چند نكته در اين باب بايد مورد توجه قرار گيرد.
١- شفافيت در مورد كارها و عملكرد مسوولان اصل مهمي است. مهمترين اثرش بيرنگ كردن شايعات است. با وجود فراگير بودن ارتباطات و خبرهاي راست و دروغ، كساني كه در معرض اتهام قرار ميگيرند و مشكلي ندارند تبرئه ميشوند و كساني كه مشكل دارند يا خود را اصلاح ميكنند يا به حق افشا ميشوند.
٢- در اين پرسشگريها مرز بين شفافيت و حريم خصوصي يا انتقامگيري بايد جدا شود. ورود به آنجا كه واقعا حريم خصوصي باشد يكي از مصاديق رفتار غيرمدني است.انتقامگيري هم آفت بد سياسي شده است. هر فرد در چارچوب خود فرد بايد زندگي و رفتارش مورد ارزيابي قرار گيرد. انتقام يك حكومت را نبايد از يك فرد گرفت. انتقامهاي شخصي كه خيلي زشتتر است.فرزندان بسياري هستند كه نهتنها از رانت پدر استفاده نميكنند بلكه معترض داخلي به رفتار پدران هستند. آنها اگر تواناييهاي فردي دارند نبايد تنها به دليل اينكه فرزند پدر نامداري هستند از حق طبيعيشان در جامعه محروم بمانند.
٣- فرزندان مسوولان وقتي بايد مورد محاسبه اجتماعي قرار گيرند كه از رانت پدر استفاده كنند. پدرها بايد از رفتار فرزندان مراقبت كنند اما فرزندان آنها هم مثل همه جوانان جامعه هستند. خواستهها و آرزوها و رفتار شخصي دارند. در بسياري از موارد مثل ساير جوانان، الزاما نميخواهند تابعي از پدر باشند. اگر از رانت پدر استفاده نكنند آنها هم ميتوانند و حق دارند روش زندگيشان را خودشان انتخاب كنند. سلب كردن هر حقي از يك شهروند به دليل پدر، كار درستي نيست. باز هم تاكيد ميكنم به شرطي كه شهروند باشند و از رانت پدر بهره نبرند.اين را هم ميدانم براي هر پدري و هر پسري سخت است كه از پدر يا پسر برائت بجويند. اما دقت در اينكه فرزندان از امكانات پدر استفاده نكنند امر ضروري است.من به ژن برتر هيچ اعتقادي ندارم. هر انساني به اندازه تلاش شخصي و توان فكرياش بايد بتواند در جامعه رشد كند. البته كه نميتوان انكار كرد كه جامعه چرخه معيوبي دارد.
در حاشيه خود مسوولان يا فرزندان مسوولان افراد ناباب حلقه ميزنند. و تملق رواج پيدا ميكند و چهبسا آدمها را به توهم بيندازد كه ژن برتر دارند. در جامعه سالم راه رشد اقتصادي و علمي بايد براي همه به يك اندازه هموار باشد.
٤- از آن سو هم بايد به ماجراي فرزندان نگاه انداخت. فرزندان و خانوادهها نبايد قرباني بدرفتاري پدران قرار گيرند. همه كساني كه در چرخه حكومت فاسدند يا بدنام هستند، و نفرت عمومي در موردشان وجود دارد، يا تخلفشان علني ميشود و دستگير ميشوند يا به هر دليلي بيآبرو و خانوادههاي آنان و فرزندانشان نقشي در آن نداشتهاند در محيطهاي كاري و تحصيلي آزارهاي بيدليلي ميبينند.
٥- يكي از مشكلاتي كه بازار انتقامگيري و عدم اعتماد را دامن ميزند، برخورد دوگانه با تخلفات است. در برخورد با فساد نبايد حزب و جناح و رفاقت و سابقه وجود داشته باشد تا اعتماد عمومي به مبارزه با فساد جلب شود.
در مجموع به عقيده من اين كمپين يكي از مصاديق شفافيتسازي است. اگر حكومتي بخواهد موفق شود بايد تاريكخانه نداشته باشد.