آفتابنیوز : داريوش مصطفوى در حقيقت با عملكرد پرانتقادش تمام پلهاى پشت سرش را ويران و دوست و دشمن را از خودش نا اميد كرده است، چگونه؟
با ما بياييد به اواسط تابستان و آن روزهاى گرمى كه ارتش پارسيان تار و مار شده در بزرگترين فستيوال جهانى فوتبال با كيلومترها حاشيه و بدون فرمانده به ايران بازگشت.
به آن روزها كه دادكان پاى همان بقاياى ديوار برلين از سوى سازمان تربيت بدنى كنار گذاشته و كار به انتخاب جانشين وى كشيده شد.
داستان آن عزل ناگهانى كمى پيچ خورد و به اينجا رسيد كه فيفا براى فوتبال ما خط و نشان كشيد. در آن روزهاى پرالتهاب يك روز صبح كه پاى ميز صبحانه به اخبار هم گوش مىداديم خبرى غافلگيركننده اشتهايمان را كور كرد. خبر مربوط به انتخاب داريوش مصطفوى به سمت دبيرى موقت فدراسيون فوتبال بود. اولين سؤال اما در ذهن همه اين بود كه مسؤولان چطور چنين ريسكى كردهاند تا زمام امور را در چنين شرايط حساسى به شخصى دهند كه از امتحانات قبلش چندين نمره تك آورده است.
شايد ادعاى نفوذش در كنفدراسيون فوتبال آسيا بود كه مسؤولان سازمان را براى انتخابش مجاب كرده بود. به هر حال در شرايطى كه فوتبال ما نياز به حمايت داشت وجود صاحب نفوذ در AFC مى توانست غنيمت باشد. به هر حال داريوش خان در ميان هشدارهاى همه كارشناسان به سازمان و به خصوص شخص هاشمى بر كرسى نشست.
كرسى كه در كمتر از چند هفته نشان داد هنوز هم براى مصطفوى جاى مناسبى نيست. او كارش را با چند جمله آتشين و ماندگار آغاز كرد. «فيفا هيچ غلطى نمىتواند بكند«، «من اجازه نمىدهم بدخواهان به اهدافشان برسند».
اين ادعاهاى مصطفوى در حالى به شكلى طعنه آميز روى جلد مطبوعات مىرفت كه فيفا بدون توجه به آنها روز به روز عرصه را بر ما تنگ مىكرد تا جايى كه چشم باز كرديم و ديديم سايت AFC همان ارگانى كه مصطفوى دايماً از نفوذ در آن دم مىزد زودتر از همه سايتها خبر تعليق فوتبال ما را منتشر كرد.
بعد از فرو ريختن آوار تعليق بر سر فوتبال اما ما نفهميديم مردى كه مىگفت: «فوقش اگر محروم شويم هزينههاى سفرهاى خارجى را صرف تيمهاى پايه مىكنيم» چرا به ناگاه غيبش زد و ديگر هيچ حرفى براى تيتر يك روزنامهها به زبان نياورد.
او سكوت كرد تا ما (ماى خوش خيال!) ديگر به او اعتماد نكنيم و حتى بر ادعاى توافق او با ساندروپل داور ايران - استراليا هم به ديده شك بنگريم.
ايشان البته جدا از پرونده تيرهشان در روابط بين الملل و رجزخوانى براى فيفا در پرونده مديريت داخلىشان هم يك شكست خورده تمام عيار لقب گرفتند. نمونه بارز اين ناكامىها و بد عمل كردنها برنامه ريزى براى برگزارى بازيهاى ليگ است. دبير موقت فدراسيون دگر بار نشان داد كه هنوز در بند رفاقتها و زد و بندها گرفتار است و چنان به نظم و انضباط در برگزارى ليگ اعتقادى ندارد.
امروز در حالى ما تعطيلات نيم فصل را پشت سر مىگذاريم كه هيچ كس اميدى به پايان يافتن اين ليگ فرسايشى ندارد. تعطيلات بىجهت و برگزارى بازيها در روزهاى وسط هفته و در ساعات غير متعارف علاوه بر از تب و تاب انداختن ليگ باعث فرارى دادن تماشاگران هم شده است.
داريوش مصطفوى البته آخرين هنرهايش را در جريان اعزام تيم ملى اميد به بازيهاى آسيايى دوحه رو كرد. جايى كه تيم ملى اميد بدون توجه به قوانين نزديك بود با ۴ تا ۵ بازيكن صغر سن پا به بازيها بگذارد و آبروريزى كند. آيا بايد پذيرفت كه مصطفوى داعيه دار نفوذ در AFC از قوانين بى اطلاع بوده است؟ گذشته از بازيهاى ضعيف و پرحرف و حديث اميدها، بايد جدايى سيموئز و بعد از آن تعلل در انتخاب سرمربى جديد در حالى كه روز به روز به بازيهاى مقدماتى المپيك ۲۰۰۸ پكن نزديك مىشويم هم از جمله گناهان نابخشودنى مصطفوى قلمداد شود.
با چنين كارنامهاى شما چند درصد شانس براى پيروزى داريوش خان در انتخابات رياست فدراسيون مىتوانيد متصور شويد؟ شايد عاقلانه اين باشد كه او با مشورت با دوستان مطبوعاتىاش، همانها كه به عنوان اهرم فشار او را به دبيرى موقت رساندند، فكر رياست را از ذهنش بيرون كند. ۲ روز پيش البته با پخش اعلاميههاى شب نامه مانندى بين اعضاى كميته ۶ نفره فدراسيون در خصوص هزينههاى زايد و سفرهاى خارجى بىدليل مصطفوى اوضاع كاملاً بدتر از قبل هم شد و كار به جايى رسيد كه حاميان ابتدايى او هم از حمايتش پشيمان شدند. مصطفوى حالا كاملاً تنهاست و خدا كند در اين تنهايى هيچ به رياست فدراسيون فكر نكند.
منبع: ایرانورزشی