آفتابنیوز : تصور کنید در خیابان که راه میروید همه بهگونهای به شما نگاه کنند که گویی از سیارهای دیگر آمدهاید. وقتی میخواهید در خیابان از کسی آدرس بپرسید، همه اول سرتا پای شما را برانداز کنند و بعد از روی دلسوزی شما را راهنمایی کرده و بگویند «خودت میتونی تا اونجا بری؟ میخوای کمکت کنم؟»
این داستان هنگامی آزاردهندهتر میشود که شما کودک باشید. تصور کنید بچههای محل با شما دوست نمیشوند، نمیتوانید با آنها به یک مهدکودک و یک مدرسه بروید. هنگامی که میخواهید در پارک بازی کنید کسی همبازی شما نمیشود و تنها میمانید و...
این روایت زندگی روزانه کودکان خاص و با نیازهای ویژه ایران است. کودکانی که تا چند سال پیش از واژه «استثنایی» برای توصیفشان استفاده میشد. کودکانی که بعضاً از ابتدای عمر خود در همه جا متفاوت و استثناء بودهاند و به دلیل عدم آموزش و فرهنگسازی به مردم، اکثراً به دور از جامعه و در جمع خود تنها بزرگ شدهاند. با این وجود بسیاری از این کودکان به مدارج بالا رسیده و ثابت کردهاند «استثناء» نیستند.
نزدیک کردن زندگی کودکان با نیازهای ویژه به کودکان معمولی- با وجود تفاوتهایی که دارند- مسئلهای جا افتاده در کشورهای توسعه یافته است که سالهاست مورد توجه قرار گرفته و با آموزش و فرهنگسازی و استفاده از تجهیزات و روشهای گوناگون تلاش شده است تا هرچه بیشتر زندگی این کودکان به کودکان معمولی نزدیک شود. این مسئله، اما در جامعه ما مورد غفلت مردم و مسئولان قرار گرفته و موجب شده است این کودکان از ابتدا خود را متفاوت ببینند و نتوانند آنگونه که باید در جامعه حضور پیدا کنند.
در این زمینه مهسا ابراهیمپور قوی، روانشانس کودکان استثنایی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، میگوید: هنگامی که تصمیم داریم در خصوص کودکان با نیازهای ویژه صحبت کنیم باید به تفاوتها و شباهتهای آنان با کودکان عادی توجه کنیم. کودکان خاص با کودکان عادی تفاوتهایی دارند. برای نمونه کودکان کمتوان ذهنی از لحاظ عملکرد هوشی و ذهنی و کودکان دچار کمبود شنوایی یا ناشنوایی از لحاظ شنیداری با همتایان خود متفاوت هستند.
وی با اشاره به اینکه علاوه بر تفاوتهای کودکان خاص با کودکان عادی باید شباهتهای آنان را نیز در نظر گرفت، ادامه میدهد: در واقع مهمترین مساله در مورد کودکان با نیازهای ویژه، شباهتهای آنان با کودکان عادی است. بهطور کلی به کودکی کودک خاص یا با نیازهای ویژه گفته میشود که از جهت یا جهاتی برای رشد، پیشرفت و درک صحیح از خویشتن و جهان، به امکانات و آموزشهای ویژهای از روند آموزش معمولی نیاز دارند.
این روانشناس خاطرنشان میکند: بهطور کلی کودکان با نیازهای ویژه در 10 گروه جای میگیرند که عبارتند از کودکان کمتوان ذهنی، کودکان تیزهوش، کودکان کمشنوا و ناشنوا، کودکان کمبینا و نابینا، کودکان دچار اختلال یادگیری، کودکان دچار کمبود توجه و بیشفعالی، کودکان دچار اختلالات ارتباطی و تکلمی، کودکان دچار ناتوانیهای جسمی و بیماریهای خاص، کودکان دچار ناتوانیهای چندگانه، کودکان دچار اختلالات فراگیر رشدی و کودکان دچار اختلالات هیجانی و رفتاری.
ابراهیمپور تصریح میکند: بینش در کودکان با نیازهای ویژه از لحاظ طی دورههای رشدی تفاوت چندانی با کودکان عادی ندارند. بینش کودکان بسته به نوع کمتوانی یا ناتوانی، نوع نگاه و درک از جهان در آنان متفاوت میشود. کودکانی که به نقایص ساختاری همچون مشکلات بینایی مبتلا هستند و در عملکرد هوشی خود ضعف ندارند، مراحل بینش و درک از زندگی مشابه با کودکان عادی اما با روشی متفاوت دارند.
وی عنوان میکند: کودکان خاص باتوجه به نوع کمتوانی و ناتوانی خود، به تطبیق خود با جهان میپردازند و با روش خاص خود مراحل رشد درک و فهم از زندگی را طی میکنند. مهمترین مساله در این زمینه، درک این کودکان توسط جامعه است که با برقراری ارتباط سالم با آنها و پذیرش بهعنوان عضوی از جامعه، امکان درک صحیح از زندگی به این کودکان داده شود.
این روانشناس تصریح میکند: اولین راهکار برای نزدیک کردن کودکان با نیازهای ویژه به کودکان عادی، فرهنگ سازی و اطلاع رسانی به جامعه است. هنگامی که بیشتر مردم جامعهد از ویژگیهای خاص، تفاوت ها و شباهت های این کودکان با کودکان عادی مطلع باشد، در پذیرش و مشارکت دادن این کودکان در لایه های مختلف زندگی فعالانه وارد عمل میشوند.
ابراهیمپور اظهار میکند: مساله بعدی، موضوع برچسب زدن است که نظر به اجماع رسیده و متقنی در این خصوص وجود ندارد. در واقع وابسته به نوع فرهنگ و آموزشهای ارائه شده، برچسب زدن میتواند مزایا و معایبی برای کودکان با نیازهای ویژه داشته باشد. بهطور کلی مداخله بهنگام به معنای تشخیص به موقع اختلالات این کودکان و سپس برنامه ریزی، درمان و آموزش در زمان مناسب و استفاده از وسایل و امکانات کمک آموزشی و کمک حرکتی درکنار آگاهسازی و فرهنگسازی در جامعه، میتواند به وارد شدن هرچه بیشتر این کودکان در جامعه بهنجار کمک کننده باشد.
وی با اشاره به اینکه موضوع آموزش کودکان با نیازهای ویژه در جامعه بهنجار با مطرح کردن یکپارچهسازی در دهه 1960 آغاز شد، بیان میکند: پس از سال 1960 بهنجارسازی، موسسهزدایی و فراگیرسازی کامل بهعنوان راهکارهای جدیدتری ارائه شدند. بعدها جریانات آموزشیِ تدریس جمعی، تدریس همیاری و کلاس ویژه در مدرسه عادی و تعامل با کودکان عادی مطرح شد. هدف تمامی این روشها افزایش ارتباط کودکان با نیازهای ویژه با کودکان عادی است.
این روانشناس تاکید میکند: در نهایت وابسته به نوع کمتوانی و ناتوانی، شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کودک و جامعه و امکانات در دسترس برای هر کودک تصمیمگیری انفرادی و خاصی صورت میگیرد. در کشورهای پیشرفته بر اصل بهنجارسازی آموزشی کودکان خاص تاکید بیشتری میشود.
ابراهیمپور ادامه میدهد: کشور چین درسال 2014، طرحی با دیدگاه بهنجارسازی 80%کودکان با نیازهای ویژه تا آخر سال 2016 ارائه داد. این کشور با استفاده از روشهای کمک آموزشی، همیاری و استفاده از معلم ویژه در کلاس های عادی، بیشترکودکانی که به نقایص بینایی، شنوایی و ذهنی مبتلا بودند را در مدارس ابتدایی و متوسطه عادی جای داد. همچنین آموزگاران حرفهای به محل سکونت کودکانی که به ناتوانیهای شدید و چندگانه دچار بودند فرستاده شدند.
وی با اشاره به اینکه کشور هلند بهعنوان یکی از موفقترین نظامهای آموزشی تاکید فراوانی بر اصل بهنجارسازی در کنار برنامهریزی و آموزش انفرادی دارد، اضافه میکند: بهطور کلی کشورهای پیشرفته با تاکید بر بهنجارسازی و کاهش فاصله کودکان خاص از کودکان عادی، آموزشهای انفرادی ارائه میدهند و با توجه به امکانات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در دسترس گامهای سریعتری را در این زمینه برمیدارند.
این روانشناس خاطرنشان میکند: در کشور ما کودکان با نیازهای ویژه که دچار ناتوانیهای شدید هستند جداگانه از کودکان عادی آموزش میبینند. در واقع ورود به اصل بهنجارسازی مستلزم برخورداری از منابع اقتصادی و فرهنگی بیشتری است.
ابراهیمپور اظهار میکند: بررسی تحقیقات در زمینه ابعاد مختلف آموزش و پرورش ویژه نشان میدهد که شرایط حاکم بر نظام آموزشی ویژه در شرایط کنونی، نمیتواند پاسخگوی نیازهای انسانی، اجتماعی و آموزشی تمام افراد با نیازهای ویژه باشد. البته با نگاهی به سدههای گذشته و مراحل طی شده در آموزش، دستاوردها و پیشرفتهای ارزشمندی در زمینه مداخله و آموزش بهنگام مشاهده میشود.
وی عنوان میکند: با توجه به نیاز کودکان خاص به فراگیرسازی، هنوز نقاط خالی از تلاش وجود دارد. در درجه اول نظام آموزش و پرورش استثنایی ایران در مقایسه با کشورهای پیشرفته، با مشکل فقدان قانون مصرح در حمایت از آموزش و پرورش فراگیر روبرو است. البته در کشور ما، رایگان بودن آموزش و پرورش ویژه و منابع بیمه درمانی، نشاندهنده فهم متناسب از نیازها و حمایتها است.
این روانشناس با اشاره به اینکه کشور ما در مقایسه با دیگر نظاهای آموزشی، از قاعده جلوگیری از هزینه های اضافی فاصله دارد و در خصوص برنامهریزی با مشکلات ساختاری مواجه است، ادامه میدهد: الگویابی از نظامهای موفق آموزشی با تاکید بر فرهنگ درونی جامعه، درکنار برنامهریزی صحیح منابع انسانی و مالی، میتواند در اصلاح کمبودهای موجود یاریگر باشد.
همچنین در این خصوص مهین توکلی، رییس آموزشوپرورش استثنایی خراسان رضوی در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به آخرین امار کودکان با نیازهای ویژه در استان، اظهار میکند: در خراسان رضوی حدود 17 هزار دانشآموز با نیازهای ویژه تحت پوشش ما هستند که 13درصد جمعیت کل دانشآموزان استثنایی کشور را تشکیل میدهند.
وی با بیان اینکه حدود 7 هزار و 800 دانشآموز در 140 مرکز مستقل و 700 کلاس خاص در استان در حال تحصیل هستند، ادامه میدهد: حدود 2 هزار و 200 دانشآموز دارای مشکلات جسمی و حرکتی، نابینا و ناشنوا با هوشبهر نرمال در مدارس عادی آموزش تلفیقی-فراگیر دریافت میکنند. این افراد با کمک معلم رابط، خدمات توانبخشی، تجهیزات کمکتوانبخشی و خدمات مشاورهای تحصیلات خود را ادامه میدهند و ما آنها را پشتیبانی میکنیم تا در آینده زندگی مستقلی داشته باشند.
وی با اشاره به اینکه حدود 7 هزار دانشآموز دارای مشکلات ویژه یادگیری هستند و در مهارتهای خواندن، نوشتن و محاسبهکردن ضعف دارند، تصریح میکند: دانشآموزان دارای اختلال یادگیری که بهره هوشی نرمال دارند در مدارس عادی مشغول به تحصیل هستند. این دانشآموزان از 67 مرکز ویژه یادگیری استان خدمات آموزشی، توانبخشی، مشاورهای و درمانی دریافت میکنند.
رئیس آموزشوپرورش استثنایی خراسان رضوی خاطرنشان میکند: دانشآموزی با نیازهای ویژه تلقی میشود که از نظر ذهنی، حسی(بینایی وشنوایی) و حرکتی و عاطفی و رفتاری تفاوت قابل ملاحظهای با دانشآموزان عادی همسن خود دارد. این تفاوت تا حدی بارز است که آنها نمیتوانند در یک فضای آموزشی عادی تحصیل کنند.
توکلی با اشاره به اینکه «حتماً باید برای دانشآموزان با نیازهای ویژه محتوای آموزشی، روشهای تدریس، تجهیزات و فضای آموزشی خاص و مناسبی فراهم شود»، بیان میکند: دانشآموزان با نیازهای ویژه در هفت گروه جای میگیرند. این گروهها عبارتاند از ناشنوا و نیمهشنوا، نابینا و نیمهبینا، جسمی و حرکتی، آسیبدیده ذهنی، چندمعلولیتی، اختلالات رفتاری همچون افراد مبتلا به طیف اوتیسم و مشکلات ویژه یادگیری.
وی با اشاره به اینکه «بر اساس آخرین آمار تا سال 96، 250 دانشآموز اوتیسم در استان وجود داشته است»، یادآور میشود: در حالحاضر در استان 8 مرکز خدماتدهی به دانشآموزان مبتلا به اوتیسم وجود دارد که 6 مرکز در مشهد و دو مرکز دیگر در نیشابور و سبزوار قرار دارد. دو مرکز در مشهد غیردولتی و سایر مراکز دولتی هستند. ما هماکنون در حال راهانداری دو مرکز دیگر در تربتجام و تربتحیدریه هستیم که تا پایان مهر افتتاح میشوند.
رییس آموزشوپرورش استثنایی خراسان رضوی اضافه میکند: رویکردی که ما در خصوص دانشآموزان با نیازهای ویژه بهکار میبریم، تلفیقی- فراگیر است. هدف ما این است که این دانشآموزان بتوانند در کنار دانشآموزان عادی به تحصیل بپردازند. اما این امکان وجود ندارد که بهطور مثال کودکی که دارای معلولیت شدید جسمانی است از اولین سال تحصیل وارد مدرسه عادی شود. این دانشآموز باید به سطحی از قابلیت برسد تا بتواند وارد مراکز آموزشی عادی شود و پس از آن نیز پشتیبانی از او ادامه خواهد یافت.
توکلی با اشاره به اینکه استان ما رییس کارگروه آموزش تلفیقی- فراگیر در کشور است، اظهار میکند: بیشترین آمار دانشآموزان تلفیقی- فراگیر در استان ما به چشم میخورد. نوآموزان ما و مادرانشان از بدو تشخیص در مراکز ما پذیرفته میشوند، جراحی لازم روی آنها صورت میگیرد و خدمات درمانی و توانبخشی دریافت میکنند. هنگامی که این کودکان باید وارد مدرسه شوند اگر بهره هوشی عادی داشته باشند، در دبستانهای عادی ثبتنام میشوند.
وی عنوان میکند: دانشآموزانی که در مدارس خاص تحصیل میکنند افرادی هستند که بهره هوشی زیر 70 دارند. ما حتی دانشآموزانی که بهره هوشی آنها بین 70 الی 85 است را به عنوان کودکان دیرآموز در مدارس عادی ثبتنام میکنیم.
رییس آموزشوپرورش استثنایی خراسان رضوی میگوید: ما از این طرح که دانشآموزان آسیبدیده ذهنی نیز در مدارس عادی همراه با محتوا، روش و فضای مناسب و نیروی انسانی متخصص تحصیل کنند استقبال میکنیم.
توکلی با اشاره به مشکلات این بخش از آموزش و پرورش، خاطرنشان میکند: چندین سال است که وزارت آموزش و پرورش تنها آموزگار استخدام میکند، اما خدمات توانبخشی نیز به اندازه آموزش حائز اهمیت است. یکی از برنامههای ما ارائه خدمات توانبخشی در خارج از مدرسه است. سازمان برای هر استان اعتباری در نظر میگیرد در مراکزی که کمبود نیروی توانبخشی احساس میشود خانوادهها از بیرون مراکز خدمات دریافت کنند.
وی با اشاره به اینکه ما معتقدیم باید نیروی توانبخشی بهصورت تیمی در مرکز وجود داشته باشد، تصریح میکند: باید حتما در مراکز گفتار درمان وجود داشته باشد و با معلم در ارتباط باشد. مثلا از او بپرسد هر دانشآموز در تلفظ چه حرفی مشکل دارد. ما به ازای هر 25 دانشآموز به یک گفتار درمان و کار درمان نیاز داریم. در استان لزوم حضور 80 نیروی توانبخشی احساس میشود.
رییس آموزشوپرورش استثنایی خراسان رضوی ادامه میدهد: دانشآموزان با نیازهای ویژه به سرویسدهی ایاب و ذهاب منظم و رایگان نیاز دارند چون مراکز آموزشی مخصوص آنها در مراکز خاصی از شهر قرار دارند و دانشآموزان از نقاط مختلف شهر در مراکز ما به تحصیل مشغول هستند. در سالهای گذشته سرویسهای ایاب و ذهاب برای دانشآموزان رایگان بود اما اکنون بخشی از هزینه را اولیا پرداخت میکنند و این امر برای آنها دشوار است.
توکلی با اشاره به اینکه کل هزینه ایاب و ذهاب دانشآموزان خاص تهران را شهرداری تقبل کرده است، ادامه داد: برای سال تحصیلی 98-97 شهرداری مشهد مبلغ یک میلیارد تومان برای هزینه ایاب و ذهاب در اختیار ما قرار داد. انتظار ما این است که هزینههای قبوض آب، برق و گاز برای مدارس استثنایی رایگان باشد یا تخفیف داشته باشد.
ايسنا