آفتابنیوز : اما در گذر زمان، طی فرآیندی این خصیصه از دخترخانمها به سمت رجل سیاسی و سلبریتیها سوق پیدا کرد و در عصر ما به اوج خودش رسید! یعنی این حضرات به دلائل نامعلومی اصراردارند ثابت کنند همه فن حریفاند و استعدادهایشان در یک زمینه خاص خلاصه نمیشود و یا به قول جلال آلاحمد به خودشان بگویند: عالم به کل خفیات عالم. اینکه چرا آنها علیرغم معروفیت همچنان نیاز به توجه بیشتر دارند -حتی بیشتر از دختران دمبخت- گفتیم که ... ما هم نمیدانیم.
بگذارید مسئله را بازتر کنیم: هنرپیشههایمان خواننده میشوند، خوانندههایمان هنرپیشه، ورزشکارانمان هر دو و همه آنها با هم مجری تلویزیونی میشوند! البته خود مجریها هم، هنرپیشه و خواننده ورزشکار میشوند! اما موضوع به همین جا ختم نمیشود چون در ادامه، هنرپیشهها و خوانندگان و مجریان و ورزشکارن از دم و همه با هم، نقاش، عکاس، نویسنده، مترجم، گرافیست، معمارداخلی و شهری، مدیر کافیشاپ، رستوراندار، فعال در زیورآلات تزئینی و کارهای چوبی، دکوراسیون، مدیر روابط عمومی شرکتهای مختلف، شومن در مجالس خصوصی و رسمی، صاحب مهدکودک، گرداننده آموزشگاههای مختلف، دلال، بساز بفروش، آرایشگر، مانیکوریست، بدنساز، خلبان و حتی آشپز میشوند. اما باز این داستان تمام نمیشود چون آنها در ادامه هنرنماییهایشان فردی خیر، فعال محیطزیست، منتقد اجتماعی، و در ادامه... مخاطب خاص برای مصاحبه و پرکردن برنامههای تاکشوی تلویزیونی، تبلیغکننده (از چایی گرفته تا شیر مرغ و منطقه گردشی آدمیزاد و بخصوص: انواع و اقسام اپلیکیشنها)، مدرس کلاسهای مختلف، سخنران مدعو در جلسات مرتبط و نامرتبط، بازیکن تیم هنرمندان و بالاخره عضو شورای شهر، نماینده مجلس و اصولا یک چهره سیاسی میشوند.
خب بعد با این اوضاع «همهکاره و هیچکاره» میگویید چرا وضع فرهنگ و هنر و ورزشمان این است؟ چرا یک آنتونیکویین برای بازی در فیلم حضرت محمد(ص) خودمان پیدا نمیشود و اصلا خود فیلم هم، انگشت کوچیکه فیلم نسخه هالیودی آن هم نمیشود؟ چرا .... بگذریم! با این حرفها دردمان دوا نمیشود.
صحبت از سیاست شد رجل سیاسی هم در همین راستا و برای نشان دادن سرریز شدن استعدادهایشان بیکار نمیشینند اصولا آنها همه کار میکنند به جز آن کاری که باید بکنند!
در دوره زمانهای که صاحب یک مهدکودک وقت سرخاراندن ندارد و دو شغله بودن پیگرد قانونی دارد، با این وجود و با همه این اوصاف یک وزیر میتواند سر وقت و با خیال راحت در بیمارستان ظریفترین عمل را انجام بدهد، در دانشگاه ۱۰-۲۰ واحد درس را به دانشجویان یاد بدهد، در دانشگاهی دیگر، ادامه تحصیل بدهد! در حوزه تحقیقات ۷-۸ جلد کتاب و کلی مقاله تحقیقی به جامعه علمی ارائه بدهد، در شرکتها و موسسات به عضویت هیات مدیرهشان درآمده و صبح تا شب مشاوره بدهد، راهبهراه به سفرهای خارجی رفته تا کولهباری از تجربه را به میهن آورده و با آنها برنامههای تکراری بدهد!
باز هم بگویید چرا شرکتها و کارخانهها یکییکی تعطیل میشوند چرا سروکله وکیل و وزیر در محل کارش پیدا نمیشود و مملکت روی هوا اداره میشود؟! چرا در هیج ادارهای باری از دوش مردم برداشته نمیشود و باز بپرسید چرا نمایندگان محترم در مجلس خوابند، حالا از آن طرف چرا گند تحقیقاتمان در مجامع جهانی درآمده و میگویند همهشان کپی میشوند؟ چرا دانشجویان چیزی بارشان نیست و استادان درس را که دادند راهی جایی دیگر میشوند؟ چرا کسی کتاب نمیخواند و به طور کلی چرا وضعمان این است و آخر و عاقبتمان با این اوصاف چه میشود؟
حالا اینها به کنار، رجل سیاسی و سلبریتیها کلی هم وقت صرف میکنندتا ثابت نمایند بابت همه مشاغل (به قول نادر ابراهیمی «ابولمشاغلها») پولی نمیگیرند و وضع شان خراب است و بیشترشان مستاجرند!
حالا شما پیدا کنید پرتغالفروش را ... وضع مملکت و هنرمان این است وضع این عزیزان هم که (البته به گفته خودشان) این چنین است، وضع مردم هم که بیشتر از همه اینها ... این است. پس چه کسی وضعش ردیف است و حالش بهتر از این است؟! اصولا چرا وضعمان این است؟!