کد خبر: ۵۶۳۸۸
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۳۸۵ - ۲۱:۴۵
چرا فرافکنی می‌کنند...

ماجراجویان اتمی و تحریف حقایق

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب ـ احمد لطفی: با نزدیک شدن با موعد ضرب‌الاجل شورای امنیت و افزایش تصاعدی حساسیت پرونده هسته‌ای، انتشار تحلیل‌های کارشناسی و غیرکارشناسی پیرامون بحران اتمی ایران رنگ و بوی تازه‌ای گرفته است. در بحبوحه اظهارنظرهای مختلف پیرامون وضعیت کنونی پرونده و راهکارهای پیش روی تهران، آن چه بهت آور است تلاش گروهی از منتقدین دیپلماسی هسته‌ای ایران در دو سال نخست و عزم راسخ این گروه برای تحریف واقعیات است.

متاسفانه گروه مزبور می‌کوشد با فرافکنی و پاک‌کردن حافظه کوتاه‌ مدت تاریخی، «پرتقال فروش» معروف را نه در میدان خود که در جای دیگری جستجو کند. مهم‌ترین تاکتیک تبلیغاتی این گروه در وضعیت فعلی آن است که وضعیت کنونی پرونده را صرفاً محصول رفتارهای شخصی محمود احمدی‌نژاد دانسته و از تمام تحلیل‌های نادرست قبلی خود که پیش از به قدرت رسیدن دولت نهم با شدت و حدّت تبلیغ می‌شد، اعلام برائت کند! در این تاکتیک تبلیغاتی، حمله به راهبرد مذاکراتی جمهوری اسلامی در دو سال نخست همچنان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. انتشار تحلیلی تحت عنوان «روحانی یا احمدی‌نژاد؛ کدام مقصرند؟» در یکی از رسانه‌های این گروه نمودی از تاکتیک تبلیغاتی مزبور محسوب می‌شود.

به نظر می‌رسد که در این شرایط جلوگیری از تحریف زودهنگام تاریخ یک وظیفه ملی است. چرا که شناخت دقیق تحولات هسته‌ای مهم‌ترین ضامن موفقیت نظام و کشور در عبور از این بحران فرا ملی خواهد بود. در روند پرونده هسته‌ای ایران شک و تردیدی نیست که:
الف ـ از مهر 1382 تا اوایل مرداد 1384 دکتر روحانی مسئولیت پرونده هسته‌ای را بر عهده داشته است.
ب ـ از مرداد 1384 به بعد هم مسئولیت این پرونده بر عهده دکتر علی‌لاریجانی بوده است.
ج ـ تصمیمات هسته‌ای اصلی در هر دو دوره نه توسط دکتر روحانی و نه توسط دکتر لاریجانی که توسط شورایی متشکل از عالی‌ترین سطوح نظام گرفته شده است و می‌شود.
د ـ در دو دوره، دو رویکرد متفاوت در سیاست‌های هسته‌ای ایران اجرا شده است.

افرادی که هم‌اکنون سیاست فرافکنی را در پیش گرفته‌اند در دوره اول دیپلماسی هسته‌ای تاکید می‌کردند که تهدید ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت صرفاً یک «بلوف سیاسی» است و تیم هسته‌ای از ترس مرگ خودکشی کرده است! بر مبنای این تحلیل ادعا می‌شد که تهران در دو سال نخست امتیازات فراوانی را (پذیرش پروتکل الحاقی و تعلیق) به طرف غربی اعطا کرده است. امروز دیگر مشخص شده است که تهدید ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت نه تنها یک بلوف سیاسی نبوده که تیم مذاکراتی اول پیش‌بینی کاملاً درست و واقع‌بینانه‌ای نیز داشته‌ است.

3ـ درباره «پروتکل الحاقی» و «تعلیق» که به عنوان امتیازات بزرگ اعطا شده در دوره اول دیپلماسی هسته‌ای تبلیغ و ترویج می‌شوند نیز باید به چند نکته توجه داشت:

الف ـ مسئولین کشور در سطوح عالی، آمادگی ایران را برای پذیرش پروتکل الحاقی و تعلیق غنی‌سازی آن هم پیش از اجلاس سعدآباد که در حقیقت آغاز مسئولیت حسن روحانی محسوب می‌شود، اعلام کرده بودند. اخبار این اظهارنظرها در آن مقطع در رسانه‌های داخلی و خارجی منتشر شده است.

ب ـ قطعنامه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در شهریور ماه 1382 اجرای تعلیق و پروتکل الحاقی را برای ایران تصویب و الزامی کرد. در این قطعنامه همچنین یک ضرب‌الاجل 50 روزه برای اجرای این درخواست‌ها تعیین شد. تیم سابق مذاکرات هسته‌ای توانست اولا؛ اجرای تعلیق و پروتکل الحاقی را از حالت «الزام حقوقی» به یک عمل «داوطلبانه» تبدیل کند و در قطعنامه بعدی «داوطلبانه» بودن تعلیق و اجرای پروتکل را به تصویب همان شورای حکام برساند. ثانیا؛ دامنه وسیع تعلیق را محدود کرده و شرایط تهران را برای اجرای پروتکل الحاقی به حکام آژانس اعلام نماید. 
واقعیت این است که در صورت تعلل تهران بلافاصله پس از پایان ضرب‌الاجل 50 روزه پروسه ارجاع پرونده به شورای امنیت آغاز می‌شد همان‌گونه که پس از شکستن تعلیق و توقف اجرای پروتکل الحاقی در دور دوم دیپلماسی هسته‌ای، شورای حکام صرفاً با ادعای نقض مصوبات و قطعنامه‌های این شورا (و نه هیچ دلیل دیگری) پرونده هسته‌ای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل گزارش کرد. 

ج ـ در دوره اول دیپلماسی هسته‌ای ایران، «تعلیق» نه تنها یک وضعیت ثابت نبود که در مقاطع مختلف محدود یا نقض شد. واقعیت این است که در این مدت همه چیز بر مبنای توان فنی هسته‌ای کشور برنامه‌ریزی می‌شد. به عنوان مثال، تعلیق قطعه‌سازی و مونتاژ در اردیبهشت سال 83 آغاز و در تیرماه 83 شکسته شد. تعلیق اصفهان عملا در زمستان 83 شروع و در مرداد 84 شکسته شد. این در حالی بود که در تمام این فراز و نشیب‌ها، فعالیت برای تکمیل پروژه اصفهان و برخی فعالیت‌ها در سایت نطنز هیچ‌گاه تعلیق نشد و از حرکت باز نایستاد. بدین اعتبار می‌توان گفت که در تمام دوران دیپلماسی هسته‌ای ایران در دو سال نخست فعالیت‌های مربوط به غنی‌سازی ادامه داشته و به اقتضای شرایط سیاسی بخشی از این فعالیت‌ها در مقاطعی تعلیق شده است. 
البته تهران در دوره دوم دیپلماسی هسته‌ای با لغو کامل تعلیق‌ها توانست سانتریفیوژهای فعال در نطنز را افزایش داده و روند حرکت به سوی دسترسی به سوخت هسته‌ای که نیازمند فعالیت بیش از 50 هزار سانتریفیوژ است را سرعت بخشد. ایران همچنین توانست ذخیره UF6 خود را در اصفهان افزایش دهد که هر دو مورد از دستاوردهای ارزشمند نظام محسوب می‌شوند.

4ـ در اینجا لازم می‌دانیم چند حقیقت مهم را درباره هر دو دوره دیپلماسی هسته ای ایران یادآوری کنیم:

الف ـ شکی نیست که محمد البرادعی در زمستان سال 1381 و پس از بازدید از تاسیسات اتمی نطنز اعلام کرد که ایران در زمره 10 کشوری است که به دانش چرخه سوخت دست یافته است. سید محمد خاتمی رئیس‌جمهوری وقت ایران نیز در همان ایام به صورت علنی و رسمی این دستاورد بزرگ و تاریخی ملت ایران را در جمع رسانه‌های داخلی و خارجی اعلام کرد. بنابراین، دستیابی ایران به اصل چرخه سوخت امری است که در سال 1381 اتفاق افتاده است. آن چه که پس از سال 1381 اتفاق افتاد توسعه این دانش بوده است.

ب‌ـ در دوره نخست دیپلماسی هسته‌ای ایران که با نام حسن روحانی شناخته می‌شود، به رغم تعلیق بخشی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران و همزمان با تعامل تهران با آژانس و اروپا، سه اتفاق مهم رخ داد:
 -  پروژه UCF اصفهان به کار خود ادامه داد تا این که در بهار سال 1383 به بهره‌برداری کامل رسید و ایران تعلیق اصفهان را صرفاً پس از تکمیل و بهره‌برداری این سایت یعنی در زمستان 1383 پذیرفت. در این مقطع حدود 40 تن کیک زرد تزریق شده و محصولات اصلی UF6 و UF4 به دست آمده بود.
 -  فعالیت‌های مختلفی که در نطنز لازم بود عملی شد. از جمله این که تعداد سانتریفیوژهای ایران از 150 عدد به 1000 عدد رسید. 
 -  پروژه آب سنگین اراک به کار خود ادامه داد و اجازه داده نشد وارد دستور کار قطعنامه‌ها شود. 

5ـ در کنار مسایل فنی، تغییرات روند سیاسی ـ حقوقی پرونده در دو دوره دیپلماسی هسته‌ای ایران نیز امر بسیار مهمی است که به برخی از موارد شاخص آن اشاره می‌شود:


الف ـ در دوره اول دیپلماسی هسته‌ای و با رویکرد سیاسی تهران، «صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های اتمی ایران» و «اقدامات جبرانی ایران برای برخی قصورات گذشته» به تصویب شورای حکام رسید و سرانجام، پرونده ایران در پائیز 1383 از دستور کار نوبه‌ای شورای حکام خارج شد. شورای حکام در مصوبه نوامبر 2004 خود پرونده ایران را رسماً از دستور کار نوبه‌ای خارج کرد. با این حال، پرونده هسته‌ای ایران مجدداً از شهریورماه 84 (دور دوم دیپلماسی هسته‌ای) در دستور کار نوبه‌ای شورای حکام قرار گرفت و به نوعی، صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های اتمی تهران زیر سئوال رفت و به عنوان تهدید صلح و امنیت بین‌المللی مطرح گشت.

ب ـ در دوره اول دیپلماسی هسته‌ای، از ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری شد اما بلافاصله پس از آغاز رویکرد دوم در شهریور 1384 قطعنامه شورای حکام در اقدامی غیرمنصفانه «عدم پایبندی» ایران به مقررات آژانس را بر اساس ماده C12 اساسنامه محرز دانست. بر اساس ماده C12 اساسنامه آژانس، مدیرکل موظف است پرونده را به شورای امنیت گزارش کند.

ج ـ قطعنامه شهریور 1384 شورای حکام همچنین با استناد به ماده 3 اساسنامه آژانس، پرونده هسته‌ای ایران را در صلاحیت شورای امنیت سازمان ملل به عنوان مرجع رسیدگی به موارد تهدید صلح و امنیت بین‌المللی قرار داد. بنابراین، در همان نخستین ماه‌های دور دوم دیپلماسی هسته‌ای ایران طی قطعنامه سپتامبر 2005 (شهریور 1384) رسیدگی به پرونده ایران توسط شورای امنیت قطعی و نهایی شد. البته زمان گزارش پرونده به شورای امنیت در قطعنامه مزبور مسکوت ماند که با شروع فعالیت‌های تحقیق و توسعه (R&D) در دی‌ماه 1384، شورای حکام طی قطعنامه فوریه 2006 (بهمن 1384) مدیرکل را به ارسال گزارش موظف کرد. این اقدام پیش از پایان سال 84 انجام شد و شورای امنیت پرونده هسته‌ای ایران را در دستور کار قرار داد که نتیجه آن، یک بیانیه و قطعنامه‌های 1696 و 1737 بوده است.

د ـ در دور اول دیپلماسی هسته‌ای ایران و با قطعنامه نوامبر 2004 (آبان 1383) شورای حکام رفتار آژانس با ایران در مورد دسترسی‌ها و بازرسی‌ها را از حالت فراپروتکلی خارج کرد و به چارچوب پادمان و پروتکل الحاقی 2+93 بازگرداند. این امر میسر نمی‌شد مگر در پناه استراتژی هوشمندانه ایران و مذاکرات نفس‌گیر با اتحادیه اروپا. قطعنامه سپتامبر 2005 (شهریور 84) اما در اولین ماه‌های دور دوم دیپلماسی مجدداً دسترسی‌های فراتر از «پادمان» و «پروتکل» را برای ایران مورد ابرام قرار داد.

ه- در اولین روزهای بحران و با قطعنامه سپتامبر 2003 (شهریور 82) تعلیق برای ایران به حالت الزامی درآمده بود. تهران در دور اول دیپلماسی طی توافقنامه‌های سعدآباد و پاریس توانست این «تعلیق الزامی» را به صورت یک امر «داوطلبانه»، «غیر الزام‌آور»، «غیر حقوقی» و «صرفاً برای اعتمادسازی» آن‌هم محدود به «دوره مذاکرات» درآورد. با قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل در دور دوم دیپلماسی، این تعلیق مجدداً الزامی و اجباری شد.

وـ با قطعنامه‌های 1696 و 1737 در دور دوم دیپلماسی، پرونده هسته‌ای ایران به عنوان موضوع تهدید صلح و امنیت بین‌المللی در قالب فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفت و ظرف مدت کوتاهی مواد 39 و 40 فصل هفتم منشور (طی قطعنامه‌ 1696) و ماده 41 فصل هفتم منشور (قطعنامه 1737) در مورد ایران اعمال شد که در واقع نقطه آغاز تحریم‌های سیاسی ـ اقتصادی علیه ایران است.

زـ مساله توانمندی‌های موشکی ایران در گزارش‌ها و قطعنامه‌های سال 1384 آژانس نیز وارد دستور کار شد و نهایتاً با قطعنامه‌های سال 1385 شورای امنیت، این هم به عنوان تهدید صلح و امنیت بین‌المللی تلقی شد.

6 ـ آن چه در بالا مورد اشاره قرار گرفت، بخشی از واقعیاتی است که امکان شناخت دقیق و تحریف نشده دور‌ه‌های دیپلماسی هسته‌ای ایران را ممکن می‌سازد. بی‌شک هر رویکردی دارای منافع و هزینه‌هایی است که مقایسه داده‌ها و ستانده‌های تهران در هر یک از دوره‌های دیپلماسی هسته‌ای کار دشواری نخواهد بود.

در این که تصمیمات اصلی پرونده در هر دو دوره توسط «کلیت نظام» اتخاذ شده است تردیدی وجود ندارد. همچنان که حمایت از تصمیمات کلان نظام در هر شکلی مورد تردید نیست. سئوال اساسی این است که آیا منتقدان دور نخست دیپلماسی ایران یعنی همانانی که شورای امنیت را بلوف غرب می‌دانستند و تحلیلی انتزاعی از روابط بین‌المللی ارایه می‌کردند، آیا اینک با درک صحیح واقعیات اجازه خواهند داشت با فرافکنی اشتباهات گذشته خود، «پرتقال فروش» را در میدان دیگری جستجو کنند!!

واقعیت این است که مسئولان سابق پرونده هسته‌ای ایران بر مبنای درک متفاوتی از «روابط بین الملل، معادلات صحن قدرت و منافع و مصالح ایران» کوشیدند با چنگ و دندان از ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت ممانعت کرده و این پرونده را در چارچوب آژانس حفظ کنند. اکنون اگر با اتخاذ رویکرد جدیدی آن هم در نخستین ماه‌های انتقال قدرت به دولت نهم ارجاع پرونده به شورای امنیت قطعی شده و ظرف یک ‌سال شرایط تصویب قطعنامه‌های تحریم علیه جمهوری اسلامی فراهم آمده، چاره کار نه در فرافکنی و تکرار اتهامات گذشته به دلسوزان کشور؛ که در وحدت و همدلی تحت راهبری رهبری نظام و بازنگری در تحلیل‌های نادرست پیشین خواهد بود.

اصرار بر اشتباهات گذشته و موج‌سازی و فرافکنی گناه مضاعفی است که در شرایط حساس کنونی، نه تنها مانع درک واقعیات و اتخاذ تصمیمات درست خواهد شد که وحدت و همدلی ملی پیرامون بزرگ‌ترین چالش حقوقی، سیاسی و فنی کشور را خدشه دار خواهد کرد.




بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
-
|
۲۳:۰۰ - ۱۳۸۵/۱۰/۲۹
0
0
بازی سیاست در ایران عجب چیز عجیبی است. آن‌هایی که می‌گفتند قبلی‌ها منفعل بودند پس چرا به سیاست‌های الان که خودشان تجویز کرده‌اند فحش می‌دهند!! فقط می‌خواستند پرونده هسته‌ای دست خودشان باشد؟
می‌گویند قبلی‌های تفریط کردند و احمدی‌نژاد افراط می‌کند. این راه وسط چیست به خدا خودشان هم نمی‌دانند. فقط با این شعارهایشان برای کسب قدرت با زندگی مردم و کشور بازی می‌کنند. یک بار دقیق بگویند که حرفشان چیست؟ چرا فقط شعارهای کلی می‌دهند؟
راستی مگر مسئول پرونده هسته‌ای علی لاریحانی نیست؟ مگر استعفا داده؟ پس چرا می‌گویند راه لاریجانی با راه فعلی متفاوت است؟
ناشناس
|
-
|
۲۳:۰۰ - ۱۳۸۵/۱۰/۲۹
0
0
تمام کسانی که از مذاکرات ایران در دور اول انتقاد می‌کردند و می‌گفتند باید از NPT خارج شویم و ایستادگی کنیم، الان دارند انتقاد می‌کنند و می‌گویند تقصیر احمدی‌نژاد است!!! انگار نه انگار که پرونده دست آن‌ها بود. من نمی‌دانم وقتی بازتاب و محست رضایی که آن زمان آن شعارهای بزرگ را می‌دادند الان به منتقدان تمام عیار تبدیل شده‌اند؛ پس چرا تیم قبلی سکوت کرده است؟
ناشناس
|
-
|
۲۳:۳۹ - ۱۳۸۵/۱۰/۲۹
0
0
من فکر می‌کنم سخنرانی‌های جنجالی آقای احمدی‌نژاد بدون هیچ تحلیل استراتژیکی صورت می‌گیرد و هزینه‌های کشور برای اتمی شدن را خیلی خیلی افزایش می‌دهد. ایشان ظاهراً فکر می‌کنند سخنرانی هر چه تندتر باشد اثرگذاری آن بیشتر می‌باشد. با این همه یک مساله خیلی مهم دیگر وجود دارد و آن هم این هست که شما در مقاله اشاره کرده‌اید. یعنی پرونده ایران وقتی رفت شورای امنیت که آقای لاریجانی مسئول کامل پرونده بود.
ناشناس
|
-
|
۲۳:۵۱ - ۱۳۸۵/۱۰/۲۹
0
0
شاید مشکل ایران و پرونده هسته‌ای این باشد که چند جوان بی نام و نشان و خام با برخی بودجه‌های نامعلوم رفته‌اند سایت هایی مثل رجا نیوز و نوسازی و ... را راه انداخته‌اند و دلشان به چند تا مدیر دولتی سطح پایین خوش است. بعد می‌آیند به زمین و زمان فحش می‌دهند و در پرونده مهمی مثل موضوع هسته‌ای اظهارنظرهای «ارزشی»! می‌کنند. خوب معلوم است که فشارهای این ها کشور را دچار هیجان می‌کند. خوب این افراد خام چون هیجان می‌خواهند اگر برویم با اروپا مذاکره کنیم اسم آن را می‌گذارند جاسوسی، غربزدگی و... بعد هم که مسئولیت نمی‌پذیرند. من واقعا با دمکراسی و آزادی بیان موافقم اما باید کاری کرد افراد نادان و عامی با سوءاستفاده از ارزش‌هایی که هیچ درکی از آن ندارند و فقط از طریق تلویزیون با آن آشنا شده‌اند نتوانند در مسایل حساس و پیچیده‌ای مثل پرونده هسته‌ای فشار بیاورند.
یکی از این نویسندگان را می‌شناسم. 20 ساله است یعنی حتی دوران جنگ را هم ندیده. بعد می‌آید به اسم دفاع از انقلاب در بحران هسته‌ای راهکار می‌دهد! به دیپلمات‌های قبلی می‌گوید مرعوب و می‌گوید باید از NPT خارج شد.[...]
ناشناس
|
-
|
۰۰:۰۴ - ۱۳۸۵/۱۰/۳۰
0
0
مساله مهم این است که دانش هسته‌ای که محور افتخار آقای احمدی‌نژاد و محور شعارهای دولت نهم و خلاصه محور فحش‌های تندروها به دولت خاتمی و هاشمی شده، اصلا کاملا چیزی است که در دولت‌های قبلی ایجاد شده و به این دولت به ارث نرسیده است. یعنی اقایان نقش چندانی در دستیابی به آن نداشته‌اند. داستان نمک خوردن و نمکدان شکستن همین است دیگر. هسته‌ای را از دولت‌های قبلی به ارث برده‌اند بعد به آن‌ها می‌گویند مرعوب!! اصلا اگر چیزهایی که آن‌ها می‌گویند درست است پس ما الان نباید دانش هسته‌ای می‌داشتیم. همین که داریم یعنی فقط بازی سیاسی می‌کنند
ناشناس
|
-
|
۰۸:۳۵ - ۱۳۸۵/۱۰/۳۰
0
0
آقای لاریجاني در تبليغات انتخاباتي رياست جمهوری رسما مواضع خود و همفكرانش را در خصوص پرونده انرژی اتمي بيان كردند. در سخنان ايشان بارها به اين نكته اشاره شده بود كه ايران نيازی به مذاكره با غرب ندارد و اصولا باید رابطه خود را با كشورهايی كه منافع ما را به خطر مياندازند به حداقل برسانيم.
به نظر شما ثمره اين تفكر سياسي چه ميتوانست باشد؟ ...
ناشناس
|
-
|
۱۱:۲۵ - ۱۳۸۵/۱۰/۳۰
0
0
من مطمئن هستم نو شته مرا در سايت قرار نمی‌دهيد
اين نو ع ادبيات مربوط به ده 1370 است آقا شما به اشخاص چه كار داريد آيا مگر كشور وابسته به يك آدم است؟ شما هر چه مشكل وجود دارد فقط منتسب به يك نفر می‌كنيد اولا اصلا در پي حل مشكل نيستيد و فقط مي‌خواهيد يك نفر را بكوبيد يعني همه مشكلات مربوط به يك نفر است و فقط يكنفر ديگر است كه مي تواند همه كارها را درست كند... ما چطور هر موقع مشكل هست همه كارها را اين دولت كرده تمام مشكلات مربوط به اين دولت و آن هم يكنفر است او كشور را به بن بست كشانده..... آقا اگر اينكه می‌گوييد انرژی هسته‌ای كار دولت‌های قبلي است درست پس بايد ادامه يابد. اگر بد است پس چرا دولت‌های قبلي به اين سمت رفتند كه دولت فعلي هم برود. شما می‌گوييد نه تا انجا كه آن‌ها رفتند خوب بود همه كار را دولت جديد خراب كرد سوال اينجاست با شعار كار درست نمی‌شود آن‌ها مردان شعار بودند اين مرد عمل
ناشناس
|
-
|
۱۲:۴۵ - ۱۳۸۵/۱۰/۳۰
0
0
باید دقت کنید که به بهانه دفاع از سیاست‌های دو سال نخست، شما هم به ورطه‌ای که منتقدان آن دوره الان در آن افتاده‌اند و منافع ملی را بازیچه کرده‌اند نیفتید. اگر چه فرافکنی می‌کنند ولی شما هم نباید با انتقاد از آن‌ها مانع تجدیدنظر در اشتباهاتشان شوید. که در این صورت شما هم به اندازه آن‌ها مقصرید...
ناشناس
|
-
|
۱۳:۵۳ - ۱۳۸۵/۱۰/۳۰
0
0
ضمن تاييد نظرات متن. گروهي هميشه منتقد و بيرون گود همواره به دنبال يافتن مقصري كه همه ناكامی‌ها را به انها نسبت دهند و گروهي به دنبال يافتن بهترين راه‌حل‌ها با توجه به شرايط داخلي و بين المللي و اين تقابل هميشه ادامه دارد. بايد مردم را آگاه كرد. به نظر می‌رسد قبل از اينكه زمان از دست برود بايد به فكر برون رفت از بحران بود. تفاوت دو شيوه ديپلماسی در اين مواقع به وضوح آشكار ميگردد. شيوه اول با درك صحيح سعي در اجتناب از وقوع در بحران و مديريت آن دارد و شيوه ثاني پس از اينكه به سرعت خود را در بحران قرار داد با مقصر قلمداد كردن ديگران فرافكنی می‌كند. رفتار شناسی اين دو طرز تفكر در حل بحران نيز به نوبه خود جالب توجه است.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین