در این نامه آمده است: همانطور که شما میدانید در 23 دسامبر، شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آرا قطعنامه 1737 را به تصویب رساند و از ایران درخواست کرد بدون هرگونه تاخیر بیشتری غنیسازی اورانیوم و فعالیتهای مرتبط با بازفرآوری مواد هستهای، تحقیق و توسعه و پروژه راکتور آبسنگین خود را متوقف کند. این قطعنامه مانند قطعنامه قبلی 1696 براساس بند 41 فصل هفت منشور سازمان ملل به تصویب رسید. با کمال تاسف ایران در حال حاضر قطعنامه را به چالش طلبیده و نشان داده است که هیچ قصدی برای همکاری ندارد.
در ادامه این نامه با اشاره به اظهارات محمود احمدینژاد رئیس جمهور بعد از صدور قطعنامه مبنی بر اینکه تهران قطعنامه شورای امنیت را غیرقانونی میداند و آن را نخواهد پذیرفت و همچنین اظهارات غلامعلی حدادعادل رئیس مجلس شورای اسلامی مبنی بر اینکه مجلس این قطعنامه را دولت محکوم میکند و درخواست از دولت برای بازنگری در همکاری با آژانس آمده است: ما محترمانه از دولتهای شما درخواست میکنیم بعلت ناسازگاری ایران و خطراتی که متوجه صلح و ثبات بینالمللی کرده است اتخاذ مواضع شدیدتری برای وادار کردن تهران به عمل به تعهدات بینالمللی خود را مدنظر قرار دهید. این فشارها میتوانند شامل قطع همکاری تجاری با ایران، خوددادری از کمک و سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران و جلوگیری از هرگونه همکاری تجاری یا فنی که میتواند منجر به پیشرفت فعالیتهای هستهای و موشکی تهران شود باشد.
در انتهای این نامه که به امضای رابرت گودکینگ و دیوید هریس روسای این کمیته رسیده ادعا شده است: ایران دو قطعنامه شورای امنیت را به مبارزه طلبیده و تلاشها را برای پیدا کردن راهحلی دیپلماتیک نپذیرفته است، ما بر این باوریم که زمان آن رسیده جامعه بینالمللی مواضع شدیدتری علیه ایران اتخاذ کند.
هر چند که سران کمیته مذکور در این نامه سعی کردهاند تا همانند سایر همتایان خود فعالیتهای هستهای ایران را تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی جلوه دهند ولی این نامه از آنجائی حائز اهمیت است که ژنرال اودد تیرا در مقالهای که روزنامه آذربایجانی «امروز» آن را به چاپ رساند نوشت که دولت اسرائیل و لابیهای وابسته به آن در سراسر جهان باید تمام توان خود را برای عملی ساختن اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران بسیج کنند.
بنابر مقاله ژنرال تیرا از آنجا که دولت بوش در شراط کنونی از اقتدار و مشروعیت کافی برای چنین اقدامی برخوردار نیست لابیهای وابسته به اسرائیل باید از طریق رایزنیهای فشرده با کاندیداهای محبوب حزب دموکرات(همچون سناتور هیلاری کلینتون) و سرمقاله نویسان روزنامههای قدرتمند آمریکایی زمینه را برای کاهش میزان مخالفت افکار عمومی نسبت به اقدام نظامی علیه ایران مهیا کنند. وی در ادامه مقاله خود نوشت: حمله(آمریکا) به ایران برای ادامه موجودیت اسرائیل ضروری است و ما باید برنامه هستهای ایران را تبدیل به یک موضوع دوحزبی کرده و برخورد با تهران را از اختلافنظرهای موجود بر سر عراق جدا کنیم.
ژنرال اسرائیلی همچنین از لابیهای صهیونیستی مستقر در کشورهای اروپایی نیز خواست تا با تحت فشار قرار دادن رهبران این کشورها موافقت آنها را برای یک حمله فوری و مقطعی به تاسیسات اتمی ایران جلب کنند، به گونهای که دولت بوش برای انجام چنین کاری خود را منزوی و تنها احساس نکند.
لابیهای اسرائیلی در طول یک ساله گذشته تبلیغات رسانهای پرحجمی را علیه تهران انجام دادهاند. اسکات ریتر بازرس تسلیحاتی سابق سازمان ملل در عراق به تازگی کتابی تحت عنوان «ایران، هدف بعدی» نوشته است. او در این کتاب مشخصا دولت اسرائیل و لابی قدرتمند یهودیان آمریکایی(آیپک) را به زمینهسازی برای تحت فشار قرار دادن کاخ سفید برای حمله به ایران متهم کرده و نوشته است: «تردید نکنید که اگر جنگی بین آمریکا و ایران صورت گیرد بانی اصلی آن اسرائیل بودهاست». اسکات ریتر همچنین با متهم کردن آیپک(کمیته روابطعمومی آمریکایی-اسرائیلی) به وابستگی بیقیدوشرط به منافع اسرائیل، این سازمان را موثرترین بازوی سیاست خارجی تلآویو قلمداد کرده است.