آفتابنیوز : هزاران، هزار اتفاق دیگر در حافظه فوتبال سال ثبت شد تا روزی، روزگاری در صورت کم آوردن سوژههای جذاب، از بایگانی خارج شود. البته تا آن زمان، مسلما خداوند مهربان، فوتبال را از انسانها نخواهد گرفت.
آتزوریها بر بام فوتبال دنیا
از همان ابتدا نیز متفاوت از سایر تیمها، در جام هجدهم ظاهر شدند. شاید هیچ کارشناسی به قهرمانی ایتالیا، اطمینان نداشت. مارچلو لیپی هم آنچنان به تیمش امیدوار نبود. او حتی پیش از جام گفته بود، در صورت قهرمانی ایتالیا، موهای سرش را از ته خواهد تراشید، اما وقتی تیم با صلابت و تقریبا خوششانس سرزمین چکمهای، فاتح جام جهانی شد، او حاضر به انجام قولی که داده بود نشد.
به هر صورت ایتالیا جام را با پیروزی برابر غنا تیم پرقدرت آفریقایی آغاز کرد تا گام نخست را محکم و با قدرت بردارد.
اما وقتی برابر آمریکای 9 نفره متوقف شدند، فریاد برآمد که این ایتالیا به سختی از گروه خود صعود میکند و متعاقب آن نیز به راحتی حذف خواهد شد.
پیروزی بر جمهوری چک نیز بر خوشبینیها نیفزود و همگان، در انتظار حذف ایتالیا بودند. پنالتی لحظات پایانی برابر استرالیا، لطف داور به مدیترانهایها، قلمداد شد. اما داستان آتزوریها هر چه به پایان نزدیکتر میشد، زیباتر به نظر میرسید. اوکراین حریف بعدی تیم لیپی بود که با سه گل خرد شد تا شوچنکو و دوستانش برابر تیم آماده آن شب ایتالیا ناکام بمانند.
مردان سرزمین چکمهای به نیمه نهایی راه پیدا کردند، اتفاقی که پس از 12 سال تکرار شده بود و نوید کسب مقام را برای آنها میداد.
حریف بعدی آنها، آلمان میزبان جام جهانی بود. همه آنچه تا پیش از دقیقه 119 دیدیم تنها از عهده بچههای زجر کشیده و احساساتی فوتبال ایتالیا برمیآمد.
آنها در دو دقیقه پایانی دو بار تور دروازه ینس لمان را گشودند تا به دیدار نهایی برسند و خاطرات حذف سه دوره پیش (دو بار در ضربات پنالتی و یک بار در واپسین لحظات وقت اضافه دوم برابر کره جنوبی) را به فراموشی بسپارند.
اشکهای پس از بازی، بسان فیلمهای هالیوود همه را تحت تأثیر قرار داده بود.
در شب نیمهنهایی جام جهانی به لطف حضور ایتالیا، صحنههای جذاب را شاهد بودیم. آنها سر از پا نمیشناختند و پس از 2 سال شانس حضور در دیدار نهایی را پیدا کردند. فرانسه حریف پایانی ایتالیا در فینال برلین بود. آنها دیگر نمیخواستند بسان جام جهانی 98 و یورو 2000 مغلوب خروسها شوند.
پنالتی زیدان باعث پیش افتادن فرانسویها شد، اما ماتراتزی خیلی زود گل خورده را جبران کرد تا همه چیز پایاپای پیش برود.
ایتالیاییها برای باخت نیامده بودند و در ضربات پنالتی کار را تمام کردند. تاریخ بدجوری روی دور تکرار افتاده بود.
ایتالیا اولین مغلوب ضربات پنالتی یک فینال منحوس بود. فابیو گروسو این بار برخلاف روبرتو با جو کار را تمام کرد تا ایتالیاییها سرود شادی سر دهند. چهارمین قهرمانی ایتالیاییها در جام جهانی رقم خورد تا آتزوریها بر بام فوتبال دنیا قرار بگیرند.
توفان کاتالونیا
بدون تردید بارسلونا موفقترین تیم سال 2006 است. آبی و اناریها لالیگا را فتح کردند و به دنبال آن قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شدند.
از فصل 2001-2000 برای هیچ تیمی از 5 لیگ برتر فوتبال اروپا، چنین اتفاقی رخ نداده بود تا هر دو جام را به دست آورند و تیم فرانک رایکارد موفق شد در یک سال رویایی دو عنوان با ارزش را به کلکسیون افتخارات کاتالونیا بیفزاید.
آنچه به این اقتدار رنگ و بویی احساسی میداد، نوع نگرش اهالی کاتالونیا به بارساست.
یکی از نمادهای بندر بارسلون مجسمهای است که چند نفر در حال بالا رفتن از سرو دست یکدیگر را نشان میدهد.
همه ساله در روزهای خاص اهالی کاتالونیا دور این میدان جمع میشوند و این حرکت را انجام میدهند، آنچه نمایانگر فلسفه این قوم است: فدا کردن خود برای رسیدن همرزم به آرمانهایش.
حالا چه ربطی به فوتبال و بارسا داشت؟ آبی و اناریها که فراتر از یک باشگاه نامیده میشوند با پیروی از این شیوه باخت برابر آرسنال را با پیروزی عوض کردند جالب آنکه حتی نوع شادی آنها، پس از زدن گل برتری شبیه تصویر همان مجسمه بود، در کنار هم و برای هم.
بارسلونا فصل گذشته پرقدرت بود و در اکثر بازیهایش با پیروزی میدان را ترک کرد.
تیم رایکارد، با حضور ستارههایی نظیر رونالدینیو، ساموئل اتوئو، ژاوی، دکو، لیونل مسی و ... بسیار متحد و هماهنگ بازی میکرد.
حضور چنین بازیکنانی در هر تیمی، باعث به وجود آمدن فوتبال گروهی میگشت اما با وجود اعتقاد قلبی مردم کاتالان، انسجام در این تیم حرف اول و آخر را میزد. آنها برای دومین سال پیاپی قهرمان لالیگا و پس از 14 سال فاتح لیگ قهرمانان اروپا شدند.
آبی و اناریها در لیگ قهرمانان و در مرحله یک هشتم نهایی برابر چلسی رقیب یکی، دوفصل خود با اقتدار به پیروزی رسیدند تا راه قهرمانی خود را هموارتر کنند.
چنین اتفاقی نیز رخ داد و بارسا با شکست دادن رقبا تا دیدار نهایی پیش رفت. پیروزی بر آرسنال اوج هنرنمایی آنها بود که با بازی گروهی تحقق پیدا کرد و کاتالونیا غرق شادی شد.
به طور حتم رایکارد بهترین هدیه را به مردم کاتالان داد و ثابت کرد همانند هموطنش یوهان کرایف و شاید فراتر از وی استحقاق هدایت تیمی رویایی بسان بارسلونا را داشته باشد.
حتما کاتالان سال 2006 را در ذهن خود تا ابد حفظ میکند تا شاید چنین روزهایی بار دیگر تکرار شود.
منبع: ایپنا