آفتابنیوز : روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم محمد کاظمی،آورده است: استعفای آقای ظریف خوشبختانه دوام نیاورد چون هرکس از هر سو که به آن مینگرد متوجه خسارتش میشود جز افراطیون که گویی تعریف دیگری از «منافع ملی» و «خسارت» و «امنیت» و «روابط بینالملل» دارند. آقای ظریف در حال حاضر برای کشور موقعیت ویژهای دارد چنانچه گویی فعلا بدون او ماشین سیاست خارجی جمهوری اسلامی از خلأ بزرگی رنج خواهد برد. اما استعفای آقای ظریف بدون مقدمه و زمینه و فقط ناظر به دلخوری و ناهماهنگیهای ساده نبود. تضعیف مکرر وزارت خارجه و مخدوش شدن مرزهای مسوولیت و خنثیسازی تلاشها و دستاوردهای دیپلماتیک کشور بعضا چنان آشکار صورت میگیرد که برای دیرباوران هم تردیدهای جدی ایجاد میکند. آیا وزارت خارجه واقعا سخنگوی بینالمللی همه ارکان قدرت در ایران است؟ آیا پیرامون سیاست خارجی جمهوری اسلامی نظرات کارشناسانه این وزارتخانه اعمال میشود؟ آیا از سخنان رییس دستگاه دیپلماسی ایران میتوان به مواضع تهران پی برد و بر اساس این سخنان واکنش نشان داد؟
این سوالها در مورد یک کشور سوالهای زیانباری هستند و از آن هرگز بوی اقتدار به مشام نمیرسد؟ مشکل ناهماهنگی درست همین جا خودنمایی میکند و از ناهماهنگی در چگونگی برگزاری یک دیدار بسیار مهمتر و گزندهتر است. اگر یک وزیر خارجه که از دو سو مورد انتخاب مردم است نتواند در سیاست خارجی یک انسجام پایدار ایجاد کند و با شناختی که از روابط بینالملل دارد مواضع کارشناسانه اتخاذ کند در واقع نه تنها کاری از پیش نخواهد برد که بعضا نمایشگر تشتت و دوگانگی داخلی خواهد بود و در جهان از اعتبار ساقط خواهد شد. پیام استعفای آقای ظریف این بود که اگر وزارت خارجه سخنگو و هماهنگکننده و کارشناس و عامل سیاست خارجی نیست چرا باید این همه هزینه برای آن بشود وکارش تزئینی و فانتزی باشد؟
آیا بهتر نیست خودمان را دردسر ندهیم و جهانیان را بلاتکلیف نکنیم؟ هر چند کاملا منطقی و قانونی است که ریلگذاریهای سیاست خارجی توسط ارکان نظام صورت میگیرد ولی مشخص است که وزارت خارجه به عنوان قطاری که باید از روی این ریلها حرکت کند نقش بسیار مهم و بعضا تعیینکننده دارد. سکون و حرکت و سرعت و کندی توسط لوکوموتیوران تعیین میشود چرا که او خبره این کار است و خوب میداند که مثلا اگر در یک پیچ تند از سرعتش نکاهد همانا از ریل خارج میشود و سقوط میکند. یکی از درسهای مهم استعفای آقای ظریف این بود که در هر نظامی مسوولیتهای قانونی باید کاملا مشخص و مرزهایش شفاف باشد. تنها از این طریق است که امکان پیشبرد امور وجود خواهد داشت و تزاحمها و تداخلها ازبین میروند. درس دیگر رفت و برگشت آقای ظریف این بود که اگر جایگاه و کرامت شخصیتهای حقیقی و حقوقی رعایت نشود انگیزهای برای تلاش و تکاپو و فداکاری باقی نمیماند.
وزارت خارجه که دائما با مسائل ریز و درشت و حساس روبرو است و روزانه باید «موضع» اتخاذ کند و با انواع کشورهای جهان گفتوگو داشته باشد فقط با اتکا به نفس و اطمینان از حمایتهای درونی است که مقتدر باقی میماند و توان تحصیل منافع ملی را خواهد داشت. اعتبار وزارت خارجه اعتبار کشور، مردم وجمهوری اسلامی را افزون میکند و تصویر زیبایی از انسجام ملی را به نمایش میگذارد. اما درس مهم دیگر این ماجرا حساسیت فوقالعاده شرایط است که دقت، پرکاری، جامع نگری و مسوولیتشناسی و تعهد همه تصمیمگیران را طلب میکند. دیدیم که یک ناهماهنگی و سهلانگاری بعضا تا وقوع یک بحران برای کشور پیش میرود و دشمنان را شاد میکند. امروز روز سادهانگاری و دخالت دادن سلایق شخصی و تمایلات مدیران گوناگون نیست.
مدیران خصوصا آنها که برای شخصیتهای نظام برنامهریزی میکنند باید متوجه اهمیت کار خود باشند مثلا واضح است که یک تاخیر ساده در برنامههای رییسجمهور، دخالت دادن حب و بغضهای فردی در دیدارها و انتخابها واقعا اثرات زیادی در امور کشور خواهد داشت. گاهی رابطه رییسجمهور با یک جناح سیاسی را تا تیره شدن پیش میبرد، گلایههای عادی را به افتراق و اختلاف مبدل میکند و رییسجمهور را با دوری از یاران متعهد و دلسوز خود مواجه میکند. بیاییم در این اوضاع خاص و سخت خود بار بر کشور نشویم و به جای آن یار واقعی مردم باشیم.