کد خبر: ۵۶۹۰۵۹
تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۲
یادداشتی پیرامون نمایش «پر پر، سیمرغ پر»؛

به لحنِ اساطیر

تورق این برگ تاریخی، به خاطر اهمیت محتوای فرهنگی است. همین، اهمیت اجرای نمایشی همچون «پر پر، سیمرغ پر» را بیشتر نشان می دهد. خواه ناخواه، نویسنده و کارگردان به سراغ سوژه ای رفته اند که ذاتاً محتوایی جهانی دارد. اخلاق، پیشرفته ترین زبان بشریت است، زبانی که الفبا، واژگان، و رسم الخط را پشت سر می گذارد.
آفتاب‌‌نیوز :
امید بی نیاز_ قبل از اینکه کلمه ای روی کاغذ قِل بخورد، سطری درباره نمایش «پر پر، سیمرغ پر» ساخته شود، انگار صدایی در ذهن می پیچد! مثل نُتِ آشنای یک آهنگ گمشده، یا شعری شبیه این لحنِ «سهراب» که می گوید: «صدای پر مرغان اساطیر می آید در باد!» 
«پر پر، سیمرغ پر» این روزها در تالار هنر تهران به صحنه می رود. این نمایش، بیشتر از اینکه اثر هنری خاص باشد، یک کار فرهنگی عمومی است. اثری آموزشی – پراگماتیستی که مهمترین ویژگی اش، پیام اخلاقی است. 
واژۀ «سیمرغ» تصویر مفهومی عجیبی دارد؛ مکاشفه ای بیانی است؛ چند لایه، شاید نامتناهی در گوشه ای از ذهن بشر!
آنهایی که اهل ادبیات هستند، ذهنشان، ناخودآگاه به حوالی 8 قرن پیش برمی گردد. آنجا مردی عطر فروش هست؛ طنین صدایش نه تنها هشتصد سال بعد، بلکه احتمالاً تا هزاره ای نیامده هم برسد:
«چون نگه کردند آن سی مرغ زود
بی شک این سی مرغ آن سیمرغ بود
خویش را دیدند سیمرغ تمام
بود خود سیمرغ سی مرغ مدام»

اخلاق، صدای فطرت است؛ لحنِ ذات انسان است
و این گونه، شیخ سادۀ عطرساز به اکسیر جادویی بیان دست یافت؛ صدایش، سالیان ادامه داشته و احتمالاً همچنان ادامه دارد. برخلاف ظاهر ساده اش، فکر او ساده نبود! بیان سمبلیسم فکری ایرانی (حکمت خسروانی)  را می دانست. مهمتر از آن، هفت شهر عشق (عرفان) را قبل از همه گشته بود! بنابراین، روی زبان نمادین، روکشِ طلایی شعر کشید. دایره ای پر از نماد و نشانه ساخت؛ اوایل، کوچک بود، اما بعدها به محیطِ دوار زمین گسترش یافت. حالا، شاید خیلی از سبک های هنری، فکری، فلسفی را می توان در این دایره دید! 
اما سازندگان سیمرغ تئاتری تالار هنر چه می گویند؟ جواب ساده است! آنها به کارکرد آموزشی هنر تئاتر نظر دارند. از این دیدگاه، می توان به تولیدکنندگان امروزی سیمرغ در تئاتر (نویسنده و کارگردان) تبریک گفت. 
نویسنده نمایشنامه «پر پر، سیمرغ پر»، دکتر بهرام جلالی پور است؛ در فرانسه درس خوانده، نمایشنامه نویس، منتقد و از استادان دانشکده سینما- تئاتر تهران است.  
او از سیمرغ، برداشتی امروزی دارد؛ مرغان برای پیدا کردن سیمرغ به پرواز در می آیند، اما به جای رسیدن به کوه «قاف»، از پارک سیمرغ سر درمی آورند. آنجا مردی «عطار» می خواند. او به مرغان می گوید که به آینه بزرگ داخل پارک نگاه کنید، خودتان را ببینید؛ خودِ شما سیمرغ هستید!
نویسنده با اصل «فاصله گذاری» در تئاتر، رنگ و لعاب تازه ای به نوشته خود می بخشد. او هم مفاهیم حکمی اندیشه عطار را به تماشاگرش (مخاطب نوجوان) می رساند؛ هم متنی نزدیک به زندگی امروزه می سازد! 
کارگردان نمایش (رضا عبدالعلی زاده) از شاگردان سابق استاد مصطفی اسکویی است. تئاتر روهای دهه 60 و 70، وی را با بازی هایش به یاد می آورند. اما سالهاست که کارگردان است. او در کار جدیدش به تئاتر روایی باور دارد؛ شاید به قول گابریل گارسیا مارکز؛ زنده ام تا روایت کنم!
با این حال، رنگ آمیزی خوبی در کارش دارد. ریتم و ضرباهنگ مناسبی را به روح درام دیکته می کند و نمایشی داستانگو را به مخاطب خود ارائه می دهد. 



اخلاق، صدای فطرت است؛ لحنِ ذات انسان است

به هر حال، هدف این نوشته نقد نیست! همچنان که از نوع نوشتارش پیداست، رویکردی یادداشت گونه دارد؛ وگرنه برای نگارنده به عنوان تماشاگری در صندلی سالن، بعضی نکته ها، شاید ظریف نیست! مثلاً بازیگری بیاید و هر مرحله از سفر مرغان را برای تغییر و توالی صحنه ها تکرار کند. انگار شیوه بیانی دیگری حرفه ای تر به نظر می رسد. این کنش نمایشی، هفت بار تکرار می شود. مستقیم و بی واسطه!  
عینکِ نقادانه را از چشم برداریم! دوباره به کلیت اثر و مدل مضمونی برگردیم. چون با نمایشی پژوهشی- آموزشی رو به رو هستیم. اینجا، «فرامتن» برتری دارد. گفتمان سیمرغ، نه تنها فرهنگی است، بلکه طرحِ فلسفه اخلاق در ژانر تئاتر است. در واقع، نویسنده و کارگردان، بیش از آنکه با ژستِ معمار هنری ظاهر شوند، به کسوت یک سازنده فکری درآمده اند. این جا، تئاتر به معنی یک مدرسه است. 
از سوی دیگر، خود مفهوم اولی مهم است. آنهایی که دانشجو، پژوهشگر یا منتقد هنری هستند، «منطق الطیر اجرایی» را لای سطور تاریخ تئاتر دیده و خوانده اند. یکی از غول های تئاتر تجربی (پیتر بروک) به سراغش رفت. همان ایام، مشهورترین منتقد روز دنیا (ایروینگ واردل) در روزنامه تایمز (The Times) نوشته بود: 
«بروک به دنبال زبانی جهانی است! آفرینش شکلی از تئاتر که برای هر آدمی بر روی کره زمین، قابل فهم باشد.»

خدا می داند! غول تئاتری، نوشته تایمز را خوانده یا نخوانده بود؟ اما گروهش را برای سفر به دلِ آفریقا آماده کرد. 60  هزار دلار (به پول آن موقع!) هزینه رو ی دستش گذاشت، کاروانی به راه انداخت؛ ماشین های لندرور پر از سرنشین شدند! گروه فیلمبرداری، عکاس و روزنامه نگار هم آمدند؛ به اضافه جان هایلپرنِ نویسنده که برای سوژه کتابی، چمدانِ سفر بسته بود. هایلپرن، بعدها کتاب «منطق الطیر» را نوشت؛ روایتی از سفر تئاتری گروه بروک به 6 کشور و ملاقلات با تماشاگران ناشناخته که فقط انسان- مخاطب بودند. چون کسی زبان کسی را نمی دانست!

اخلاق، صدای فطرت است؛ لحنِ ذات انسان است

الجزایر، نیجریه، توگو، بنین و مالی «مقامات الطیور» عطار را به حافظه سپرد؛ بی آنکه خویشاوندی زبانی و خاکی بین آنها و مسافران تئاتری باشد.
تورق این برگ تاریخی، به خاطر اهمیت محتوای فرهنگی است. همین، اهمیت اجرای نمایشی همچون «پر پر، سیمرغ پر» را بیشتر نشان می دهد. خواه ناخواه، نویسنده و کارگردان به سراغ سوژه ای رفته اند که ذاتاً محتوایی جهانی دارد. اخلاق، پیشرفته ترین زبان بشریت است، زبانی که الفبا، واژگان، و رسم الخط را پشت سر می گذارد. اخلاق، صدای فطرت است. لحنِ ذات انسان است. اتفاقاً پیتر بروک هم در همان دوره (دهه 1970 میلادی) دنبال زبانی جدید بود! دلش می خواست؛ برای تماشاگرش، تئاتری نو بیافریند. تئاتری که مثل آب، هوا و غذا برای انسان، حیاتی باشد. شاید با همین ایدۀ ناب به عطار رسیده و با منطق الطیرش پروازی تازه را تجربه کرده بود.  

*نویسنده و منتقد تئاتر و سینما

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین