کد خبر: ۵۵۸۵۳۷
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۷

رسیدن به قدرت سهم اصلاح‌طلبان نبود

اشتباه یک طیف سیاسی در اردوگاه اصلاح‌طلبان نه تنها قدرت را از آن اصلاح‌طلبان نکرد بلکه تاثیرگذاری حداقلی بر قدرت را نیز منتفی کرد و هزینه‌های زیادی را به جامعه تحمیل کردند. ظاهرا هنوز سیاسیون ناآگاهانه در زمین مخالفان بازی می‌کنند و انتخابات را نه ملی بلکه در راستای اهداف حزبی خود تعریف می‌کنند.
آفتاب‌‌نیوز :
«تجارب سیاسی مهم‌ترین سرمایه برای پیشبرد اهداف کشور است؛ نتایج انتخابات‌های مختلف اعم از ریاست‌جمهوری، مجلس و... است که برنامه‌های یک کشور را مشخص و راه را برای تحقق خواست مردم بازمی‌کند اما قابل انکار نیست که سیاسیون میدان‌دار انتخابات‌ها و خط دهنده به منتخبان هستند و هر حزبی تلاش دارد با متقاعد کردن سایر احزاب کاندیدای خود را در لیست انتخاباتی بگنجاند و به نحوی به جامعه رأیدهنده القا کند که با رأی به این کاندیدا بسیاری از مشکلات رفع خواهد شد.

در جوامعی مانند کشورهای شمال اروپا که سیاست و نظام سیاسی وارد مرحله تثبیت دموکراسی شده، نحوه فعالیت احزاب مشخص است و در آنجا همگان یقین دارند که احزاب بنگاه شغل‌یابی نیست بلکه احزاب در مراحل تثبیت دموکراسی سعی می‌کنند بهترین نیروهایی که پرورش دادند با رأی مردم در پست‌های کلیدی سیاسی مانند استانداری، وزارتخانه‌ها و نمایندگان مجلس مستقر کنند که به معنای شغل‌یابی برای اعضایشان نیست. در آن کشورها اعضای احزاب باید کار حرفه‌ای را در نهادهای مختلف یاد بگیرند و تنها در ساعت فوق برنامه یا در ساعات مدنی خود به فعالیت سیاسی بپردازند تا اگر در انتخابات‌ها پیروز شدند مسئولیت‌هایی را در سیاست‌ها و برنامه‌های کشور عهده‌دار شوند تا آن کشور را به سمت سیاست‌های لیبرالی یا سوسیال دموکراتی یا سیاسیت‌های ناسیونالیسی سوق دهند اما در ایران چنین نیست و تثبیت دموکراسی محقق نشده است. بنابراین تلاش احزاب اصلاح‌طلب تنها برای تاثیرگذاری بر قدرت است نه حضور در قدرت. اصلاح‌طلبان در انتخابات سال ۹۲ که حسن روحانی انتخاب شد، خود را پیروز میدان می‌دانستند در صورتی که چنین نبود و پیروزی آنها در تاثیرگذاری بر قدرت بود که توانستند نیروهای دلواپس را کنار بزنند و رسیدن به قدرت سهم آنها نبود. از سوی دیگر برخی که به نام قدرت پنهان در کشور شناخته می‌شوند بیش از دو گروه سیاسی اثربخشی دارد و برای حفظ قدرت خود اجازه تثبیت دموکراسی را نمی‌دهد.

سود اقرار به اشتباه پس از ۱۳ سال؟

احزاب سیاسی ایران از نوعی عقبافتادگی در رنج هستند و برخی اوقات به‌ جای تلاش برای رفع موانع و حرکت به سوی تثبیت دموکراسی پیروزی خود را در غلبه بر احزاب دیگر که آنها هم در اردوگاه یکسان تعریف شده‌اند، می‌بینند و البته پس از سال‌ها به این اشتباه اعتراف می‌کنند مانند انتخابات سال ۸۴ که معین کاندیدای یک طیف اصلاح‌طلبان و کاندیدای دیگر مورد حمایت دیگر اصلاح‌طلبان قرار داشت. در آن دوران رایزنی‌های زیادی برای انصراف معین انجام شد اما حامیان حزبی او موافق انصراف کاندیدای‌شان و اجماع برای حمایت از کاندیدای دیگر نشدند که نتیجه آن شکست اصلاح‌طلبان بود. در سال ۹۷ پس از ۱۳ سال همان اصلاح‌طلبان به اشتباه خود اقرار می‌کنند مانند محمدرضا خاتمی از حامیان معین در سال ۸۴ در آبان ۹۷ می‌گوید: «کاش معین سال ٨٤ به نفع کروبی کنار می‌رفت.» اشتباه یک طیف سیاسی در اردوگاه اصلاح‌طلبان نه تنها قدرت را از آن اصلاح‌طلبان نکرد بلکه تاثیرگذاری حداقلی بر قدرت را نیز منتفی کرد و هزینه‌های زیادی را به جامعه تحمیل کردند. ظاهرا هنوز سیاسیون ناآگاهانه در زمین مخالفان بازی می‌کنند و انتخابات را نه ملی بلکه در راستای اهداف حزبی خود تعریف می‌کنند.

حسرت رقابت ناطقیون و کاندیدای اصلاحات

نتیجه چنین رویکردی کاسته شدن از اعتبار رقابت‌های انتخاباتی و بی‌اعتمادی جامعه خواهد شد. در اذهان هست که در دهه ۷۰ رقابت میان بزرگان بود و حامیان دو جریان چپ و راست بدون سهم‌خواهی از قدرت برای پیروزی کاندیدای جریان خود تلاش می‌کردند اما به تدریج توسعهنیافتگی سیاسی در عملکرد احزاب خودنمایی کرد و رقابت‌ها از میان جناحی به میان حزبی تقلیل یافت. اکنون حسرت رقابتی مانند سال ۷۶ برای سیاسیون وجود دارد؛ در آن سال انتخاباتی مشخص میان دو جریان سیاسی شکل گرفت و خبری از رقابت‌های درون جریانی نبود. اصولگرایان در آن سال اخلاق سیاسی را پس از شکست به نمایش گذاشتند و ناطق نوری هم خود را رقیب شکست خورده ندانست بلکه منافع ملی را ارجح دانست و به دولت اصلاحات کمک کرد، اما اکنون جریانی در اردوگاه اصلاح‌طلبی که با تاکید بر بقای معین در سال ۸۴ زمینه شکست جریان اصلاحات را فراهم کرده، بار دیگر اقداماتی انجام می‌دهد که احتمال ثبت شکستی دیگر در کارنامه اصلاحات را مهیا می‌کند. جریانی که قائل به نقش آفرینی و تاثیرگذاری احزاب دیگر اصلاح‌طلب نیست و تنها خود را صاحب و تعیین کننده آخرین تصمیم در جریان اصلاحات می‌داند. آنها زمانی که نیروی خودشان بر کرسی‌هایی مانند شهرداری نمی‌نشیند، در قامت یک رقیب جدی‌تر از اصولگرایان و حتی دلواپسان برای تضعیف آن مسئول و جریان منسوب به آن تلاش می‌کنند. خودبرتربینی آفات بزرگی است که منجر به عمیق شدن اختلافات درون جریانی و در نهایت حذف آن جریان از گردونه انتخابات می‌شود و همان اثرگذاری حداقلی به سبب بی‌اعتبار بودن جریانی از بین خواهد رفت.

منبع: روزنامه آرمان
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین