اهداف شما به عنوان رئيس اجلاس ادواري آينده پيمان منع غني سازي هسته اي در ماه مي چيست و به نظر شما نتيجه رضايت بخشي كه مي تواند از اين اجلاس به دست آيد كدام است؟
رئيس اجلاس نمي تواند اهدافي غير از اين داشته باشد كه مطمئن شود بحث ها در بهترين شرايط انجام خواهد شد و تا حد امكان نتايج با اتفاق آراي اعضا گرفته مي شود و خواسته هاي آنها را منعكس نمايد. اعضا اهدافي دارند، اما من غير از دستيابي اجلاس به نتيجه اي مفيد، آينده نگر و در راستاي پيشرفت اهداف پيمان، هدف ديگري ندارم.
آيا منظورتان دستيابي به سندي با اتفاق آراست، مانند آنچه كه در اجلاس ادواري گذشته صورت گرفت؟
قبلاً شش اجلاس ادواري برگزار شده است. سه اجلاس سند نهايي داشته اند، اما سه اجلاس ديگر نداشته اند. بعضي از اعضا مي گويند: «بسيار خوب، اگر ما اين بار هم در مورد سند نهايي به توافق نرسيم، اتفاق جديدي نيست. فاجعه اي رخ نخواهد داد.»
يك قالب مشخص به عنوان نتيجه خيلي مدنظر من نيست. نتايج ثبت خواهند شد. حتي اگر توافقي هم صورت نگيرد، نتايج را پيگيري خواهيم كرد. ممكن است به جاي سندهاي نهايي گذشته، به يك سند تركيبي و موجزتر برسيم. ما به تصميمات و پيشنهاداتي هم خواهيم رسيد. اين كه نتايج چه خواهد بود و فرم آن چگونه خواهد بود، اصلا معلوم نيست. من از اعضا در مورد شكل آن سوال كردم و به اين سوال ادامه خواهم داد و اميدوارم پاسخ ها به كمكم بيايند.
به نظر مي رسد شما در مورد صدور سند نهايي در همه جا به پاسخ هايي رسيده ايد؟
هنوز زود است، اما من اين سوال را براي اعضا مطرح كردم، پاسخ هايي هم دريافت كردم و تا پايان كنفرانس نيز پاسخ هايي دريافت خواهم كرد.
با چه كساني مشورت كرده ايد؟
در پايان ماه اوت شروع كردم. از پايتخت هاي پنج كشور صاحب قدرت هسته اي ديدار كردم. همچنين به ژنو، وين و نيويورك رفتم. با بسياري از اعضا جلسات مشورتي دو جانبه داشتم و سال آينده نيز به اين كار ادامه خواهم داد. باز هم سفر خواهم كرد. به پايتخت هاي كشورهاي عضو جنبش غيرمتعهد و ديگر نقاط دنيا خواهم رفت. اميدوارم تا زمان اجلاس، با اكثر اعضا به شكل گروهي و يا جداگانه مشورت هايي داشته باشم. مشورت جداگانه با 180 عضو كار مشكلي است.
آيا براي دستيابي به يك دستور كار، قبل از شروع اجلاس به نتيجه اي هم رسيده ايد؟
فعلاً نمي دانم. چيزي كه به اعضا گفتم اين بود كه شروع اجلاس بدون دستور كار، بسيار بسيار مشكل خواهد بود. پاسخ هايي كه دريافت كردم معمولاً در تأييد اين نظريه بود. اميدوارم كه اعضا به دستور كار فقط به عنوان يك ابزار، يك نقطه شروع و يك وسيله نگاه كنند. اختلافات اساسي را نمي توان با دستور كار حل كرد. اميدوارم اعضا به من كمك كنند كه تا زمان شروع اجلاس، يك دستور كار تهيه شود.
آيا كشورهايي وجود دارند كه عقيده داشته باشند وجود يك دستور كار قبل از شروع اجلاس چندان اهميتي ندارد؟
خير، همگي دستور كار را مهم مي دانند. به همين دليل است كه ته رنگي از محتوا را به خود مي گيرد.
اگر اجلاس بدون دستور كار شروع شود چه پيامدهايي خواهد داشت؟
حالت بدي به وجود مي آيد. اين احساس به وجود خواهد آمد كه كارها از نقطه درستي آغاز نمي شود. براي من هم برنامه ريزي بدون دستور كار، مشكل خواهد بود. قدم هاي اوليه كه بايد تا حد ممكن از يك راه هموار آغاز شود، احتمالاً به سختي برداشته خواهد شد. بنابراين اميدوارم زماني كه همديگر را ملاقات مي كنيم، يك دستور كار داشته باشم.
آيا مهلتي براي تهيه دستور كار قائل شده ايد؟ احتمالاً مي بايد يك طرح مقدماتي قبل از اين كه دولت ها آن را امضا كنند، آماده كنيد.
طرح مقدماتي دستور كار هم، اكنون وجود دارد. در سومين جلسه تداركاتي ارائه شد، دستور كار موقت اجلاس بازنگري سال 2000 را به روز كرديم. اين سندي است كه وجود دارد تنها مشكل در آخرين جلسه تداركاتي در مورد بند 16 به وجود آمد كه اساساً مربوط مي شود به چگونگي بازنگري به پيمان نامه. بعضي از اعضا معتقدند بودند كه اتفاقات سال 1995 در نظر گرفته شود، برخي مي خواستند اتفاقات سال هاي 1995 و 2000 با هم منظور شود، و برخي ديگر مي خواستند حوادث سال 2000 به بعد در نظر گرفته شود. نتوانستيم در آخرين روز جلسه تداركاتي به توافق برسيم. بنابراين اين موضوعي است كه بايد روي آن كار شود.
همان گونه كه مستحضر هستيد، NPT از سه عنصر اصلي تشكيل شده است: جلوگيري از گسترش سلاح هاي هسته اي به ساير كشورها، تدارك «حق» بهره گيري صلح آميز از فناوري هسته اي براي كشورها و يك توافقنامه از كشورها براي فعاليت در جهت خلع سلاح. آيا اهميت همه اين عناصر به يك اندازه است؟ آيا ممكن است به يكي از آنها بهاي بيشتري داده شود؟ آنها چگونه به يكديگر ارتباط پيدا مي كنند؟
آنها بسيار با هم ارتباط دارند. پيمان نامه طوري طراحي شده كه در آن اين عناصر به هم مرتبط انگاشته شده اند. بسياري از اعضا عقيده دارند كه آنها به هم مربوط هستند. برخي از اعضا روي بعضي از اين عناصر تأكيد بيشتري دارند و در همين جاست كه عدم توافق ها به وجود مي آيد. براي داشتن يك اجلاس موفق، بايد توازني ميان اين عناصر ايجاد كرد. آشكار است كه آنها طبيعتاً با هم متفاوت هستند. راهي كه براي اجراي اين تعهدات در پيش گرفته مي شود و سرعت تحقق بخشيدن به تعهدات در اين سه عنصر با هم متفاوت هستند. بايد مراقب بود كه اين تفاوت ها درك شوند، اين چيزي است كه آرزو داريم اعضا انجام دهند اما فكر نمي كنم كه بتوان به يكي از اين عناصر وزن بيشتري داد و يا يكي را به ضرر ديگري انتخاب كرد.
برخي از مفسرين و دولت هاي عضو معتقدند كه NPT و نظام عدم غني سازي هسته اي تحت فشارهاي بيشتر نسبت به گذشته هاي دور قرار دارند. به نظر شما اصلي ترين چالش يا تهديدي كه امروزه NPT با آن رو به روست، چيست؟ و آيا شما با اين نظر موافقيد كه امروزه نسبت به گذشته فشارهاي بيشتري وجود دارد؟
من در بخش زيادي از زندگي حرفه اي خود به اين مسأله پرداخته ام. من در تعدادي از اجلاس هاي بازنگري حتي قبل از اين كه برزيل عضو پيمان باشد، حضور داشته ام. وقتي پيمان در كميته خلع سلاح 18 كشور ارائه شد من حضور داشتم. اين پيمان را بارها و بارها در زندگي حرفه اي ام ديده ام. لحظات سخت و پرفشار ديگري هم براي پيمان وجود داشته است.
شايد احتمال خطر فوري تروريسم هسته اي، عنصري از فشار به اين شرايط اضافه كرده باشد. اين چيزي نيست كه اجلاس به شكلي ويژه با آن مواجه باشد اما به مسائلي مربوط مي شود كه انتظار مي رود پيمان تحت نظارت خود داشته باشد. در اين صورت پيچ و خم هاي بيشتري وجود دارد كه به وضعيت كنوني مربوط مي شود.
مي توان نمونه هايي از موارد عدم پذيرش و يا دست كم متهم به عدم پذيرش پيمان را ذكر كرد. يكي از اعضا (كره شمالي) از پيمان عقب نشيني كرد و اين چيزي بود كه قبلاً هرگز سابقه نداشت. احساسي به وجود مي آيد مبني بر اين كه صاحبان قدرت سلاح هسته اي كمتر حاضر به اجراي تعهدات خود هستند. نمي گويم كه چنين چيزي اتفاق نيفتاده است، اما اين احساس در مورد چند عضو وجود دارد و از سوي ديگر نيز براي اعضاي داراي اين قدرت، احساسي وجود دارد مبني بر اين كه تلاش هاي آنان به درستي درك نشده است. بنابراين همه اين سختي ها و احساس ها با پيمان در هم آميخته اند. نمي توان اين شرايط را با شرايطي كه در گذشته وجود داشته است يكسان دانست. شرايط در حال حاضر به اندازه كافي پيچيده است.
شما اشاره داشتيد به متهمين به عدم پذيرش. آيا منظور اين است كه بايد مباحث جديدي در مورد معيارهايي براي وارد آوردن فشار يا مكانيزم هايي براي تشويق پذيرش پيمان يا ترساندن و يا مجازات اعضايي كه كناره گيري مي كنند اعمال شود؟
مطمئن هستم كه پيشنهادها و يا طرح هايي در اين مورد ارائه خواهد شد. قبلاً در مورد مشكلات سؤال كرديد. شايد مشكل اصلي كه با آن رو به رو خواهيم بود مربوط به چگونگي ايجاد توازن ميان نياز به كنترل بيشتر و يا ابراز موثرتري بر حفظ و كنترل موارد پيمان باشد كه در مورد حق استفاده صلح جويانه از فناوري هسته اي، اطمينان به وجود آورد. اين كه چگونه بهره برداري از فناوري هسته اي را افزايش دهيم و در عين حال بهره برداري را محدود كنيم، اين است كه آن مشكل پيچيده اي كه بايد با آن رو به رو شويم يك جوري آن را حل كنيم.
اگر اجلاس ادواري آن را حل نكند، مهلت زماني براي اين مشكل تا چه تاريخي خواهد بود؟ آيا تاريخي وجود دارد كه از آن زمان به بعد مسائل چنان پيچيده شود كه از كنترل خارج شود؟
من اطمينان دارم كه بيشتر اعضاي NPT در مورد تعهدات خود جدي هستند و با حس مسئوليت با آن برخورد مي كنند و از اين طريق برنامه هاي خود را به پيش مي برند. اما اگر ما در مورد بخش خاصي از پيمان وارد عمل نشويم، احتمالاً قادر نخواهيم بود در مورد بخش ديگر نيز وارد عمل شويم. درواقع شرايط جوري خواهد شد كه گروه هاي متفاوت اعضا، به پيمان به عنوان ابزاري موثر در همه جوانب نخواهند نگريست. بنابراين خطر اضمحلال كل سيستم وجود خواهد داشت. اما فكر نمي كنم كسي بتواند براي اين مطلب زماني تعيين كند.
به نظر شما آيا پيمان در حال حاضر هنوز موثر است؟
تصور مي كنم همين طور باشد. بيش از 36 سال از موجوديت پيمان مي گذرد. سه كشور با آن موافقت نكردند. بنابراين به جاي پنج كشور اصلي [دولت هاي صاحب سلاح هاي هسته اي] به تشخيص پيمان، عملاً سه كشور ديگر [دولت هاي صاحب سلاح هسته اي] اضافه شده اند، اما نه بيشتر از سه تا. يك كشور هم كه از پيمان خارج شده يكي ديگر هم در اتهام نقض پيمان قرار دارد، در نتيجه 180 كشور وجود دارند كه به تعهدات خود پايبند بوده و آنها را انجام داده اند. دست كم به شكل نموداري، پيمان موفق بوده و شايستگي اعتماد را دارد.
پاسخ شما در مورد كساني كه بر اين نظر هستند كه عدم پذيرش پيمان اخيراً گسترش پيدا كرده و يا به قولي به ديگران يعني نه تنها كره بلكه به ليبي و عراق نيز سرايت كرده، چيست؟
هم مسأله ليبي و هم عراق از طرق ديگري غير از پيمان حل شده اند. بنابراين فكر مي كنم اين شرايط را نبايد از چشم پيمان ديد.
به تازگي برزيل مدعي شده که هيچ اقدام مشخصي از سوي دولت هاي صاحب سلاح هاي هسته اي مبني بر اجراي تعهدات خلع سلاح مطابق با ماده شش انجام نشده است. چگونه كشورهاي صاحب سلاح هسته اي مي توانند به تعهدات موردنظر پايبند باشند و تا چه اندازه اهميت دارد كه اين گونه تلقي شود كه آنها اين كار را انجام مي دهند؟
خيلي مهم است كه اين تلقي وجود داشته باشد كه آنها به تعهداتشان پايبند هستند. فكر مي كنم اين، به موضوع اعتماد مربوط مي شود و نيز به شفافيت و بهبود بخشيدن به جو حاكم مبني بر عدم اعتماد [بين دولت هاي صاحب سلاح هسته اي و دولت هايي كه صاحب سلاح هسته اي نيستند]. اگر معيارهايي كه دولت هاي صاحب سلاح هسته اي براي خلع سلاح هسته اي دارند، از سوي ديگر كشورها بهتر درك شود، و با موضع گيري آشكار در مورد ادامه اجراي تعهدات تا به انتها- اثبات دوباره اي كه مي تواند در اجلاس بازنگري انجام شود- توأم باشد، به مقدار زيادي به تخفيف عدم اعتمادي كه در حال حاضر وجود دارد، كمك خواهد كرد. اين چيزي است كه هر يك از اعضاي پيمان بايد به تنهايي انجام دهند. دليلي نمي بينيم كه بر جدي بودن هيچ يك از اعضا اعم از هسته اي يا غيرهسته اي، شك كنم. اگر آنها قدم هاي جدي بردارند، به همكاري و انجام تعهدات خود ادامه خواهند داد. اما اين كار را بايد به شكلي انجام دهند كه ديگر اعضا را در مورد پيروي واقعي خود از پيمان، متقاعد سازند و اين كار مشكلي است.
كشورهاي صاحب سلاح هسته اي چگونه مي توانند اين كار را به نحوي انجام دهند كه ديگر اعضا متقاعد شوند؟
با شفافيت بيش از پيش. شفافيت مشكل است چون مربوط مي شود به بسياري از مسئوليت هايي كه دولت ها در قبال مسأله امنيت خود دارند، اما كمي شفافيت مي تواند به افزايش اعتماد بسيار كمك كند.
آيا منظورتان گزارش دهي و يا احتمالاً گشودن در انبارها به روي بازرسان است؟
درخواست انجام اين كار از آنها مشكل است. بايد درك كرد كه اين امر به دليل ارتباط با مسائل امنيتي مشكل است. به تازگي آنها نشان دادند كه سعي در ارائه گزارش هاي بيشتري دارند. درسال گذشته آنها شروع به گزارش دهي درمورد قدم هايي كه برداشته شده كردند. آنها بايد اين كار را ادامه دهند و جزئيات بيشتري را نه تنها از آنچه كه انجام داده اند بلكه از اقداماتي كه قصد آنجام آن را در آينده در رابطه با خلع سلاح دارند، ارائه دهند. اگر اين كار را انجام دهند خيلي مفيد خواهد بود.
آيا ممكن است گزارش دهي منظم، جزئي از روند بازنگري باشد؟
اين كار مفيد خواهد بود. توافق بر سر عناصر گزارش امر ساده اي نيست، اما مفيد است.
چندين كشور در آخرين جلسه تداركاتي صريحاً اعلام داشته اند كه هر نوع بازرسي سلاح هاي جديد هسته اي توسط دولت هاي صاحب سلاح هسته اي، نقض روح NPT است وبا 13 گام خلع سلاح مغايرت دارد. پيمان هيچ گونه منعي در رابطه با تحقيقات و يا گسترش سلاح هاي اتمي جديد توسط دولت هاي صاحب سلاح هسته اي قائل نشده است و درواقع آنها پس از جلسه نهايي NPT در 1968، هزاران سلاح هسته اي ساخته اند. چرا حالا دولت هاي صاحب سلاح هسته اي بايد از تحقيقات و گسترش سلاح هسته اي خودداري كنند ؟
تحقيق چيزي است و توليد يك چيز ديگر. حقيقت اين است كه تحقيق به جو عدم اعتماد كامل در ميان اعضا دامن مي زند. اگر كشورهاي صاحب سلاح هسته اي از انجام اقداماتي كه منجر به ايجاد شبهه ادامه تكيه آنها به سلاح هاي اتمي مي شود، خودداري كنند، كار سودمندي انجام داده اند و دوباره تأكيد مي كنم كه پيمان، تحقيقات را منع نكرده است، بنابراين نمي توان گفت كه آنها پيمان را نقض كرده اند. مي توان گفت كه اين با روح پيمان در تناقض است اما اين كه دقيقاً روي اين نكته به عنوان نقض پيمان انگشت بگذاريم، مشكل است.
در آخرين جلسه تداركاتي، ايالات متحده ادعا كرد كه 13 گام، اساساً مربوط به تعهدات گذشته است كه ديگر به موضوع ارتباطي ندارد. اكثر اعضاي NPT نظر ديگري دارند. آيا مي توان اين دو موضع گيري را به هم نزديك كرد؟
اميدوارم كه اين گونه شود. آنچه كه ايالات متحده اظهار داشت اين بود كه ديگر از برخي مفاد 13 گام حمايت نمي كند. از اقدامات آنها هم متوجه همين مسأله مي شويم. به عنوان مثال اين كه آنها ديگر از پيمان منع آزمايش (CTBT) حمايت نمي كنند. اطلاع ندارم ديگر از چه چيزي حمايت نمي كنند. در اين كار، گفته ها نقش مهمي ايفا مي كنند. نمي شود از چيزي حمايت نكرد و در عين حال، ناقض آن نبود. CTBT همچنان موجوديت دارد. اين پيمان به زور متوسل نمي شود اما اعضاي پيمان نهايت سعي خود را مي كنند كه چنين قدرتي را به آن بدهند. صرف نظر از ايالات متحده- والبته چند كشور ديگر- كه در حال حاضر مايل به تصويب آن نيست. اين مسأله نبايد سبب دلسردي شود. زمان زيادي براي ايجاد CTBT صرف شد. ما بايد روي اين مسأله كار كنيم (اعطاي قدرت توسل به زور) نبايد جوري به آن نگاه كنيم كه گويا شانسي براي پيشرفت بيشتر وجود ندارد. ما بايد پيمان را زنده نگه داريم و منتظر لحظه مناسب شويم.
اين نشانه حمايت از تصويب CTBT نيست، اما مسأله ديگر عبارت است از احتمال از سرگيري آزمايش هاي اتمي است كه درباره آن صحبت شده است. آزمايش اتمي چه تأثيري بر نظام عدم غني سازي خواهد داشت؟
اگر هر يك از كشورهاي صاحب سلاح هسته اي كه داوطلبانه آزمايش هاي اتمي را به تعليق درآورده اند، آنها را از سر گيرند، مانع محكمي براي كل سيستم عدم غني سازي به وجود خواهد آمد، به طوري كه براي هر يك از كشورهاي فاقد سلاح هسته اي، چراغ سبزي براي گسترش سلاح اتمي خواهد بود. گرچه هيچ يك از كشورهاي صاحب سلاح هسته اي متعهد به عدم انجام آزمايش نشده اند ولي فرق نمي كند.
يكي ديگر از 13 گام عبارت بود از پيمان منع شكستن مواد قابل شكافت (FMCT). تابستان گذشته درباره از سرگيري چنين مبحثي، پس از تأخير بسيار در كنفرانس خلع سلاح، مذاكره شد. اجلاس ادواري تا چه اندازه انگيزه تشكيل جلساتي براي اين مذاكرات را افزايش خواهد داد؟
آن را افزايش خواهد داد. امروز در اولين كميته سازمان ملل، قطعنامه اي مطرح شد در رابطه با برپايي مذاكراتي در مورد چنين پيماني با ويژگي هاي مشخص، از جمله تحقيق و عدم برگشت پذيري. اما يكي از مهمترين قدرت هاي اتمي (ايالات متحده) برعليه آن رأي داد. 174 رأي موافق و دو رأي ممتنع بود.
نظر ديگر اعضاي NPT در مورد FMCT بدون يك نظام تحقيق، چيست؟ زيرا كاملاً روشن است كه عكس العمل ايالات متحده در اين مورد چه خواهد بود.
در طول دهه هاي 1970 و 1980 تحقيق ابزار مهمي بود كه گفته مي شد براي هر پيمان كنترل سلاح و يا خلع سلاح ضرورت دارد. اما ناگهان اين طور به نظر مي رسد كه اين كار عملي نيست. بحث تحقيق به شرايط تاكتيكي وابسته شده است.
من درباره مواد قابل شكافتن چيزي نمي دانم. من فيزيكدان نيستم. نمي دانم كه آيا يك پيمان بدون نظام تحقيقي عملي هست يا نه. اما اگر پيمان مهمي در مورد كنترل سلاح و خلع سلاح منعقد شود كه تحقيق جزئي از آن نباشد، شايد براي خيلي ها يك وسيله ضعيف به نظر برسد. بعضي معتقدند كه بهتر است پيماني وجود داشته باشد حتي بدون پيش بيني موارد تحقيق. به عنوان مثال در كنوانسيون سلاح هاي ميكروبي، تحقيق پيش بيني نشده است ولي سال هاست اين كنوانسيون وجود دارد.
كشورهاي عضو NPT چگونه قادر خواهند بود هندوستان، اسرائيل و پاكستان را بيشتر با استانداردهاي جهاني عدم غني سازي هسته اي كه توسط NPT و ديگر پيمان نامه ها ايجاد شده، درگير كنند؟
در اين مورد بين اعضاي NPT جبهه گيري هاي عميقي وجود دارد. بعضي از كشورها اميدوارند كه بين كشورهاي مزبور با NPT نوعي همكاري وجود داشته باشد با وجود اين كه NPT به نحوي آنها را به عنوان قدرت هاي اتمي مي شناسد. نمي توان آنها را وارد پيمان كرد مگر اين كه پيمان را اصلاح كنيم. اصلاح پيمان نيز به مشكلات ديگري خواهد انجاميد. فكر نمي كنم هيچ يك از اعضا آمادگي اصلاح پيمان را به قصد وارد كردن اين سه كشور داشته باشند زيرا مجبور خواهيم شد اصلاحات ديگري انجام دهيم كه در اين صورت پيمان با خطر جدي مواجه خواهد شد. من از هيچ طرحي از سوي دولت ها به قصد جذب اين كشورها، اطلاعي ندارم. اگر چنين طرحي در اجلاس بازنگري مطرح شود، آن موقع در مورد آن تصميم گرفته خواهد شد. بعضي ها معتقدند: اين سه كشور به عنوان كشورهاي فاقد سلاح هسته اي به پيمان بپيوندند. آنها البته اين را نخواهند پذيرفت. بنابراين در اين مورد به بن بست برمي خوريم.
آيا ادامه حضور آنها در خارج از پيمان، باري منفي بر دوش پيمان نيست؟ يا اين كه در حال حاضر اين موضوع بهتر توسط اعضا پذيرفته شده است؟
واقعيت، واقعيت است. اما اين واقعيت كه كشورهاي صاحب سلاح هاي هسته اي، عضو پيمان باشند يا نباشند به خودي خود موضوعي است كه به بقيه دنيا مربوط مي شود.
تروريسم و افشاگري هاي شبكه عبدالقدیر خان خطر بزرگي را براي پيمان عدم غني سازي كه توسط گروه هايي خارج از دولت ها به وجود آمده، آشكاركرد. آيا پيمان به نوعي سازماندهي شده است كه قدرت حفاظت در مقابل چنين تهديدي را داشته باشد؟ آيا پيمان احتياج به اصلاح يا تغيير در جهت رويارويي بهتر با مسأله اين گروه ها ندارد؟
پيمان با دولت ها رو به روست. با هيچ كس ديگري رو به رو نيست. احتياجي به اصلاح پيمان نيست. زيرا اين خطر وجود دارد كه سلاح اتمي در دست هاي ناباب قرار گيرد. برخي ساختارها براي اين موضوع وجود دارد. گروه تداركات هسته اي (NSG) براي عرضه مواد وجود دارند. برخي گروه ها با اعضاي كمتري نيز وجود دارند كه از بازيافت آسان تر مواد جلوگيري مي كنند. خيلي چيزها هم در دست تهيه است زيرا شرايط جديدي به وجود آمده. جوامع بين المللي نيز زماني را براي كنار هم قرار دادن ابزاري جهت رويارويي با چنين احتمالات خطرناكي طرف مي كنند. اما پيمان ابزار اصلي اين رويارويي نيست. با بهبود سيستم حفاظت، احتمال راهيابي مواد قابل شكافتن در خارج از كنترل اعضاي پيمان، كاهش مي يابد. اما بايد مكانيزم هاي مكمل نيز در اين رابطه وجود داشته باشد. به پيمان نمي توان به عنوان ابزاري براي مقابله با تروريسم هسته اي نگاه كرد. مطمئناً اين فقط يك ابزار كمكي است. بايد پيش از آن كه به دنبال راه حل هاي ويژه اي باشيم، ابزاري چند جانبه، فارغ از تبعيض و قابل قبول كل جامعه بين الملل بيابيم.
در رابطه با كنترل صادرات، رئيس آژانس بين المللي انرژي اتمي (IAEA)، محمد البرادعي در مورد نياز به تدوين نظام هدايت صادرات صحبت كرده است زيرا اكنون فقط همكاري داوطلبانه يا سياسي توسط گروه كوچكي از دولت ها وجود دارد. آيا راه ديگري براي NPT وجود دارد كه جايگزين تدوين ساختار كنترل بيشتر در مورد صادرات شود؟
NSG يك ساختار رسمي است و به همين منظور وجود دارد. بعدها هم مي شود آن را تدوين كرد اما تكرار مي كنم، فكر نمي كنم NPT ابزار اصلي براي موضوع كنترل صادرات باشد.
شما قبلاً اشاره كرديد به سخت ترين چالشي كه روياروي شما قرار خواهد گرفت و آن عبارت خواهد بود از نزديك كردن مسأله به كارگيري صلح آميز از فناوري هسته اي و اطمينان از اين كه مواد قابل شكافت براي مقاصد اسلحه سازي به كار گرفته نشود. شمار فزاينده اي از طرح هايي مطرح مي شود به منظور ايجاد محدوديت مالكيت ملي غني سازي و روند بازپروري، و البرادعي گروهي از متخصصين را در مورد اين موضوع گرد هم آورده است. آيا يك اجماع عمومي فوري در مورد طرحي خاص براي محدود كردن اين نوع فناوري هسته اي و چنين قابليت هايي وجود دارد؟
به اندازه كافي به گروه متخصصين نزديك نيستم تا بدانم كه آيا اين اتفاق نظر فوري وجود دارد.
اما كم و بيش وقتي به آينده و به اجلاس ادواري نگاه مي كنيد آيا اين مسأله به آنچه كه در گروه متخصصين اتفاق مي افتد، بستگي ندارد و يا اين بحث فراتر از آن قرار دارد؟
من نمي دانم. چندين كشور درگير اين مسأله هستند و آن را مسأله اي فوري مي دانند كه بايد امتحان شود و معيارها و راه حل هاي موثر پيدا شوند. نتايج مباحثي كه جريان دارد بايد فارغ از تبعيض باشد و براي همه اعضاي جامعه بين الملل قابل قبول باشد. تكرار مي كنم مشكل در آنجاست كه چگونه اين امر تخفيف پيدا كند. چطور مي توان محدوديت هايي به وجود آورد زيرا تهديد به وضوح احساس مي شود و در عين حال چگونه مي توان از چيزي حمايت كرد كه خيلي ها آن را حق قانوني خود به عنوان يك فناوري خاص مي دانند كه براي بهبود شرايط خود و در جهت توسعه به كار گرفته مي شود؟
آيا كنترل چندجانبه فناوري خاص، احتمالا آغازي فارغ از تبعيض در مورد اين مسأله نخواهد بود؟
سوال اينجاست كه آيا آن كنترل واقعا فارغ از تبعيض خواهد بود. اين امر بستگي به فرم اجراي آن كنترل ها دارد. جالب است كه تنها زماني كه كشورهاي درحال توسعه شروع به دستيابي به فناوري هاي خاص مي كنند، ناگهان آن فناوري ها به نظر بسيار خطرناك مي رسند و شديداً احتياج به مهار آنها پیدا می شود. مطمئناً كشورهاي زيادي در جهان صاحب چنين تكنولوژي هستند ولي چنان خطري احساس نمي شود.
انتظار مي رود بخش زيادي از وقت اجلاس ادواري به بحث درمورد مسائل خاورميانه اختصاص داده شود. انتظار شما از چگونگي برخورد اعضا با اين مسأله چيست و چه معيارهاي جداگانه اي ممكن است تحت اين عنوان مورد توافق قرار گيرد مثلاً احتمال اعلام محدوده بدون سلاح هسته اي در خاورميانه؟
اين موضوع هميشه بخش مهمي از انديشه اجلاس ادواري بوده است و اجلاس آينده نيز مستثني نيست. خاورميانه موضوع بحث پيچيده اي است و اين بار هم تفاوتي نخواهد داشت. مسأله محدوده بدون سلاح اتمي در اجلاس ادواري حل نخواهد شد. چنانچه همه كشورهاي درگير بر اين عقيده باشند كه در انديشه خود از رويارويي بيشتر و خصومت بيشتر خودداري كنند، شانسي براي حفظ دستاوردها و اميد به پيشرفت جزئي خواهيم داشت. اما اين بحث سختي است و ما بايد مشكلاتي را كه در گذشته وجود داشته درك كنيم. من بيهوده نگران نتايج نهايي اجلاس بازنگري نيستم زيرا هر آنچه كه اتفاق مي افتد، معلول چيزهاي ديگري است كه اجلاس نمي تواند آنها را كنترل كند و يا تغيير دهد.
آيا براي اجلاس ادواري اين امكان وجود دارد كه به اندازه كافي به مسأله خاورميانه بپردازد، در حالي كه اسرائيل آشكارا به اين تفكر اعتقاد ندارد؟ براي اين مسأله چه فكري كرده ايد؟
اسرائيل هميشه مي تواند عضو NPT شود. مانعي براي پيوستن او وجود ندارد. اگر اسرائيل به پيمان بپيوندد، خيلي سودمند است.
وضعيت كره شمالي چگونه است؟ اعضاي اجلاس چگونه با اين وضعيت منحصر به فرد برخورد خواهند كرد؟
آنها در كميته تداركاتي قبلي با به كارگيري آيين نامه اي كه اجازه مشورت هايي در خارج از NPT را مي دهد با اين مسأله درگير بوده اند. توافق شد كه بهترين حالت آن است كه به اعضاي شش گانه اجازه دهيم بدون موضع گيري در مورد اساس مسأله در NPT، به مذاكرات ادامه دهند. به تازگي اتفاقاتي سبب شد گفت و گوهاي اعضاي شش گانه متوقف شود، اميد است مذاكرات به زودي از سر گرفته شوند. اگر اعضاي شش گانه به مشورت هايشان ادامه دهند، امكان دارد اجلاس يك بار ديگر براي موفقيت، با استفاده از همان ابزار به منظور دادن شانس بيشتر به گفت و گوي اعضاي شش گانه توسل جويد، اما نمي دانيم از حالا تا ماه مي چه اتفاقاتي رخ خواهد داد. بنابراين اينها فرضيه اي بيش نيست. اعضا بايد در مورد خواسته هاي خود فكر كنند.
به تازگي كتابي با عنوان نقطه هشدار هسته اي چاپ شده است. نظريه آن است كه اگر يك كشور جديد به سلاح هاي هسته اي دست پيدا كند، كشورهاي ديگر بايد براي دستيابي به آنها عجله كنند. آيا فكر مي كنيد كره شمالي چنين تهديدي را به وجود آورد؟ اگر كره شمالي خود را يك كشور صاحب سلاح اتمي معرفي كند يا اين كه وانمود كند چنين سلاح هايي را در اختيار دارد آيا سبب خروج ديگران از پيمان نخواهد شد؟
مسلماً اين احتمال وجود دارد. مشكل بتوان براساس فرضيه داوري كرد. اين كه اگر چنين و چنان شود، ديگران چه مي كنند. همه كوشش ها در مسير جلوگيري از چنين اتفاقاتي است. كشورهايي كه در حوزه اي قرار دارند كه احساس مي كنند اگر كره شمالي به يك قدرت واقعي هسته اي تبديل شود، تحت تأثير قرار خواهند گرفت تاكنون خويشتنداري و مسووليتي قابل تحسين از خود نشان داده اند. تنها چيزي كه مي توانيم بگوييم آن است كه از بقيه جامعه بين الملل انتظار مي رود كشورهاي فاقد قدرت هسته اي سعي نكنند به يك كشور هسته اي تبديل شوند. اين امر به دلايل امنيتي، حيثيتي يا هر دليل ديگر مي تواند باشد و نيز اين كه كشورهاي ديگر ممكن است از روشي سازنده براي جلوگيري از چنين اتفاقي عكس العمل نشان دهند. اما اين امر تنها از طريق افزايش احساس امنيت منطقه اي و رفتار مسوولانه كشورها ايجاد مي شود. دست كم در NPT، اكثريت بزرگي از كشورها، رفتاري مسوولانه داشته اند بنابراين دلايل زيادي براي اين باور وجود دارد كه آنها به چنين روشي ادامه خواهند داد.
برزيل هم اكنون درگير مجادله با IAEA درباره ميزان فراهم كردن تسهيلات براي بازرسان هسته اي IAEA است. چرا برزيل از در اختيار گذاشتن چنين امكاناتي خودداري مي كند؟
اولاً برزيل درگير مجادله نيست. برزيل مشغول مذاكره با IAEA درمورد درخواست حفاظت از تأسيسات خود است كه سال ها پيش درخواست كرده بود. يعني زماني كه شروع به ساختن آن كرد. اين موضوع هميشه شفاف و دردسترس بوده است. اين واقعيت كه روزنامه ها بر سر آن جنجال به پا مي كنند به خودي خود موضوع را جنجال برانگيز نخواهد كرد. ما دلايل كافي داريم براي اين كه باور كنيم به راه حل قانع كننده اي خواهيم رسيد. اين مجادله نيست، صرف نظر از عناويني كه بارها توسط روزنامه ها به كار رفته است اين امتناع نيست. نمي دانم چه انگيزه هايي خبرگزاري ها را وادار به چنين گزارش هايي مي كند. اما مذاكرات طبق روال عادي ادامه دارد. اگر شما تأسيسات جديدي داشته باشيد كه حفاظت از آنها را درخواست كنيد، مجبور هستيد براساس پيمان هايي كه امضا كرده ايد عمل كنيد و در مورد شكل حفاظتي آنها با IAEA بحث كنيد. معتقدم كه ما به يك راه حل قابل قبول براي دو طرف خواهيم رسيد.
بنابراين، اين كه برزيل سعي در ممانعت از بازرسي بازرسان از برخي از جنبه هاي تأسيسات خود دارد، تفسير دقيقي نيست؟
تكرار مي كنم من فيزيكدان نيستم. تكنسين ها در برزيل مي گويند كه تكنولوژي سانتريفيوژ يك تكنولوژي نو و اختصاصي است. اين چيزي است كه آنها توسعه داده اند و نمي خواهند از روي آن كپي برداشته شود. تنها چيزي كه دراين شرايط به روشني آشكار است احتياج به حفاظت از صنعتي محرمانه بدون هيچ گونه امتناع از بازرسي تأسيسات است از طريقي كه به كلي IAEA و جامعه بين الملل را در مورد موضوع غني سازي، قانع سازد كه اين فقط براي راكتورهاي برزيل است و هيچ كاربرد ديگري ندارد. بنابراين مسأله مربوط به حفاظت از فناوري صنعتي و در عين حال اطمينان بخشي از بهره گيري كاملاً صلح جويانه از تأسيسات است.
به نظر برخي از تحليلگران آمريكايي، اين فقط يك فناوري خصوصي نيست. بلكه فناوري است كه ممكن است در شبكه عبدالقدیر خان مورد استفاده قرار گيرد. آيا پايه اي براي اين اتهام وجود دارد؟
من نمي دانم. من فيزيكدان نيستم و در مورد فناوري هيچ چيز نمي دانم. فقط مي دانم كه آن تغيير مي كند و با اين تغيير چيزي به چيز ديگري تبديل مي شود. مسأله مهم آن است كه مطمئن شويم آن چيز ديگر براي اهداف مناسبي به كار گرفته مي شود.
چگونه اين موضوع با فعاليت هاي شما به عنوان رئيس اجلاس ادواري در هم آميخته است؟
فكر نمي كنم كه اين موضوع تلاش هاي مرا پيچيده تر كرده باشد. اين مثالي است براي آن كه بتوان سوالي اساسي مطرح كرد: محدوديت هاي حق گسترش و به كارگيري اين فناوري كجاست و محدوده دخالت براي اثبات اين كه اين حق در جهت هماهنگي با پيمان مورد استفاده قرار گرفته كجاست؟ حل اين مسأله مشكل است.
تكرار مي كنم، جالب اينجاست كه فقط زماني كه يك كشور درحال توسعه به فناوري دست پيدا مي كند، جنجال به پا مي شود در حالي كه هزاران هزار سلاح اتمي وجود دارد و كشورهايي كه مي گويند براي دفاع از خود به اين سلاح ها متكي هستند، به نظر خيلي بهت آورد نيست، اما وقتي يك كشور در حال توسعه سعي مي كند سيستمي بسازد كه به نحوي شرايط او را در بازار سوخت بهبود مي بخشد، آن وقت خطري براي كل بشريت به وجود آمده است.
آيا نكته اي وجود دارد كه در رابطه با رياست آينده شما به آن اشاره نشده باشد؟
خير. به عنوان رئيس اجلاس اميدوارم كه همه اعضاي پيمان با روحيه اي صلح جويانه در اجلاس شركت كنند و درگير مشكل اصلي شوند به ويژه اين مشكل كه بايد به روند جلوگيري از غني سازي و حركت به سوي خلع سلاح بهبود بخشيده شود كه دو هدف اصلي پيمان هستند. اگر نتيجه اجلاس ايجاد توازن ميان اين دو باشد، مي توان ادعاي موفقيت داشت.
اگر به چنين توازني دست يافته نشود آيا يك شكست تلقي مي شود؟
مطمئن نيستم. از دست رفتن يك فرصت بيشتر تأسف انگيز خواهد بود.