آفتابنیوز : صبح زود زمستان، در پشت موتورسیکلیت میرآب (ارباب) قریه قزلآباد واقع در حومه شهر مزار شریف، مرکز ولایت بلخ در شمال افغانستان سوار میشوم. باد سرد زمستانی مزار مثل زنبور سر و صورتم را نیش میزند. پسر جوانی با گلهای از گوسفندان و زنان جوان با نگاههای دزدانه و پرسشگر از کوچههای تنگ و پیچدرپیچ روستا میگذرند. ما در این روستا دنبال یک راز هستیم.
به گزارش آفتابنیوز؛ عزتالله، میرآب روستا، موتورسیکلیت خود را در برابر دروازه چوبی متوقف و مرا به داخل حیاطی بزرگ راهنمایی میکند. از پلهها پایین شده و به زیرزمین میروم، همهجا تاریک است. ارباب ارکین (فانوس) نفتی قدیمی را روشن میکند. با انگشتش به سقف اشاره میکند و میگوید:"ببین! وقتی چشمم به سقف میافتد، باور نکردنی است. در سقف ردیفی از راکت ۱۲۲ میلیمتری BM-۲۱ (گراد) است. راکتهای پرآوازه و مشهور ساخت اتحاد جماهیر شوروی، به طول سه متر که تمام سقف خانه بر آن استوار است.
این سلاح اولین بار در سال ۱۹۶۴ عملیاتی شد و در بیشتر از ۵۰ کشور جهان از آن استفاده میشود. این راکت سلاحی مشابه توپ است ولی با حجم آتش بسیار و با قدرت تخریب چند برابر.
مواد غذایی خانواده شامل برنج، آرد و روغن در گوشهای از انبار در زیر همین موشکها نگهداری میشود. این تنها بخشی از ماجرا است. از زیر زمین خانه بیرون میشویم، در مهمانخانه وقتی که میراب عزتالله لایه پارچهای که سقف خانه را پوشانده، پاره میکند، دوازده موشک دیگر از زیر پارچه سقف نمایان میشود.
من از تمام آنچه میدیدم و در دور و برم میگذشت شوکه میشوم. نه تنها من بلکه فایزه دوازده ساله نیز که عروسک خود را محکم در بغل گرفته و به سقف خیره میشود و شاید هیج نداند که تمام عمر خود را زیر سایه همین موشکها سپری کرده است.
۴۰۰ خانواده در زیر سقف مواد انفجار
قزلآباد ۱۵ کیلومتر از جنوب شرق شهر مزارشریف، مرکز ولایت بلخ در شمال افغانستان فاصله دارد. روستای که نزدیک به ۴۰۰ خانواده در آن زندگی میکنند. شگفتانگیز این است که خانههای زیادی را در این روستا میتوان یافت که به جای چوب، سقفشان با موشکهایBM۲۱ یا به گفته مردم عام "مرمی چهل میله/کاتیوشا" ساخته شده است. عزتالله و شمار زیادی از اهالی این روستا پس از خروج ارتش سرخ این موشکها را از یک انبار مهمات روسها در نزدیک محل زندگیشان گرفتند.
جنگ اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان در بیست و چهار دسامبر ۱۹۷۹ با هجوم نیروهای شوروی به افغانستان آغاز شد. واحدهایی از لشکر چهلم شوروی از آمودریا و از مرز ترمز ازبکستان عبور کرده و به سوی کابل حرکت کردند.
بعد از آن جنگی در افغانستان آغاز شد که این درگیری تا پانزده فوریه ۱۹۸۹ حدود ۱۰ سال ادامه داشت. در این زمان اتحاد جماهیر شوروی اعلام کرد که آخرین نیروهای شوروی از افغانستان خارج شدند. بر اثر این درگیریها بیش از یک میلیون افغان و ۱۳هزار نفر از کادر ارتش شوروی کشته شدند. با وجود خروج نیروهای شوروی درگیریها از سوی مجاهدین و با هدف براندازی حکومت نجیب الله ادامه یافت.
بعد از خروج روسها و حتی سقوط حکومت کمونیستی در سال ۱۳۷۱ خورشیدی، مهمات بجا مانده از ارتش سرخ هیزم جنگهای داخلی افغانستان شد. مردم قزلآباد از این موشکهای کاتیوشا برای بازسازی خانههای خود استفاده کردند.
مردم روستا چرا این خطر را بجان خریدهاند؟
عزت الله زیر سقف بنا شده از موشکهای روسی، برایم چای سبز میریزد. از او میپرسم مردم روستا چرا این خطر را بجان خریدهاند؟ او بدون اینکه احساس خطری داشته باشد، میگوید:"مردم قریه ما فقیر هستند. توان خرید چوب را نداشتند، به همین دلیل پس از انفجار انبار مهمات شوروی به آنجا هجوم بردند، این موشکها را آوردند و خانههای خود را آباد کردند."
مردم قزل آباد از این موشکها تنها برای برای ساخت سقف خانه استفاده نکردهاند بلکه از آن در بخشهای مختلف زندگی خود کار گرفتهاند؛ از تنبه چوب (چوب پشت در) گرفته تا سقف تنورخانه، پایههای تاکهای انگور و حتی ساخت پل و پلچه.
به نظر میرسد که عمر این موشکهای خوابیده و خطرناک اکنون به سر رسیده، زنان محل در خانه قریه دار محل جمع شده تا درباره آن موشکها تصمیم بگیرند. در و دیوار اتاق کوچکی که در آن زنان برای آگاهی از خطر مواد انفجاری جمع شده، نیز از این موشکها ساخته شده است.
بر دیوار اتاقی که زنان تجمع کرده، عکسهای از انواع مواد انفجاری نصب شده و آموزگار تلاش میکند به زنان قناعت دهد که این موشکها را از محل زندگی خود دور کنند، او میگوید:"این موشکها تنها برای خانواده شما نه، بلکه برای تمام روستا مرگبار است."
زن جوانی که در آخر اتاق نشسته با اشاره به سقف میگوید که در خانهاش لوله بخاری از میان موشکهای گذشته است.
زنان از ۱۹ خانواده در این نشست، تصمیم میگیرند که موشکها را از خانههایشان دور کنند و قرار است که برای اعمار مجدد خانههایشان به آنان چوب کمک شود.
گروه مین پاکی (مینروبی) دانمارکی (DDG) به کمک مردم این قریه آمده تا آنان را از شر خطر این میراث جنگ نجات دهد. این نهاد غیر دولتی تاکنون ۴۰۰ موشک را از خانهها پیدا کرده است.
کارمندان این نهاد مینروبی با احتیاط، موشکهای پر از باروت را پشت سرهم از دیوارها پایین میآورند، ساکنان از محل تخلیه و کوچه روستا مسدود میشود. بعد دو کارمند مینروبی با لباسهای مخصوص ضد انفجاری و مینروبی، موشکی سه متری را از سقف بیرون میآورند.
عبدالرحمان، مسئول این گروه است. گروهی که قرار است قزلآباد را از وجود موشکها پاکسازی کند. او ماموریتهای زیاد مینروبی را در افغانستان رهبری کرده و آگاه است که کوچکترین اشتباه میتواند انفجار بزرگی را در پیداشته باشد.
او میگوید: "وقتی به قزل آباد آمدیم از وجود این همه موشک در خانههای مردم شوکه شدیم. تنها از یک خانه ۲۶ موشک BM۲۱ با ظرفیت ۱۲۰۰کیلو مواد انفجاری تی.ان.تی (TNT ) بیرون آوردیم. اگر یکی از آنها انفجار میکرد، برای تخریب تمام روستا کافی بود."
مینروبها در برابر چشمان اهالی روستا موشکها را یکی یکی بیرون آورده و با یک کامیون روسی نوع "کاماز" در میان گونیهای سبز رنگ ماسه (ریگ) جابجا میکنند و بعد روستا را ترک کنند.
با میراب عزتالله، به دنبال کامیون حامل این موشکها به دشت حیرتان، منطقه هم مرز با ازبکستان یا شوروی سابق میرویم، جایی که موشکها با مقداری مواد انفجاری کنترل از راه دور در گودالی دفن شدهاند.
پایان کار نزدیک است. شمارش معکوس آغاز میشود. پس از چند ثانیه انفجار نیرومندی اتفاق میافتد. دود غلیظ به هوا بلند میشود و آهن پارههای موشکها تا فاصلههای دوصد متری در دشت پخش میشوند.
برای عزت الله که در فاصله دور از انفجار در کنار من ایستاده این لحظه فراموش ناشدنی است. موشکهای که او و مردم قزل آباد را سالها از باد و باران در امان نگهداشته بود، با صدای مرگباری منفجر و نابود میشود.
بعد از صدای انفجار، عزت الله بیاختیار کف میزند و فریاد میزند: "تمام شد، تمام شد."
منبع: بی بی سی